05.Maeda_.002.mp3
5.07M
🎧 تفسیر صوتی قرآن کریم
🌺 قسمت ۲| يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْيَ وَلَا الْقَلَائِدَ وَلَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا ۚ وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا ۚ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا ۘ وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَىٰ ۖ وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۖ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِاى كسانى كه ايمان آوردهايد! حرمت شعائر الهى، ماه حرام، قربانى حج و حيواناتى كه براى حج علامتگذارى شدهاند و راهيان خانه خدا كه فضل و خشنودى پروردگارشان را مىطلبند، نشكنيد و هرگاه از احرام بيرون آمديد (و اعمال عمره را به پايان رسانديد) مىتوانيد شكار كنيد. و دشمنى با گروهى كه شما را از مسجدالحرام بازداشتند، شما را به بىعدالتى و تجاوز وادار نكند و در انجام نيكىها و دورى از ناپاكىها يكديگر را يارى دهيد و هرگز در گناه و ستم، به هم يارى نرسانيد، و از خداوند پروا كنيد كه همانا خداوند، سخت كيفر است.
🎤 آیتالله قرائتی
👇هر روز تفسیر قرآن: ۱۷min
#قرآن
#مائده #مائده_۲
#تفسیر_قرآن_صوتی
#کتاب
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
🆔 https://eitaa.com/bibliophil
🆔 https://ble.ir/bibliophils
۱۳ دی، اول ماه رجبِ.
اونایی که پارسال بودن، میدونند
یه جدول مراقبه داشتیم که
پرینت گرفته بودیم و هر روز
براساس مقداری که روزیمون
میشد، انجام میدادیم.
روزمرگیها اجازه نمیده از شیرینی
ماه خدا لذت ببریم، این جدول برای زنده کردن وقتهای مرده عالیه.
با این جدول، حال ماه رجب رو ببرید❤️
👌زود گذاشتم پرینت کنیم،
یه روز هم نباید از دست بدیم.
#ماه_رحب
MoraghebeRajab1446-Manahej.ir_.pdf
331.6K
عازم یک سفرم
سفری دور به جایی نزدیک
سفری از خود من تا به خودم
شاید این بار سفر، چارهی کارم بشود
شاید این وعدهی بیهوده
به جایی برسد، نیمه شبی...
🌙 جدول مراقبه ماه رجب
چقدر این جدول باحاله😍
#ماه_رجب
🆔 https://eitaa.com/bibliophil
🆔 https://ble.ir/bibliophils
05.Maeda_.003_0.mp3
15.55M
🎧 تفسیر صوتی قرآن کریم
🌺 قسمت ۳| حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ .......
.....الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ ۚ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا ۚ فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِإِثْمٍ ۙ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌبر
شما، خوردن مردار، خون، گوشت خوك و حيوانى كه به نام غير خدا ذبح شود و حيوانى (حلال گوشت) كه بر اثر خفه شدن يا كتك خوردن، يا پرت شدن يا شاخ خوردن بميرد و نيم خورده درندگان حرام شده است مگر آنكه به طور شرعى ذبح كرده باشيد. همچنين حرام است حيوانى كه براى بتها ذبح شده يا به وسيلهى چوبههاى قمار تقسيم مىكنيد. همهى اينها نافرمانى خداست. امروز، (روز هجده ذىالحجّه سال دهم هجرى كه حضرت على عليه السلام به فرمان خدا به جانشينى پيامبر اكرم منصوب شد) كافران از (زوال) دين شما مأيوس شدند، پس، از آنان نترسيد و از من بترسيد. امروز دينتان را براى شما كامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان «دين» برايتان برگزيدم. پس هركه در گرسنگى گرفتار شود، بىآنكه ميل به گناه داشته باشد، همانا خداوند، بخشندهى مهربان است.
🎤 آیتالله قرائتی
👇تفسیر قرآن: ۲۵min
#مائده_۳
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
🆔 https://eitaa.com/bibliophil
🆔 https://ble.ir/bibliophils
🖤روایت بزرگترین دروغ
غروب شده بود و مردم باز هم دستهدسته برای زیارت آمدند. چند خانم به سمت ما قدم برمیداشتند. وقتی آنها را شناختم نفسی کشیدم. از اینکه تنشان سلامت بود خداراشکر کردم. حتماً کار خیری که کرده بودند بلای امروز را از آنها دور کرده بود.
«سلام. خوشآمدید!» اولین و تنها جملهای بود که به هر نفر هنگام توزیع غذا میگفتم و بعد یک پرس میدادم دستش. او هر که بود میرفت و من میماندم تا میزبان نفر بعدی باشم. چه فرقی میکرد نامش چیست و چه شکلی دارد. مهم این بود که مسافر است و گرسنه. عزیز است برای ما. چون خاطر سردار شهر ما برایش عزیز بوده. آمده تا سالگردش اینجا باشد.
