827.3K
📒مروری بر کتاب آینهداران آفتاب
🔹قسمت پنجاه و شش/ منزل بیست و ششم/ منزل کربلا
اعوذباللهمنالکربوالبلا
🖌استاد محمدرضا سنگری
👇شناختی نو از یاران امامحسین
#از_مبعث_تا_عاشورا
#بعثت_حسین
#آینهداران_آفتاب
#بغض_قلم
🆔 @bibliophil
03.Ale.imran.154.mp3
5.09M
🎧 تفسیر صوتی قرآن کریم
🌺 قسمت ۱۵۴ | سوره آلعمران | ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُعَاسًا يَغْشَىٰ طَائِفَةً مِنْكُمْ ۖ وَطَائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِيَّةِ ۖ يَقُولُونَ هَلْ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَيْءٍ ۗ قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّهِ ۗ يُخْفُونَ فِي أَنْفُسِهِمْ مَا لَا يُبْدُونَ لَكَ ۖ يَقُولُونَ لَوْ كَانَ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ مَا قُتِلْنَا هَاهُنَا ۗ قُلْ لَوْ كُنْتُمْ فِي بُيُوتِكُمْ لَبَرَزَ الَّذِينَ كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقَتْلُ إِلَىٰ مَضَاجِعِهِمْ ۖ وَلِيَبْتَلِيَ اللَّهُ مَا فِي صُدُورِكُمْ وَلِيُمَحِّصَ مَا فِي قُلُوبِكُمْ ۗ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ
🎤 آیتالله قرائتی
👇هر روز تفسیر قرآن: ۱۵min
#قرآن
#تفسیر_قرآن_صوتی
#کتاب
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
🆔 @bibliophil
ریاضیش خیلی خوب بود. شبها بچهها را جمع میکرد کنار میدان سرپولک؛ پشت مسجد. به شان ریاضی درس میداد. زیر تیر چراغ برق.
مدیر دبستان با خودش فکر کرد و به این نتیجه رسید که حیف است مصطفی در آن جا بماند.
خواستش و به او گفت برود البرز و با دکتر مجتهدی نامی که مدیر آن جاست صحبت کند. البرز دبیرستان خوبی بود، ولی شهریه میگرفت.
دکتر مجتهدی چند سؤال ازش پرسید. بعد یک ورقه داد که مسئله حل کند. هنوز مصطفی جوابها را کامل ننوشته بود که دکتر مجتهدی گفت: "پسر جان تو قبولی. شهریه هم لازم نیست بدهی."
سال دوم یک استاد داشتیم که گیرداده بود همه باید کراوات بزنند.
سر امتحان، چمران کراوات نزد، استاد دونمره ازش کم کرد.
شد هجده،
بالاترین نمره.
📒کتاب چمران، جلد۱ / مجموعه يادگاران
🆔 @bibliophil
آن وقتها که
دفتر نخست وزیری بود،
من تازه شناخته بودمش.
ازش حساب میبردم.
یک روز رفتم خانهشان؛
دیدم پیش بند بسته،
دارد ظرف میشوید.
با دخترم رفته بودم.
بعد از این که ظرفها را شست.
آمد و با دخترم بازی کرد.
با همان پیش بند.
📒 کتاب یادگاران/ ج یک
🆔 @bibliophil
✍آخرین دست نوشته شهید چمران
🌹دقایقی قبل از شهادت،
🚍داخل ماشین و در حال رفتن به سوی دهلاویه
ای حیات! با تو وداع می كنم،
با همه مظاهر و جبروتت.
ای پاهای من!
میدانم كه فداكارید،
و به فرمان من مشتاقانه
به سوی شهادت
صاعقهوار به حركت در میآیید؛
اما من آرزویی بزرگتر دارم.
به قدرت آهنینم محكم باشید.
این پیكر كوچك؛
ولی سنگین از آرزوها
و نقشهها و امیدها
و مسئولیتها را
به سرعت مطلوب
به هر نقطه دلخواه برسانید.
دراین لحظات آخر عمر،
آبروی مرا حفظ كنید.
شما سالهای دراز به من خدمتها كردهاید. از شما آرزو می كنم كه این آخرین لحظه را به بهترین وجه، ادا كنید.
