#اسارت
خداحافظ ای سرزمين بلا
خداحافظ ای نينوا، کربلا
خداحافظ ای خيمه گاه، قتلگاه
خداحافظ ای همدم اشک وآه
خداحافظ ای شمع افروخته
خداحافظ ای خيمه سوخته
خداحافظ ای ياسمن نسترن
خداحافظ ای يادگار حسن
خداحافظ ای ياس ام البنين
خداحافظ ای مشک روی زمين
خداحافظ ای يار گلپوش من
که مانده صدای تو در گوش من
ببين کودکانت همه خسته اند
ببين دست من از ستم بسته اند
سکينه کنار تو جان می دهد
سرت را به عمه نشان می دهد
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#اسارت
سینه ها لبریز ماتم بود بعد از کربلا
اشک ها سیل دمادم بود بعد از کربلا
از وداع جانگداز ظهر عاشورای تو
غربت عترت مسلم بود بعد از کربلا
بسکه از لبهای سقایت عطش باریده بود
آب هم در علقمه کم بود بعد از کربلا
سوره های قامت اکبر که قرآن دل است
مصحفی پاشیده از هم بود بعد از کربلا
روی زخم سینه و لبهای خشک قاسمت
از عسل یک جرعه مرهم بود بعد از کربلا
خون اصغر را که پاشیدی بسوی آسمان
ماتم اولاد آدم بود بعد از کربلا
جای خلخال زنان و دختران اهلبیت
در اسارت بند محکم بود بعد از کربلا
من خودم دیدم به پاس حرمت اشک یتیم
قامت یک نیزه را خم بود بعد از کربلا
بسکه نامت برده بود و بسکه سیلی خورده بود
سوی چشم دخترت کم بود بعد از کربلا
من که جا در دامن پر مهر کوثر داشتم
گوشه ی ویرانه جایم بود بعد از کربلا
هر زمان طفل صغیری دید زین العابدین
ناله اش با گریه توأم بود بعد از کربلا
واژه هایی مثل عباس و حسین و علقمه
همردیف اسم اعظم بود بعد از کربلا
خون پاکت دین جدت را جهانى میکند
ساقی ات عشق مجسم بود بعد از کربلا
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#حضرت_زینب
#اسارت
مبریدم، که در این دشت مرا کاری هست
گرچه گل نیست ولی صحنهی گل زاری هست
ساربانا،مزنید این همه آواز رحیل
که در این دشت مرا قافله سالاری هست
من و این باغ خزاندیده خدا را چه کنم
همره لالهرخان، لالهی تبداری هست
ساربان،تند مران قافلهی گلها را
که در این حلقهی گل، نرگس بیماری هست
نیست اندیشه مرا، از سفر کوفه و شام
مهر اگر نیست، ولی ماه شب تاری هست
تشنه کامان بلا را، چه غم از سوز عطش
ساقی افتاده ولی، ساغر سرشاری هست
هستیام رفته ز کف، بعد تو یا ثارالله
هیچم ار نیست تمنای توام باری هست
تا به مرغان چمن، رسم وفا آموزد
یادگار از تو پرستوی پرستاری هست
با وجودی که بود بار جدایی سنگین
لله الحمد مرا روح سبک باری هست
گر چه از ساحت قدس تو جدایم کردند
هست پیوند وفا با تو مرا آری هست
باغبان چمن معرفت، آسوده بخواب
که مرا شب همه شب دیدهی بیداری هست
در نماز شب خود غرق مناجات توام
یار اگر نیست ولی زمزمهی یاری هست
مبرید از چمن حُسن(شفق)را بیرون
که در آنجا که بود جلوهی گل خاری هست
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
یا زینب:
#غزل
#امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_زینب_س
#اسارت
نه فقط پیغمبر مختار می گوید حسین
عاشقانه حیدر کرار می گوید حسین
گوش دل را باز کن در های و هوی شعله ها