اما امسال فرق میکرد. هر چند دقیقه یکبار مسافر مستأصلی میآمد، عکسی نشان میداد و سراغ گمشدهاش را میگرفت. منتظر میماند تا بگویم او را بین مهمانهای معراج در وقت ناهار، درست چند ساعت قبل از انفجار دیدهام یا نه. کاش الان هم معراج مثل ناهار، مثل تمام وعدههای قبل در سالگرد سردار، مهمانسرا میماند و بوی غذا همه جا را پر میکرد.
خانمها به من رسیدند. یکیشان پرسید: «از بچهها خبر دارید؟» یاد بچهها بغض شد و گلویم را پر کرد. آنچه در آن چند ساعت گذشته بود مثل برق از ذهنم گذشت.
از ظهر گذشته بود که تعدادی کودک شاد و خرامان رسیدند پای میز. بازیگوش بودند و سر به هوا. لبخند زدم: «سلام. خوشآمدید!» آمده بودند غذا بگیرند اما دیگر تمام شده بود. آشپزخانه خالی از حتی یک پرس بود. نمیدانستم چه کنم. فکرم به جایی قد نمیداد. دنبال راهی بودم که از بین جمعیت صدایی آمد: «بفرمایید.» گروهی از خانمها که هنوز به غذایشان دست نزده بودند مقداری از هر کدام را یکی کرده بودند و آن را که به اندازهی چند پرس غذا شده بود، حتی پُر و پیمانتر از مال ما دادند دست بزرگتر بچهها. همگی دور هم نشستند و با همان شلوغی در سر و کلهی یکدیگر زدند و غذا را سیر خوردند. تنها بزرگتر گروهشان را «عمه» صدا میزدند. مسافرها دسته دسته رفتند. اینها هم شاد و باهیجان مثل دستهای گنجشک که سر صبح سروصدا راه میاندازند دنبال عمهشان معراج را ترک کردند.
بعد از چند دقیقه آن صدای مهیب! تا به خودمان جنبیدیم دومین انفجار و آن محشر کبری...
صدای خانم من را به خود آورد: «پرسیدم از بچهها خبر دارین؟» با مِن مِن لبهایم به تعریف باز شد: «بعد از انفجار خانمی آمد. موبایلش را گرفت روبروی صورتم. میخواست بداند پسرش را دیدهام یا نه. گفتم ندیدم. بزرگترین دروغ زندگیام! پناه بر خدا. امان از دل زینب!» زانوهایم سست شد. دیگر طاقت نیاوردم. روی زمین نشستم و بیهوا باریدم. با دست به داخل معراج اشاره کردم و گفتم: «چه خوب که اینبار عمه هم نماند...»
🖌خانم زهرا قمی
🆔 https://eitaa.com/bibliophil
🆔 https://ble.ir/bibliophils
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کی گفته مرده،
علم زمین خورده،
مگه شهید میمیره؟!
#حاج_قاسم
🆔 https://eitaa.com/bibliophil
🆔 https://ble.ir/bibliophils
این روزها یک حس دوگانه دارم. حسی که اردیبهشت ماه امسال هم تجربهاش کردم. یک درد عجیب و غریب شبیه لحظهای که مادرها تولد فرزندشان را تجربه میکنند.
نمیدانم بقیهی دوستان نویسنده هم حال مرا دارند یا نه، ولی روزهای پر استرسی را دارم که از یک طرف خوشحالم و از یک طرف دلنگران.
#ادامه_دارد
#بهدعایشمامحتاجم
#خبری_در_راه_است
05.Maeda_.004.mp3
3.11M
🎧 تفسیر صوتی قرآن کریم
🌺 قسمت ۴ | يَسْأَلُونَكَ مَاذَا أُحِلَّ لَهُمْ ۖ قُلْ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ ۙ وَمَا عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوَارِحِ مُكَلِّبِينَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللَّهُ ۖ فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ وَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهِ ۖ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ
(اى پيامبر!) از تو مىپرسند: چه چيزهايى براى آنان حلال شده است؟بگو: تمام پاكيزهها براى شما حلال گشته است، و (نيز صيد) سگهاىِ شكارى آموزش ديده كه در پى شكار گسيل مىداريد و از آنچه خداوند به شما آموخته، به آنها ياد مىدهيد. پس، از آنچه براى شما گرفتهاند بخوريد و نام خدا را (هنگام فرستادن حيوان شكارى) بر آن ببريد و از خدا پروا كنيد كه خداوند سريع الحساب است
🎤 آیتالله قرائتی
👇تفسیر قرآن: ۱۰min
#مائده_۴
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
🆔 https://eitaa.com/bibliophil
🆔 https://ble.ir/bibliophils
حاج قاسم هم میترسید!
این اولین باری نبود که حاجی به ماموریت میرفت. اما اولین بار بود که این گونه رفتار میکرد.
هیچ وقت خداحافظهای او بوی نیامدن نمیداد؛ حتی زمانی که خطر نزدیکتر از همیشه بود. همیشه جوری رفتار میکرد که دل خانواده از رفتن او نلرزد.
