#سحرنوشت ۶
بسم الله الرحمن الرحیم
سپاس تو را که بهترینی و اجازه ی گفتگو با خودت را به منی داده ای که حتی توان پنهان کردن گناهانم از تو را ندارم.
آدمها که دلگیر میشوند اخم میکنند و دیدنشان ترس به دل دیگران میاندازد. آنقدر که آرام سعی میکنی دیگر جلوی چشمشان نباشی. اما تو حتی دلگیر شدنت هم جذاب است. آنقدر که گناهکارترینها هم دوست دارند به سویت بیایند و در آغوش خودت آرام بگیرند.
ای معبود جذاب من، حالا که ضربان قلبم از خجالت و اضطراب مرور گناهانم تند شده و سرم را محکم میان دستانم گرفته و شرمگینانه و مستأصل، میفشارم و بغض در گلویم جولان میدهد، هنوز هم امیدوارم به توبه پذیری و چشمپوشیات.
خدایا مرا از شر گناهانم برهان که ترس سیاهی دل امانم را بریده.
به مهربانی ات ای مهربان ترین مهربانان🤲
✍ #زهرا_آراستهنیا
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
پ ن شهدایی:
🌹 اتفاقی نادر که شاید نمونه ی مشابه در 8 سال دفاع مقدس نداشته باشد. در گلزارهای شهدای دزفول ، «سه برادر» ، «دو برادر» و «خواهر و برادر» شهید، زیاد است. اما دو برادر که یک روز و یک لحظه و با یک انفجار و در یک حادثه با هم، شهید شده باشند، اتفاقی نادر است.
⭕️ الف دزفول را ببینید 👇
🌐https://alefdezful.com/706
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
#التماس_دعا
📍 bidardez.ir | بیدار دز
http://eitaa.com/joinchat/1640759297Cd60b86bf75
#سحرنوشت ۷
بسم الله الرحمن الرحیم
دستم به دامنت! کارم خیلی گیر توست.
چه من باشم چه نباشم، دم و دستگاه منظم و محکم تو خللی برنمیدارد.
اما دلخوشم به حکمتت که لابد بودن من یک گوشه ی این بارگاه بلند لازم بوده که باید آفریده میشدم.
شاید بنا بوده روزی از این همه روز نفس کشیدنم، وقت راه رفتن، پا به سنگ ریزه ای بزنم و در این بازی سرخوشانه ی من، آن سنگ کوچک از سر راه مورچه ای ریز، برداشته شود و او دانه ی پشت آن را ببیند و برش دارد برای روزهای سرد زمستانی که دیگر خبری از جیکجیک مستان گنجشکها نیست.
فایده ی آمدنم همین ماجرای کوچک و ساده هم که باشد، منتی ست که بی هیچ استحقاقی توی عزیز مهربان، بر سرم نهاده ای.
حالا به همان منت قدیمت قسمت میدهم، کار این بنده ی گنهکارت را لنگ نگذاری و آبرویش را پیش آفریدگان عالمت نبری.
نخواه که قیامت بشود و آن مورچه نگاه تمسخر به من بیاندازد که هی! این بی آبرو را ببینید! روزی در خیابان سنگبازی میکرد و حالا آماده ی بازیچه ی سنگهای داغ دوزخ شدن است.😭
بزرگ خدای عالم، بی آبرویم مکن که تو پوشاننده ی عیب هایی!
✍ #زهرا_آراستهنیا
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
پ ن شهدایی:
شهید تماشا چوبی
🌹بانوی شهید دزفولی با روایتی خاص . . .
🔅 شهیدی از محله «علم عباس» که کارش «خُنچه گردانی» بود.
🌷 با اینکه مهربان بود، کودکان بخاطر سیاه چرده بودن ، از او می ترسیدند و پا به فرار می گذاشتند
⚫️ شهیدی فقیر، مهربان و سیاه چرده! با روایتی شبیه «جون» غلام سیاه چرده امام حسین(ع)
☀️ روایت *شهید تماشا چوبی* را در الف دزفول ببینید👇🏻
🌐http://alefdezful.com/5271
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
#التماس_دعا
📍 bidardez.ir | بیدار دز
🔰ایتا بیداردز
http://eitaa.com/joinchat/1640759297Cd60b86bf75
#سحرنوشت ۸
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام عزیزم،
سحر هشتم است و خودت میدانی که هشت چه میکند با دل ما. خودت میدانی که هوایی میشویم بوسیدن ضریح طلای آقا امام رضایمان را.
