✨بِسمِ ربّ الشُّهدا والصدّیقین✨ 🔹پروردگـارا ! تو را سپاس که مرا با بهترین بندگانت در هم آمیختی و درک بوسه بر گونه‌ های بهشتی آنان و استشمام بوی عطـر الهـی آنان را «یعنی مجاهـدین و شُـهدای این راه به من ارزانی داشتی.» 🔹خداونـدا! ای قادر عزیز و ای رحمـان رزّاق، پیشانی شکر شرم بَر آستانت می‌سایم که مَرا در مسیر «فاطمـه اطهـر و فرزندانش در مذهب تشیّع، عطر حقیقی اسلام، قرار دادی و مرا از اشک بر فرزندان علـی‌ِ بن ابی‌ طالـب و فاطمـه اطهـر بهره‌ مند نمودی»؛ چه نعمت عظمایی که بالاترین و ارزشمندترین نعمتهایت است؛ نعمتی که در آن نـور است، معنویت، بیقراری که در درون خود بالاترین قرارها را دارد، غمی که آرامش و معنـویت داد. ✍بخشی از وصیتنامه ؛ #شهیـدسلیـمانی #بـاشهـــداءتــاظهـــــور🇮🇷 ─‌┅═‎✧❁°یازهـــــ🦋ـــــرا°❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌

بیشتر وقتها که شهید جدید میارن چهل روز براشون ی ذکری میخوندم مثلا چهل تا زیارت عاشورا سید رضی را فراموش کردم دوستم از تهران پیام فرستاده مشکل دارم تو بگو برا کی چی بخونم میگم برا سید رضی چله بردار امامزاده صالح برو سرمزارش منم دعا کن 🌴🌷✌️ ی مرتبه یادم افتاد ای وای پس خودم چی از امشب چهل شب برای همه شهدا و اموات خصوصا سید رضی سوره ملک خواهم خواند 🌴🌷✌️

✨ما افسانه نیستیم دخترم در کلاسهای تابستانی شهرک محل سکونت ما یعنی شهرک ارتش تهران شرکت می کرد. یک روز یک گل سینه هدیه گرفت که عکس شهیدی روی آن بود. آخر شب، گل سینه روی زمین افتاده بود. پایم رفت روی سوزن آن و حسابی خون آمد. بعد از پانسمان، گل سینه را برداشتم و باعصبانیت انداختم توی سطل زباله. آخر شب طبق روال هرشب سریال ترکیه ای را دیدم و خوابیدم. من اگر هر کار اشتباهی انجام دهم اما نمازم را سر وقت می خوانم. صبح حدود ساعت پنج بود. بعد از نمازصبح مشغول تسبیحات بودم که احساس کردم یک جوان روبروی من نشسته!! نفهمیدم خوابم یا بیدار اما آن جوان که صورتش پیدا نبود به من گفت: سریالهایی که می بینی افسانه است. اما ما افسانه نیستیم. ما با شما هستیم. باتعجب گفتم: شما کی هستی؟ گفت: تصویر من روی گل سینه بود که انداختی توی سطل. دویدم و رفتم داخل سطل را گشتم. تصویر یک شهید بود که زیر آن نوشته بود: شهید ابراهیم هادی خیلی برایم عجیب بود. به طور اتفاقی رفتم سر کمد کتابخانه. دیدم کتابی به نام سلام بر ابراهیم لابه لای کتابها ست. کتابی در مورد همین شهید. مشغول مطالعه شدم. خیلی جالب بود. شوهرم را صدا زدم و پرسیدم که این کتاب کجا بوده؟ گفت: چند روز پیش توی اداره به ما هدیه دادند. هر دو جلد کتاب را آن روز خواندم. خیلی عالی بود. صبح روز بعد؛ بعد از نماز به بهشت زهرا رفتیم. ساعتی را در کنار مزار یادبود او بودم. حالا او حقیقت زندگیم شده. دیگر سراغ افسانه های ماهواره نمی روم. حجاب و نمازم نیز کاملا تغییر کرده. 📚یاران ابراهیم اثر گروه شهید هادی