فاطمه بین در و دیوار می گوید حسین
لخته ی خون حسن در طشت می ریزد هنوز
خون جگر با دیده ی خونبار می گوید حسین
میثم تمار ذکر "یاعلی" بر دار گفت
مسلم اما بر فراز دار می گوید حسین
تیر آجین پیکر سقا و با دست جدا
تشنه لب در عرصه ی پیکار می گوید حسین
موج در موج فرات آتش به جانش می زند
از خجالت لحظه ای صد بار می گوید حسین
می خرد بر جان هزاران تیر زهر آگین ، حبیب
تا کند تکبیر را تکرار می گوید حسین
قتلگاه از آه زینب شور محشر گشته است
عصر غربت بی کس و بی یار می گوید حسین
گرچه دیگر در تن زینب توان و تاب نیست
از حرم تا قتلگه بسیار می گوید حسین
روی نی خون خدا زینب تلاوت می کند
زینب او بر سر بازار می گوید حسین
دختری در سایه ی خار مغیلان خفته است
تا شود با کعب نی بیدار می گوید حسین
دختری که دامنش آتش گرفته بی امان
می دود وقتی به روی خار می گوید حسین
کربلا تا شام با زنجیر دستش بسته است
روی ناقه سید بیمار می گوید حسین
تازیانه ، کعب نی ، سیلی ، شراب و خیزران
یک حرم در مجلس اغیار می گوید حسین
گر چه دید ام البنین داغ چهار آلاله را
در بقیع با ناله های زار می گوید حسین
در حضور التجا تا توبه اش گردد قبول
حضرت آدم به استغفار می گوید حسین
اسم اعظم نام زیبای حسین است ای "کمیل"
هر کسی پی برده بر اسرار می گوید حسین
#صلوات
7
#اسارت
ای کشتی نجات بشر دستمان بگیر
ماییم غرق موج خطر دستمان بگیر
بر ما که در کمین بلا گیر کردهایم
با چشم مرحمت بنگر دستمان بگیر
شیعه کم و محب گنهکارتان زیاد
درهم محب و شیعه بخر دستمان بگیر
ما؛ ایحسین، مسلم و هانی نمیشوییم
ما و همین دو دیدهی تر دستمان بگیر
از دست غیر دشنهی دشنام میخوریم
از دست دوست خونجگر دستمان بگیر
**
راهی که پیش روست، دراز است و پای لنگ
ای روی نیزه رفته سفر دستمان بگیر
زینب اشاره کرد به سر، گفت "یاحسین"
ای بر خیام سایهی سر دستمان بگیر
از قامت رشیدهی زنهای خیمهات
جز سایهای نمانده اثر دستمان بگیر
رو کرد بعد بر سر عباس و گفت آه
ماه منیر، قرص قمر دستمان بگیر
هم بر لباس پارهی ما سایهسار باش
هم بر رخ سهساله سپر دستمان بگیر
#حضرت_زینب
#اسارت
ای ماه سرخ نیزه ها،سالار زینب
قرآن بخوان ای کعبه ی سیار زینب
ابروی تو از سنگ باران در امان نیست
شیب الخضیبی همچنان دلدار زینب
تا چشم در چشمت شدم تو چشم بستی
از شرم حال کوچه و بازار زینب
این روزها دور و برم پر از حرامی ست
دیدی کجا افتاده آخر کار زینب
من رمیِ شیطان می کنم با دست بسته
تکرار زهرا می شود پیکار زینب
شرط مواسات است اینجا سرشکستن
#حضرت_زینب
#اسارت
مادر میان کوچه ها یکبار اگر رفت
دختر چهل منزل میان هر گذر رفت
مادر میان آتش در معجرش سوخت
دختر به زور آستین معجر به سر رفت
مادر میان چهل نفر افتاد اما
دختر میان حلقۀ صدها نفر رفت
مادر اگر با درد پهلو رفت مسجد
دختر به کاخ شام با درد کمر رفت
مادر اگر باگوش پاره خانه برگشت
دختر به ویرانه ولی پاره جگر رفت
مادر به پیش دیدۀ انصار افتاد
دختر به پیش چشم قومی بدنظر رفت