ای دستهای من! قوی و دقیق باشید.
ای چشمان من! تیزبین باشید.
ای قلب من!
این لحظات آخرین را تحمل كن.
به شما قول میدهم كه پس از چند لحظه همه شما در استراحتی عمیق و ابدی آرامش خود را برای همیشه بیابید.
من چند لحظه بعد به شما آرامش می دهم؛ آرامشی ابدی.
چه، این لحظات حساس وداع با زندگی و عالم، لحظات لقای پروردگار و لحظات رقص من در برابر مرگ باید زیبا باشد.
📒کتاب یادگاران/ ج یک
🆔 @bibliophil
هنگامى كه طوفانها بیشاز تحمل توانایى من شدت میگیرند؛ علی را در نظرم مجسم میکنم.
دردهای او
و رنجهای او
تنهایى او
و نالهها و سوز
و گدازهای درونى او،
طوفانهاى حوادث كه یكى پس از دیگری او را محاصره كرده بود. همه را به یاد میآورم... و آنگاه تسكین مى یابم.
دستنوشته های
#شهید_مصطفی_چمران
#بغض_قلم
#جمع_دوستداران_کتاب
🆔 @bibliophil
299.4K
📒مروری بر کتاب آینهداران آفتاب
🔹قسمت پنجاه و هفتم/ منزل بیست و ششم/ منزل کربلا
اعوذباللهمنالکربوالبلا
🖌استاد محمدرضا سنگری
👇شناختی نو از یاران امامحسین
#از_مبعث_تا_عاشورا
#بعثت_حسین
#آینهداران_آفتاب
#بغض_قلم
🆔 @bibliophil
1.32M
📒مروری بر کتاب آینهداران آفتاب
🔹قسمت پنجاه و هشتم/ نام کربلا به چه معناست؟
🖌استاد محمدرضا سنگری
👇شناختی نو از یاران امامحسین
#از_مبعث_تا_عاشورا
#بعثت_حسین
#آینهداران_آفتاب
#بغض_قلم
🆔 @bibliophil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نه دنیا آنقدر زیباست
و نه مرگ آنقدر تلخ
که بخواهیم شرافت
خویش را از دست دهیم
👇دعاگو هستم
#شهید_بهروز_واحدی
#امام_زاده_حسن
#کرج
#شب_جمعه
🆔 @bibliophil
مجری میگه
به افرادی که بهشون حرفی زده بشه رسانه ملی وقت میده برا دفاع..........
خب پزشکیان رئیسی رو نقد کرد
به قول اون آذری عضو هلال احمر
حاج آقا هارداسان؟💔😔
#شهید_رئیسی
@tamame_man
🆔 @bibliophil
03.Ale.imran.155.mp3
2.83M
🎧 تفسیر صوتی قرآن کریم
🌺 قسمت ۱۵۵ | سوره آلعمران | إِنَّ الَّذِينَ تَوَلَّوْا مِنْكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّيْطَانُ بِبَعْضِ مَا كَسَبُوا ۖ وَلَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ ۗ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ
🎤 آیتالله قرائتی
👇هر روز تفسیر قرآن: ۱۵min
#قرآن
#تفسیر_قرآن_صوتی
#کتاب
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
🆔 @bibliophil
تمام آنچه را که گفتم و نشنیدند، بعدها رسول خدا بر فراز منبر برای مردم گفت.
گفت:جنگِ با علی جنگِ با خداست.
این دستها که ذوالفقار حمل میکند، دستِ علی نیست، یدالله است! به خداوندی خدا عقیدهام این است که هر که با علی بجنگد نانش سنگ و آبش خاک میشود!
📒 کتاب مخفی
✍ نویسنده: مجید پور ولی کلشتری
🆔 @bibliophil
نقل میکنند که مولایمان
مردم را با نان و گوشت اطعام میکرد؛
اما خود نان در روغن میزد
و با خرما میخورد.
امیرمومنان بهترینهایش را
برای اطعام میگذاشت.
