eitaa logo
بغض قلم
652 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
326 ویدیو
35 فایل
هیچ چیز جای کتاب را پر نمی‌کند! هر روز اینجا دورهم چند صفحه کتاب می‌خونیم، اصلا هم درد نداره💉 📘 محدثه قاسم‌پور/کتاب‌‌ها: _پشت‌پرچم‌قرمز _شب‌آبستن _نمیری‌دختر ❌ارسال مطالب کانال بدون لینک، حلال است.
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از نوشکا
🤚سلام بچه‌ها حتما امتحاناتتون تموم شده و فرصت بیشتری برای خوندن کتاب‌های غیردرسی دارید. 📘امروز میخوام یه کتاب جدید از نشرمون رو بهتون معرفی کنم. ⏰پس ساعت ۶ غروب امروز یه سر به کانال خودتون یعنی همین‌جا بزنید. 📚نوشکا؛ نوشیدنی‌های کاغذی https://eitaa.com/joinchat/982844187C5b0c4369bd
هدایت شده از نوشکا
📖کتابی که میخوام بهتون معرفی کنم، یه روایت کاملا نوجوانانه و پر از طنزه. با خوندن این کتاب نمی‌تونید جلوی خنده‌هاتون رو بگیرید و ممکنه اطرافیانتون تعجب کنن. 🌸چون موضوع کتاب، سفر بر سر مزار شهید حاج قاسم عزیزه؛ ولی شما احتمالا دارید بلندبلند می‌خندید.
هدایت شده از نوشکا
📕؛ روایت سفر تعدادی دختر از‌همه‌جا‌بی‌خبر به کرمان اثر خانم محدثه قاسم‌پور. ⁉️اگه خیلی وقته با کتاب نخندیدی، اگه می‌خوای بدونی سفر ۶۰ دختر نوجوون چه جوریه، این تجربه ناب رو با خوندن کتاب از دست نده. حتی اسمش هم بامزه‌ست😊 مشاهده و تهیه کتاب: 👇 https://manvaketab.com/book/391572/ 🛒حضوری: قم خیابان معلم مجتمع ناشران طبقه‌ی هم‌کف فروشگاه نشر شهید کاظمی
هدایت شده از نوشکا
این هم یه برش از کتاب :😊 🥤نفیسه مسئول بوفه اردو بود، آب معدنی بزرگ را ده هزار تومن قیمت گذاشته بود و مدام مشغول اغفال کردن بچه های مردم بود که: (حاج قاسم پفک دوست داشت، حاج قاسم لواشک دوست داشت، حاج قاسم... .) 🍶کسی اگر نمی‌دانست، فکر می کرد نفیسه مسئول بوفه‌ی سپاه قدس بوده و در تمام جنگ‌ها خوراکی‌های حاج قاسم و برادان رزمنده را خودش تأمین می‌کرده و علایق همه را می‌دانسته. ولی صنعت ِتبلیغاتِ تجاریِ نفیسه، پا را از سپاه قدس فراتر گذاشته بود. می‌گفت: (بیسکویت روضه شنیده داریم!) 🍮کم مانده بود، کلوچه‌های از کربلا برگشته و ویفرهای مشتاق مشهد هم بفروشد. 🔺همین گول‌زدن‌ها کوثر را بیچاره کرده بود. هر‌بار که نفیسه چرخی توی اتوبوس می‌زد، دختر کوثر یک خوراکی جدید می‌خرید و کوثر برای اینکه دخترش آن همه تنقلات را نخورد، یکی در میان خوراکی‌ها را می‌آورد برای ما‌. 🌸_ممنون. چرا خودت نمی‌خوری؟) 🔷_من این همه آت و آشغال بخورم، چاق می‌شم! 😍با خنده آت و آشغال‌های کوثر را می‌خوردیم و کوثر وقتی به صندلی خودش برمی‌گشت با آت و آشغال جدیدی که زهرا خریده بود، روبه‌رو می‌شد و ما در نقش سطل زباله‌ی بچه‌ی کوثر، همچنان به رسالت خودمان عمل می‌کردیم. 📚نوشکا؛ نوشیدنی‌های کاغذی https://eitaa.com/joinchat/982844187C5b0c4369bd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
05.Maeda_.032.mp3
3.93M
🎧 تفسیر صوتی قرآن کریم 🌺 قسمت ۳۲ | مِنْ أَجْلِ ذلِكَ كَتَبْنا عَلى‌ بَنِي إِسْرائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعاً وَ مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً وَ لَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُنا بِالْبَيِّناتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ بَعْدَ ذلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ  به همين جهت، بر بنى‌اسرائيل نوشتيم كه هر كس انسانى را جز به قصاص يا به كيفر فساد در زمين بكشد پس چنان است كه گويى همه‌ى مردم را كشته است، و هر كه انسانى را زنده كند (و از مرگ يا انحراف نجات دهد) گويا همه‌ى مردم را زنده كرده است و البتّه رسولان ما دلايل روشنى را براى مردم آوردند، امّا (با اين همه) بسيارى از مردم بعد از آن (پيام انبيا) در روى زمين اسرافكار شدند. 🎤 آیت‌الله قرائتی 👇تفسیر قرآن: ۱۳min ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ       ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ  ↻ 🆔 https://eitaa.com/bibliophil 🆔 https://ble.ir/bibliophils