با اطمینان خاطر میگفت:(از چی میترسین!؟ هیچی نمیشه! دشمن هیچ غلطی نمیتونه کنه! نگران هیچی نباشین، من چیزیم نمیشه!)
خانواده هم هر بار دلخوش بودند به این حرفهای امیدوار کنندهی او.
البته بیقراریها واضطرابها به قوت خود باقی میماند؛ اما ته دلشان قرص بود که حاجی بر میگردد.
اما این دفعه فرق داشت.
این بار از رفتن او به شدت بوی نیامدن میآمد. تمام حرفهایش، به رفتارهای لحظات آخر میماند؛ هر چند که کسی دوست نداشت این را باور کند. تک تک اعضای خانواده این را فهمیده بودند.
این بار رفتار حاجی با همه فرق داشت.
با نور چشمیهایش، سارا، پارسا، امیر علی و عسل بارها به همه گفته بود:(از نوههایم میترسم. پام رو به دنیا گره بزنن و نزارن راحت دل بکنم و به آسمون پرواز کنم!)
اما انگار از آنها هم دل کنده بود.
نیاز نبود کسی در این باره حرفی بزند.
رفتار حاجی در ساعتها و دقیقههای آخر گویای همه چیز بود.
حتی عسل هم نتوانست مانع رفتن او بشود. حاجی روز آخر دیگر او را هم در اغوش نگرفت.
تمام تکههای این پازل، معمایی را حل میکرد که اصلا دوست داشتنی نبود. همه چیز حکایت از آن داشت که حاجی دیگر در زمین ماندنی نیست؛ حقیقت تلخی که هیچ کس جز خود حاجی آن را دوست نداشت.
📒 کتاب عزیز زیبای من
#حاج_قاسم
🆔 https://eitaa.com/bibliophil
🆔 https://ble.ir/bibliophils
بغض قلم
این روزها یک حس دوگانه دارم. حسی که اردیبهشت ماه امسال هم تجربهاش کردم. یک درد عجیب و غریب شبیه لحظ
سعدی الحق که استاد سخن است. حال دیشب مرا چه خوب بر نظم کشیده:
ما را همه شب نمیبرد خواب
ای خفتهٔ روزگار دریاب
امروز رفتم امامزادهی شهرمان و دل سبک کردم. به امامزاده گفتم ممنونم که آمدی وسط شهر ما که مثل امروزی سر روی مشبکهای تو بگذارم از بار این رنج جانکاه حرف بزنم.
نمیدانم چه چیزی از داخل مشبک روی قلبم ریخت که استرسها، جایش را به سکینه و آرامش داد.
حالا ساکت و آرامم تا طفلگریزپایمن
خود زبان به سخن گفتن باز کند.
#ادامه_دارد
#بهدعایشمامحتاجم
#خبری_در_راه_است
ماه شعبان ماه رسولخدا
ماه رمضان ماه خدایتعالی
و ماه رجب ماه علیامیرمومنان
📒کتاب المراقبات/ میرزاجوادآقاملکیتبریزی
🆔 https://eitaa.com/bibliophil
🆔 https://ble.ir/bibliophils
رسول خدا فرمود:
خداوند در آسمان هفتم(ملکی) مستقر کرده
به او (داعی) گفته میشود.
زمانی که ماه رجب فرا رسد.
این فرشته در شبهای این ماه تا صبح میگوید:
خوشا به حال کسانی که
خدا را تسبیح میکنند.
خوشا به حال اطاعت کنندگان.
📒 کتاب المراقبات
#ماه_رجب
🆔 https://eitaa.com/bibliophil
🆔 https://ble.ir/bibliophils
خدای تعالی فرماید:
باکسی همنشینهستم که
با من همنشینی کند.
از کسانی فرمان میبرم
که فرمان مرا ببرند
و کسی که از من بخشش بخواهد
میبخشایم. ❤️
ماه، ماه من است. 🌙
بنده هم بندهی من💐
و رحمت هم رحمت من است. 🌾
هرکسی در این ماه مرا بخواند،
او را میپذیریم😭
و کسی که طلب کند
به او میدهم 🌹
و کسی که طالب هدایت از جانب من باشد
او را رهنمون میگردم. 🌱
این ماه را بین خود و بندگانم
ریسمانی قرار دادم که هرکس
به آن متمسک شود به محضر
من راهیابد. 😍
#ماه_رجب
#امام_باقر
#المراقبات
📒کتاب المراقبات
🆔 https://eitaa.com/bibliophil
🆔 https://ble.ir/bibliophils
یه نماز ویژه هم امشب داره
که اگه بخونیم خانواده
خودمون، اموال و فرزندانمون
از گزند حوادث در امان میماند
و عذاب قبر برداشته میشه
از صراط و آخرت بدون حساب
مثل برق عبور میکنیم
نماز دوم هم برا پاک شدن
از گناهان مثل روزی که متولد شدیم.
چی از اینا بهتر
منم دعا کنید
📒کتاب المراقبات
🆔 https://eitaa.com/bibliophil
🆔 https://ble.ir/bibliophils