از تو چه پنهان، روبروی ایوان طلا که میایستم بیشتر عاشق تو میشوم. تو چقدر بی انتها خوبی که تازه هشتمین ولی از صد و بیست و چهار هزارمین پیغمبرت میشود علی بن موسی الرضایی که خوبیاش آدم را محو خودش میکند!
من که میدانم نمک سفره ام را هم از برکت او دارم، پس سفره ی خودم و نسلم را تا همیشه پر نمک بگردان!
آمین یا رب العالمین
✍ #زهرا_آراستهنیا
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
پ ن شهدایی:
شهید مسعود خشتچین/ شهیدی که کلید جعبه آیینه ی مزارش را خودش پیدا کرد👇
https://alefdezful.com/1126
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
#التماس_دعا
📍 bidardez.ir | بیدار دز
http://eitaa.com/joinchat/1640759297Cd60b86bf75
#سحرنوشت ۹
بسم الله الرحمن الرحیم
تو را دوست دارم، نه به خاطر نعمتهایت که البته نعمتهایت بیشک شایسته بهترین دوستداشتنهاست.
تو را میستایم، نه به خاطر قدرت بیحدت که البته قدرت بیحدت سزاوار برترین ستایشهاست.
نه، من تو را فقط به خاطر خودت دوست دارم. نمیدانم چرا، ولی به تو که میاندیشم نتیجه اش میشود دوست داشتن زیادت.
تو را میستایم برای اینکه ستودنی تر از تو نیافته ام.
تعارف که نداریم! وقتی فقط یک بار قرار است زندگی کنیم، پس لحظه لحظه ی این زندگی را باید خرج بهترینها کنیم. از تو بهتر پیدا کنم شک نکن میروم سراغ او.
حتما خودت میدانی چه ساخته ای که دستور داده ای توحیدت را و معادت را و نبوت پیغمبرت را با تحقیق بسیار بپذیرم.
شاید خواسته ای کری بخوانی برای تمام الهه های تاریخ! که آی اگر شما قابل ستایش بودید بنده ام شما را به یگانگی میپذیرفت!
من هر شب رمضان میخواندم «یا رب انّ لنا فیک املا طویلا کثیرا» و فکر میکردم این منم که خیلی روی تو حساب کرده ام. اما حالا که فکر میکنم میبینم امیدی که تو به من بسته ای هزاران بار بیشتر از من است.
این تویی که همان روز نخست خلقت بابایم آدم، جلوی شیطان طرف ما را گرفتی. پس تو بیشتر از من عاشقی.
میدانم تمام داشتههایم به اراده ی تو بند است و تو نخواهی رود آرام زندگیام را طوفان حوادث نابود میکند.
نخواستنت را هم عشق است! اما وای از آن دمی که نخواستنت و سبو شکستنت نه از روی میل لیلی، که از دلخوری خطاکاری من باشد.
تو روی برگردانی من چه کنم؟! دق کردن که مال یک ثانیه اش است! آتش میگیرم از دلتنگی ات.
حتی فکرش هم بد است. من برای همیشه تو را میخواهم، ای همیشگی ترین عشق جاویدان
✍ #زهرا_آراستهنیا
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
پ ن شهدایی:
شهید محمدحسین کرم عنایت / شهیدی که در قنوت نمازش از خدا تیرآهن خواست👇
https://alefdezful.com/712
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
#التماس_دعا
📍 bidardez.ir | بیدار دز
http://eitaa.com/joinchat/1640759297Cd60b86bf75
#سحرنوشت ۱۰
خدایا، بارها بر زبان آورده ام که مال و جانم را در راه تو خواهم داد.
امروز اما اندیشیدم به بانویی که تاریخ حقانیت اسلام، مدیون بذل مال و جان اوست.
آن زمانی از تمام دارایی اش به نفع اسلام و یاری پیغمبرش گذشت که دیگران، محمد را مجنون میخواندند.
الهی مدیون خدیجه ی پاکیزه ای هستم که دل به دل محمد امینی داد که برگزیده ی تو شد.
خدیجه ای که به جوان اُمٌی عربیِ هاشمی اعتماد کرد و رسید به جایگاه مریم و آسیه و شد مادر فاطمه.
خدایا چنین گذشت در بزنگاهی را به من بیاموز!
