eitaa logo
هیئت بی‌بی رقیه(س) اراک
291 دنبال‌کننده
10.2هزار عکس
6هزار ویدیو
96 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5818864998776047158.mp3
10.36M
◾️ روضه سنگین ◾️ صبر امیرالمومنین علیه السلام 😭😭 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥⭕️خدا رو حضرت زهرا سلام الله علیها..حساسه از صدتا جوون که برا امام حسین علیه السلام سیاه میپوشن..ده تا شون بیشتر برا مادر سیاه نمیپوشن 👈برای فاطمیه چه کرده ایم؟😭😭😭 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
⚜بسم الله النّور ⚜ 🌟گزارش جلسه نهج البلاغه خوانی🌟 هییت بی بی رقیه س 🌹شماره گزارش ارسالی سال5 🌹تاریخ تشکیل اولین جلسه:10/9 🌹میزان مطالعه: حکمت 58تا76 🌹مکان:شهرک فاطمیه خیابان متانت 🌹زمان( روز وماه و ساعت): دوشنبه 98/11/7،ساعت 15/30-16/30 💐تعداد مخاطبین:25نفر 💐گروه سنی مخاطبین:30به بالا 💐مدیر جلسه :خانم نظری 💫🌴یا علی مدد🌴💫
🏴 امام علی علیه‌السلام هنگام دفن حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله علیها چنین با پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله درد دل کردند: "سلام بر تو اى رسول خدا صلی الله علیه و آله، سلامى از طرف من و دخترت، كه هم اكنون در جوارت فرود آمده و شتابان به شما رسيده است. اى پيامبر خدا، صبر و بردبارى من با از دست دادن فاطمه سلام الله علیها كم شده، و توان خويشتندارى ندارم اما براى من كه سختى جدايى تو را ديده، و سنگينى مصيبت تو را كشيدم، شكيبايى ممكن است، اين من بودم كه با دست خود تو را در ميان قبر نهادم، و هنگام رحلت، جان گرامى تو ميان سينه و گردنم پرواز كرد. همه ما از خداييم و به خدا باز مى گرديم. پس امانتى كه به من سپرده بودى برگردانده شد، و به صاحبش رسيد. از اين پس اندوه من جاودانه، و شبهايم، شب زنده دارى است، تا آن روز كه خدا خانه زندگى تو را براى من برگزيند. به زودى دخترت تو را آگاه خواهد ساخت كه امت تو چگونه در ستمكارى بر او اجتماع كردند، از فاطمه سلام الله علیها بپرس، و احوال اندوهناك ما را از او خبر گير، كه هنوز روزگارى سپرى نشده، و ياد تو فراموش نگشته است." 📚نهج البلاغه، خطبه ۱۹۳
شام غریبی و تک و تنها شدن رسید هفت آسمان به سینه مولا محن رسید میگفت قطره قطره اشکش چرا چرا رفتن رسید بر تو و ماندن به من رسید با گریه کار غسل شبانه شروع شد با گریه آستین همه بر دهن رسید آرام و بی صدا چقدر لطمه میزدند تا روی سنگ غسل غریبی بدن رسید می خواست تا که فاطمه را رو نما کند فریاد های ناله و آه از حسن رسید بیهوش شد حسن به گمانم که باز هم تا ماجرای کوچه و سیلی زدن رسید مانند باغ لاله شده سنگ غسل او از بس که لاله لاله گل از پیرهن رسید آثار شعله ها نفسش را بریده بود هر چه سرش رسید از آن سوختن رسید اسفند روی آتش غم بود دختری تا جامه بهشتی مادر کفن رسید هنگام پر کشیدن تابوت فاطمه تشییع جسم پرپر هر چار تن رسید ✍ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