🎥 حال‌وهوای گلزار شهدای کرمان در روزهای نزدیک به سالگرد شهادت سردار سلیمانی ♨️ کانال جهان خبر

••♥️🌿•• می‌گفت عکس‌حاج‌قاسم‌نقطه‌اشتراک‌ خیلی‌هاست؛حتی"غیر‌مذهبی‌ها" اما‌وصیت‌نامه‌حاج‌قاسم‌نقطه‌شروع "غربال"‌خیلی‌هاست.... حتی"مذهبی‌ها" #امام_زمان #حاج_قاسم #حاج_قاسم

🎬 نماهنگ‌زیبای"اَبَرمَرد♥️🌿"منتشرشد... 🔻نماهنگ دو زبانه فارسی و عربی "ابَر مَرد" اثری متفاوت و زیبا از سجاد احمدی خواننده جوان و انقلابی کرمانشاهی به مناسبت سالروز شهادت سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی منتشر شد. مردترین‌مردمیدان اینجاهیچکس‌شبیه‌حرف‌هایش‌نیست اماتوتفسیردقیق‌چشم‌هایت‌بودی !🌱❤️‍🩹 #امام_زمان #حاج_قاسم #حجاب

••♥️🌿•• مقام‌معظم‌رهبری: قبل‌ازدوران‌مهدی‌موعود، آسایش‌وراحت‌طلبی‌وعافیت‌نیست. درروایات، «والله لتمحصن» و«والله لتغربلن»است، به‌شدت‌امتحان‌می‌شوید،فشارداده‌می‌شوید. امتحان‌درکجاوچه‌زمانی‌است؟ آن‌وقتی‌که میدان‌مجاهدتی‌هست. آرمان‌عزیز⚘️🕊 "شهیدآرمان‌‌علی‌وردی" #امام_زمان #حاج_قاسم #حجاب

#شهید عباس آبیاری متولد : ۸ دی ۱۳۷۰ تهران شهادت : ۲۱ دی ۱۳۹۴ سوریه ✳️پدر عباس پاسدار بود. در دوران دفاع مقدس از سن ۱۳سالگی در جبهه حضور داشت و به مقام جانبازی رسید ✳️سال‌ها بعد از جنگ تا سال ۷۳ در منطقه بودند برای پاکسازی مناطق مین‌گذاری شده و تفحص شهدا می‌رفت ✳️عباس همراه پدرش از سال ۹۱ از طُرق مختلف چند باری اقدام به اعزام به سوریه کرد و دوره‌های آموزشی شرکت میکرد اما چون پدر و پسر بودند اسمشان را برای اعزام نمی‌نوشتند. ✳️ در نهایت عباس اربعین ۹۴ تصمیم گرفت به عراق برود و از آنجا اقدام کند، اما پیگیری‌هایش فایده‌ای نداشت. عباس وقتی از کربلا برگشت با پدرش به پایگاه شهید انارکی رفت. دوره‌های آموزشی پدر و پسر از آنجا شروع شد و ۴۰ روز بعد از دوره آموزشی عباس در سال ۹۴ به سوریه اعزام شد. پدرش هفت ماه بعد از شهادت عباس راهی سوریه شد. ✳️ از بسیجیان نیروی یگان ویژه فاتحین بود بیسیم‌چی فرمانده‌شان بود ✳️در ۲۱ دی ۱۳۹۴ در منطقه خان طومان سوریه به همراه ۱۳ نفر از همرزمانش در یگان فاتحین به درجه رفیع شهادت نائل آمد. پیکرمطهرش به دست داعش افتاد 🌷دست‌های عباس رو به تویوتا می‌بندن. بر اثر حرکت مخالف، دست و پا از هم جدا می‌شه و تیکه‌های بزرگ رو با قمه‌های بزرگ از هم جدا می‌کنند و مثل گوشت قربونی تیکه تیکه می‌کنن... ✳️پیکر او حدود پنج ماه بعد در هفتم تیرماه ۱۳۹۵ از طریق آزمایش DNA شناسایی شد و به دست خانواده رسید 🤲🏻روحش شاد یادش گرامی راهشان پررهرو 🌟صلوات بر محمد و آل محمد تقدیم به روح پاک شهیدان