چه تلاقی با مفهومی! روزی که مردم ایران آری گفتند ماندنشان پای اعتقادشان را، همزمان شده است با یاد خدیجه ی کبری. خدیجه ای که آری گفت ایمان و تسلیمش به خدای محمد را و تا آخرین نفس بر پیمان آری خویش محکم و استوار باقی ماند.
پروردگارا مرا هم همراه و همپیمان آری گویان پیمان حقت قرار ده!
الهی آمین
✍ #زهرا_آراستهنیا
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
پ ن شهدایی:
عمود خیمه ی امیر را کشیدیم، یک گروهان یتیم شده بود...
روایتی از فرمانده شهید امیر پریان 👇
https://alefdezful.com/27
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
#التماس_دعا
📍 bidardez.ir | بیدار دز
🔰ایتا بیداردز
http://eitaa.com/joinchat/1640759297Cd60b86bf75
🔰واتس اپ بیداردز
https://chat.whatsapp.com/BPju0ekglegBoXhcrBeQwq
#سحرنوشت ۱۱
نگاه به هارت و پورتهایم نکن! شیطنتهای قبل از خواب کودکی ست که آمده برای مادرش ناز کند و سر روی پای او بگذارد و بعد یکهو بخوابد، آنگونه که گویی هیچگاه بیدار نبوده.
بدخلقم. ته دلم دلشوره دارم اما نمیدانم برای چه.
گمانم نوشته های فرشته ی شانه ی سمت چپم، یک برگ را پر کرده و رفته است صفحه ی بعد. هر بار سر تعویض برگه حالم به همین بدیست.
دوباره اما به بدیهایم عادت میکنم و رفت تا نوبت برگه ی بعد شود.
چه کنم با این عادت کردنها که دارد کار دستم میدهد؟ عادت نکنم چند روز که حالم بد باشد حساب کار دستم میآید و کمی از سرعت خطاهایم میکاهم. البته امیدوارم!
تو فعلا عادت نکردن به بدی ها را به من بیاموز، سر ادامه اش با هم حرف میزنیم. شاید تا آن وقت سرم به سنگی خورد و شدم بنده ی خوبت.
نه! میدانم از سنگ، کاری بر نمیآید. مگر شفاعت خوبان درگاهت مرا سر به راه کند.
الهی خودت نگاه خوبانت را نصیبم کن!
آمین یا رب العالمین
✍ #زهرا_آراستهنیا
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
پ ن شهدایی:
شهید حمید محمودنژاد/ نخبه ای که رشته پزشکی را رها کرد
https://alefdezful.com/0304
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
#التماس_دعا
📍 bidardez.ir | بیدار دز
🔰ایتا بیداردز
http://eitaa.com/joinchat/1640759297Cd60b86bf75
#سحرنوشت ۱۲
انگار خوشت میآید هر چند وقت یکبار قدرتت را به رخم بکشی! وقتی فکر میکنم همه چیز کاملا تحت کنترل است و برنامهریزیام مو لای درزش نمیرود، درست همان وقت است که تو شوخیات میگیرد و میزنی همه چیز را قاطی میکنی.
مثلا همان شبهایی که برنامه ی چُرت نیمساعتهی مرا با تصمیمت برای خواب عمیقم عوض میکنی و این سلولهای من هم که پای انتخاب که بیوفتد زود حاکمیت مرا به اقتدار تو میفروشند و میشوند بنده ی گوش به فرمان تو و بعد من میمانم و یک روز روزه ی بدون سحری!
اشکال ندارد. دمت گرم که بنده بودنم را هی برایم تذکر میدهی تا ایاک نعبد و ایاک نستعینهای نمازم دلیتر از قبل باشد و التماس اهدنا صراط المستقیم هایم حقیقیتر و به استجابت نزدیکتر، انشاءالله!
✍ #زهرا_آراستهنیا
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
پ ن شهدایی:
آن نور عجیب... / روایتی از شهید محمد شریف👇
https://alefdezful.com/922
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
#التماس_دعا
📍 bidardez.ir |بیدار دز
🔰ایتا بیداردز
http://eitaa.com/joinchat/1640759297Cd60b86bf75
🔰واتس اپ بیداردز
https://chat.whatsapp.com/BPju0ekglegBoXhcrBeQwq
#سحرنوشت ۱۳
بسم الله الرحمن الرحیم
درست مثل بچگی ها که سرما میخوردم و صبح وقت بیدار شدن پلکهایم به هم چسبیده بود و چشمم باز نمیشد، وحشتزده و مستأصل میزنم زیر گریه وقتی گناهانم را مرور میکنم و میفهمم پرونده ام سیاه تر از آن است که اگر من جای تو بودم عمرا میبخشیدم!