با ما صلوات کوثری بفرستید با بغض به خاک مادری بفرستید چون خیمه ی فاطمیه برپاست دگر امشب صلوات حیدری بفرستید ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ دورش به طواف صد ملک دارد او حیدر مددی به سینه حک دارد او وقتیکه زمین و آسمان نامش است دیگر چه نیازی به فدک دارد او ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ خورشید و ستاره و ملک مشتری اش گلبرگ گل یاس شده روسری اش با بال شکسته تا که پر زد زهرا گم کرد فلک نگین انگشتری اش ✍ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
13.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹مداحی معروف محمود کریمی برای حاج قاسم سلیمانی در حضور رهبرمعظم انقلاب و اشک‌های امام خامنه‌ای ◾️ #انتقام_سخت ◾️ #ایام_فاطمیه ◾️ #فاطمیه http://eitaa.com/joinchat/1425211392Cba0827d656 🇮🇷 انصار ☝️☝️
♻️ باز گرداندن فدک یعنی بازگرداندن حق علی 👌 "ابن ابى الحدید" که از جملۀ عالمان هست خبری سرّی رو فاش کرده ؛ "ابن ابى الحدید" میگوید : روزی از روزها در یکی از مدارس علمیۀ بغداد به استادم گفتم: جناب استاد! آیا زهرا(س) در ادعاى خود مبنی بر مالکیت باغ ها و مزارع فدک راستگو بود؟ استادم گفت: آری! زهرا(س) راستگو بود. گفتم استاد! آیا خلیفه هم می دونست که او زنی راستگو هست؟ استادم این بار هم گفت: آری! خلیفه هم می دانست که راستگو است. گفتم استاد ! با این حساب پس چرا جناب ابوبکر حقّ مسلّم او را در اختیارش نگذاشت؟ استاد لبخندى زد و گفت : اگر جناب ابوبکر که در آن روز خلیفۀ مسلمان ها بود ، زمین های را به زهرا باز مى گرداند. زهرا فردا می آمد و ادّعا می کرد که خلافت نیز متعلّق به است (و ادعت لِزوجها الخلافة) و در آن صورت ، خلیفه ناچار بود . خلافت را نیز به على باز گرداند چرا که راستگویی را قبلاً با پس دادن فدک تایید کرده بود! "ابن ابى الحدید" شرح نهج البلاغه ، جلد ۱۶ ، ص ۲۸۴ 💖 اللهم صل علی امیرالمؤمنین علی ابن ابی طالب علیه السلام 💖 @Valayat61
روایت شده: حضرت فاطمه(سلام‌الله‌علیها) دو رکعت نماز می‌خواند که جبرئیل به ایشان تعلیم داده بود. آن حضرت در رکعت اوّل پس از سوره «حَمد» «صد مرتبه» سوره «قَدر» و در رکعت دوّم بعد از سوره «حَمد» «صد مرتبه» سوره «توحید» را قرائت می‌کردند و چون سلام می‌دادند این دعا را می‌خواندند سُبْحَانَ ذِى الْعِزِّ الشَّامِخِ الْمُنِيفِ ، سُبْحَانَ ذِى الْجَلاَلِ الْباذِخِ الْعَظِيمِ ، سُبْحَانَ ذِى الْمُلْكِ الْفَاخِرِ الْقَدِيمِ ، سُبْحَانَ مَنْ لَبِسَ الْبَهْجَةَ وَالْجَمَالَ ، سُبْحَانَ مَنْ تَرَدّىٰ بِالنُّورِ وَالْوَقَارِ ، سُبْحَانَ مَنْ يَرَىٰ أَثَرَ النَّمْلِ فِى الصَّفَا ، سُبْحَانَ مَنْ يَرَىٰ وَقْعَ الطَّيْرِ فِى الْهَوَاءِ ، سُبْحَانَ مَنْ هُوَ هَكَذَا لَاهَكَذَا غَيْرُهُ 👇 http://eitaa.com/joinchat/2359754752C98f03ca37a
🔆فاطمه، فاطمه است لباس نو به تن کرده بود که پیامبر برای عروسی او خریده بود. هنوز فـاطمه را به سوی خانه علی نبرده بودند که صدای از پشت در خانه به گوش رسید که می گفت: «لباس بر تن ندارم.» فـاطمه نوجوان و نوعروس، خود را در مقابل تقاضای سائل می دید. اگرچه بودند افراد دیگری که صدای سائل را شنیدند، . زهرا در اندیشه شد، دو دست لباس داشت، یکی آن که همیشه می پوشید، مندرس و وصله دار و دیگری آن که پیامبر برای همین شب، شب عروسی اش، خریده بود. اگرچه پیراهنِ‌ گران‌قیمتی نبود، ولی نو بود. کدام را بدهد؟ عقل چوبین پای محاسبه گر اشاره به پیراهن مندرس می کرد که: تو عروسی! این یک شب که هزار شب نمی شود. امشب اولین بار است که شوهرت تو را می بیند و تا اخر عمر با همین چشم که امشب تو را دیده، نگاهت خواهد کرد. لباس کهنه از سر آن هم زیادی است، مگر نباید هرکس طبق شئونش زندگی کند؟ به علاوه تو چه مسئولیتی داری؟ از تو بزرگ تر ها هم هستند که را شنیدند. لابد کسی به او چیزی خواهد داد. تازه اگر خیلی احساس مسئولیت می کنی و احساساتی هستی، زندگی را فدای احساساتت نکن. همان لباس مندرس را بده... فـاطمه نوجوان اندیشید: چه می گوید؟ و به یاد این آیه افتاد : {لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون} لباس را فورا از تن در آورد و به سائل داد و کهنه را پوشید و به خانه علی رفت. علی نیز فـاطمه را چنین می خواست و می ستود 📖برگرفته از کتاب شَـهـرِ گُـمـشده ✍استاد حکیمی 👇 http://eitaa.com/joinchat/2359754752C98f03ca37a
🏴مطالب فاطمیه ۹۸ ◾️با نور چادر فاطمه علیهاسلام ۸۰ یهودی مسلمان شدند رُوِيَ‏ أَنَّ عَلِيّاً اسْتَقْرَضَ مِنْ يَهُودِيٍّ شَعِيراً فَاسْتَرْهَنَهُ شَيْئاً فَدَفَعَ إِلَيْهِ مُلَاءَةَ فَاطِمَةَ رَهْناً وَ كَانَتْ مِنَ الصُّوفِ فَأَدْخَلَهَا الْيَهُودِيُّ إِلَى دَارٍ وَ وَضَعَهَا فِي بَيْتٍ فَلَمَّا كَانَتِ اللَّيْلَةُ دَخَلَتْ زَوْجَتُهُ الْبَيْتَ الَّذِي فِيهِ الْمُلَاءَةُ بِشُغُلٍ فَرَأَتْ نُوراً سَاطِعاً فِي الْبَيْتِ أَضَاءَ بِهِ كُلُّهُ فَانْصَرَفَتْ إِلَى زَوْجِهَا فَأَخْبَرَتْهُ بِأَنَّهَا رَأَتْ فِي ذَلِكَ الْبَيْتِ ضَوْءاً عَظِيماً فَتَعَجَّبَ الْيَهُودِيُّ زَوْجُهَا وَ قَدْ نَسِيَ أَنَّ فِي بَيْتِهِ مُلَاءَةَ فَاطِمَةَ فَنَهَضَ مُسْرِعاً وَ دَخَلَ الْبَيْتَ فَإِذَا ضِيَاءُ الْمُلَاءَةِ يَنْشُرُ شُعَاعُهَا كَأَنَّهُ يَشْتَعِلُ مِنْ بَدْرٍ مُنِيرٍ يَلْمَعُ مِنْ قَرِيبٍ فَتَعَجَّبَ مِنْ ذَلِكَ فَأَنْعَمَ النَّظَرَ فِي مَوْضِعِ الْمُلَاءَةِ فَعَلِمَ أَنَّ ذَلِكَ النُّورَ مِنْ مُلَاءَةِ فَاطِمَةَ فَخَرَجَ الْيَهُودِيُّ يَعْدُو إِلَى أَقْرِبَائِهِ وَ زَوْجَتُهُ تَعْدُو إِلَى أَقْرِبَائِهَا فَاجْتَمَعَ ثَمَانُونَ مِنَ الْيَهُودِ فَرَأَوْا ذَلِكَ فَأَسْلَمُوا كُلُّهُمْ. روايت شده که علی علیه‌السلام مقداری جو از یک یهودی قرض کرد. يهودی در ازای آن چيزی را، به عنوان رهن طلب نمود و علی علیه‌السلام چادر حضرت فاطمه علیهاسلام را که پشمی‌بود به عنوان رهن به او داد. آن شخص چادر را گرفته و به خانه برده، در اطاقی گذاشت. به هنگام شب همسرش برای انجام کاری داخل اطاق گرديد و نوری را ديد که اطاق را روشن کرده. فورا از اطاق خارج شد و آنچه را ديده بود به شوهرش اطلاع داد. مرد يهودی که فراموش کرده بود چادر فاطمه علیهاسلام در آن اطاق است. تعجب نمود و به سرعت برخاسته داخل آن اطاق گرديد و بلافاصله دريافت که آن نور از چادری ساطع می‏ شود که علی علیه‌السلام آن را گرو گذاشته است. پس آن مرد يهودی و همسرش از خانه خارج شده و هر يک به سوی اقوام خويش شتافته و هشتاد نفر از یهودیان را جمع کردند که آن معجزه را دیدند و همگی اسلام آوردند. 📚منابع: بحار الانوار، جلد ۴۳، صفحه ۳۰، حدیث ۳۶ جُنَّةُالعاصمه، صفحه ۳۵۲ 👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۷۷ @bibiroghayeh_arak