#اطعام_غدیر
🆔 @bibliophil
03.Ale.imran.156.mp3
2.52M
🎧 تفسیر صوتی قرآن کریم
🌺 قسمت ۱۵۶ | سوره آلعمران | يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ كَفَرُوا وَقَالُوا لِإِخْوَانِهِمْ إِذَا ضَرَبُوا فِي الْأَرْضِ أَوْ كَانُوا غُزًّى لَوْ كَانُوا عِنْدَنَا مَا مَاتُوا وَمَا قُتِلُوا لِيَجْعَلَ اللَّهُ ذَٰلِكَ حَسْرَةً فِي قُلُوبِهِمْ ۗ وَاللَّهُ يُحْيِي وَيُمِيتُ ۗ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ
🎤 آیتالله قرائتی
👇هر روز تفسیر قرآن: ۸min
#قرآن
#تفسیر_قرآن_صوتی
#کتاب
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
🆔 @bibliophil
کتاب «اردو در قبرستان ژغاره» یک رمان نوجوان ماجراجویانه است. کتاب در ۱۷ فصل، و درباره یک پسر ۱۷ ساله است که پدربزرگش نام عجیبی بر او گذاشته: «بادآورد!».
بادآورد در تمام سالهای تحصیلش به خاطر اسم عجیبش آزار دیده و واقعا دلش میخواهد آن را عوض کند. اما رسم سختگیرانهای در خانواده آنهاست که نام اولین نوه پسری را جد پدری باید انتخاب کند و هیچ کس حق ندارد روی حرف او حرفی بزند.
بادآورد یک بار تمام جرأتش را جمع میکند و از پدربزرگ میخواهد که اسمش را تغییر دهد. پدربزرگ رازی که در پس این نامگذاری عجیب و غریب است را برای بادآورد فاش میکند و او را به سفر پر رمز و راز و خطرناکی میفرستد: اردو در قبرستان ژغاره.
اگر بادآورد بتواند مأموریتی که پدربزرگ به او داده را انجام دهد، میتواند اسمش را تغییر دهد. اما در ژغاره همه چیز آنطور که آنها میخواهند پیش نمیرود. رازهایی هست که حتی پدربزرگ هم از آنها خبر ندارد.
عبدالرحمن اصفهانی فردی است که در زمان امام هادی (عليهالسلام) در اصفهان زندگی میکرده و طی یک ملاقات کوتاه با آن حضرت در سامرا شیعه میشود و آثار و برکات فراوانی از همان ملاقات کوتاه به زندگیاش میرسد.
در این رمان با بهرهگیری از تخیل، داستان زندگی این شخصیت پرداخته شده و با زندگی بادآورد، نوجوان امروزی که شخصیت اصلی کتاب است پیوند خورده است. این رمان ماجراجویانه و در برخی صحنهها ترسناک است. تلفیق این هیجان و تعلیق با زبان و موقعیتهای طنز، اثر را تبدیل به اثری جذاب و خواندنی کرده است.
#امام_هادی
#رمان_نوجوان
🆔 @bibliophil
بادآورد خمیازه کشداری کشید و سرش را از روی میز بلند کرد. بهترین حالت برنامۀ روزانۀ مدرسه همین بود که دو تا تکزنگ پشتسرهم آخرِ روز، زبان فارسی و تاریخ بیفتند تنگِ هم تا همه با خیال راحت سرشان را بگذارند روی میز و بخوابند. معلمهای تاریخ و زبان فارسی هم معمولاً صدایشان خوابآور است.
آنقدر که فقط صدای زنگ تعطیلی مدرسه میتواند چشمهای شنوندگانشان را کمی از هم باز کند! بادآورد کتاب و خودکارش را انداخت ته کوله و کوله را یکوری انداخت روی کتفش و همینطور خمار خمار رفت سمت درِ کلاس. سلمان و شاهین و محراب و محسنی هم هرکدام از یک طرف لخلخ کنان آمدند و گروه پنج نفره، در سکوت کامل به احترام خوابی که پریده بود به طرف در آهنی بزرگ مدرسه رفتند. دو سه قدم مانده به در، چند عربده ناگهانی و پشت سرهم از بیخ گوش بادآورد، همهشان را از جا پراند.
«نرووو! »
«پاتو از اون در بیرون نذااار! »
«پناه بگیر پسررر! »
«مواظب باااش! »
#اردو_در_قبرستان_ژغاره
#امام_هادی
#رمان_نوجوان
#کتاب
🆔 @bibliophil