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رجز آن است که آغاز کند محشر را خطبه خواندم که ببینند دمی حیدر را بشنود هر که یهودی که در این عالم هست پدرم بود که انداخت درِ خیبر را 🆔 https://eitaa.com/bibliophil 🆔 https://ble.ir/bibliophils
لبخند از روی لب‌های پدربزرگ محو شد، مکثی کرد و گفت: (من ماهرترین نیستم.) بهت زده به پدربزرگ نگاه کرد و پرسید:(یعنی کسی هست که به پای تو برسد؟!) پدربزرگ به نشانه تایید سر تکان داد. _یک نفر در مدینه. _از هم‌کیشان ماست. _نه مسلمان است. _چه بد. پدربزرگ به آسمان نگاه کرد و گفت: (تا بحال مثل او را ندیدم. هم اعداد و ارقام را خوب می شناسد، هم از راز آسمان باخبر است، هم از پیشامدهایی که خبر نداری.) _این که می گویی کیست؟ _علی _کدام علی؟ نکند همان را می گویی که در در خیبر را از جا کند؟ _همان را می گویم جگر گوشه، علی‌پسر‌ابی‌طالب. _چطور فهمیدی او به این چیزها عالم است؟ پدربزرگ سکوت کرد. به آسمان زل زد نفس عمیقی کشید و گفت:(سال‌ها پیش بود، تو هنوز کودک بودی، رفته بودم مدینه. علی را در راه دیدم. تنها بود. لیف‌های خرما را بر دوش انداخته بود و از نخلستان بر می‌گشت. تعریف او را از خیلی‌ها شنیده بودم. می‌گفتند اولین نفری که با محمد ایمان آورد او بوده. محمد برایش احترام خاصی قائل است و او را نور چشمش خطاب می‌کند. در هر مجلسی که باشد، اگر او حاضر شود، کنار خودش برایش جا باز می‌کند که بنشیند. با خودم فکر می‌کردم اگر به او ضربه‌ای بزنم، انگار به محمد ضربه زده‌ام. در سرم بود از او سوالی بپرسم که توان جواب دادن نداشته باشد. بعد هم بروم و به همه بگویم:( علی که می‌گویند معنی اسلام است، نتوانست جواب سوالم را بدهد. پس این دین به چه دردی می خورد؟) جلو رفتم سینه ستبر کردم و گفتم:(سوالی دارم.) راستش را بخواهی، انتظار نداشتم بایستد. با خودم گفتم:(برای یک یهودی نمی‌ایستد، آن هم در حالی که صورتش از عرق خیس است و قامتش زیر لیف‌ها خمیده.) اما ایستاد. لیف‌ها را زمین گذاشت. دست به پیشانی برد. دانه‌های ریز عرق را از روی پیشانی برداشت و گفت:(بپرس.) سوال کردم:(به من عددی را بده که قابل قسمت بر یک، دو، سه، چهار، پنج، شش، هفت، هشت و نه باشد، بی آنکه باقی بیاورد.) بی‌درنگ گفت:(روزهای هفته را بر روزهای یک سال خودت ضرب کن. حاصل ضرب آن قابل قسمت بر همه‌ی اعدادی که گفتی است.) همان کار را کردم. هفت را در سیصد و شصت روز ضرب کردم، شد عددی که بر همه‌ی آن اعداد قابل قسمت بود. بدون آن که باقی بیاورد. من هنوز در ضرب و تقسیم اعداد بودم که او دست بر لیف برد و چند خرمایی کند. آنها را به دستم داد و رفت. نگاهی به خرماها انداختم و با خودم گفتم:(علی را چه می‌شود چرا به من خرما داد.) خرماها را ریختم ته خرجین و چندی بعدش اصلا یادم رفت خرمایی هم به من داده. تمام راه فکر و ذکرم شده بود جواب علی. تعجب کرده بودم هم از سرعت جواب دادنش هم از دقتش در جوابم. نگفت در یک سال. گفت:(در یک سال خودت.) می‌دانی جگرگوشه، ما سال‌هایمان شمسی است و آنها قمری. اگر می‌گفت به روزهای سال‌شان تقسیم کنم جواب اعداد به هم می‌ریخت. 📒آسنا و راز کنیسه/ سمانه خاکبازان 🆔 https://eitaa.com/bibliophil 🆔 https://ble.ir/bibliophils