میگریم و دست بر سر میکوبم و دور خودم میچرخم که حالا چه کنم با این همه بی حرمتی؟ چه کنم با این همه سر پیچی از حکم جبّار آسمان؟ چه کنم با این من؟!
دارم از بی پناهیم سرگیجه میگیرم که دستی روی شانه ام مینشیند و آرام در آغوشش میکشاندم و مگر میشود او کسی جز تو باشد؟!
ممنونم که هستی! جز تو هر که بود نابودم میکرد اما تو آن قدر مهربانی و آن قدر کریمی که رحمت را بر خودت واجب کرده ای.
خوش به حال من که شدم بنده ی تو. خدایی جز خودت برای قلبم مخواه ای بهترینِ عالم!
✍ #زهرا_آراستهنیا
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
پ ن شهدایی:
این روایت را منتشر کنید تا دنیا را تکان دهد👇
https://alefdezful.com/0927
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
#التماس_دعا
📍 bidardez.ir | بیدار دز
🔰ایتا بیداردز
http://eitaa.com/joinchat/1640759297Cd60b86bf75
#سحرنوشت ۱۴
بسم الله الرحمن الرحیم
۱۴ صبح است که کنار تو مینشینم و با تو عاشقی را تجربه میکنم. من میگویم و تو صبورانه میشنوی. من میخوانم و تو میدانی اما باز دقیق میشوی. تو برایم وقت میگذاری آنقدر که انگار تنها بنده ی تو هستم.
انگار دنیا را فقط و فقط برای من آفریدهای.
انگار اینجا تنها تو هستی و من.
و من چنان خودم را برایت لوس میکنم انگار همهچیز تو هستم. انگار تو غیر از من کسی نداری. انگار نه انگار که همین دیشب چشم بر دوستیمان بستم و باز هم زدم به جاده ی گناه! انگار نه انگار که حالا باید خجالتزده باشم و استغفار کنم.
تو اما به رویم نمیآوری و اجازه میدهی در این خیالات خودم با عشقبازیمان خوش باشم.
و همین خوبیهای بی حدت شاید بالاخره مرا چنان به با تو بودن عادت دهد که پایم را سمت جاده ی خطا نبرم. شاید...
سحر چهاردهم است و مرا میبرد به شمار چهارده پاکی که واسطه شان کردی برای رساندن فیضت به من. خودت کاری کن قدر این چهاردهمین روز را بدانم!
✍ #زهرا_آراستهنیا
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
پ ن شهدایی:
شهیدان دیانتی، بشناسیم این سه برادر را👇
https://alefdezful.com/mwbf
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
#التماس_دعا
📍 bidardez.ir | بیدار دز
🔰ایتا بیداردز
http://eitaa.com/joinchat/1640759297Cd60b86bf75
#سحرنوشت ۱۵
بسم الله الرحمن الرحیم
و درست امروز همان وقتی ست که میشود تو را شناخت. وقتی میلاد کریم اهل بیت پیغمبرت باشد و من بنشینم فکر کنم به آن همه روایتی که از کرامت و آقایی حسن بن علی علیه السلام شنیدهام و این را بگذارم کنار خواندههایم از فلسفه که هر معلولی را علتی ست و معلول جز از سنخ علت نیست و علت تمام آنچه معلول دارد را در حد والاتر دارد، پس میرسم به تویی که علتی و حد کرامتت آنچنان است که مرا یارای دست یابی به آن نیست.
و مگر چه از این بهتر که عیدی روز میلادم بشود اندیشیدن به ذات تو!
به خود میبالم از بنده ی تو بودن. چقدر میشود خوشبخت باشی که نبوده و ندانسته یکی اراده کند تو باشی و بشوی بنده اش که از صبح تا شب به تو عشق بورزد و تندتند رحمت و لطف و فیض حوالهات کند؟!
مانده ام خودت چطور میتوانی عاشق خودت نباشی؟!
اما نه! تو هم عاشق خودت هستی که اراده کردی کثرتت در وجود تک تک مخلوقاتت را. تا بنشینی و خودت را در آیینه ی آنها بنگری و قربان صدقه ی خودت بروی که الحق هم خواستنی هستی!
ممنونم از این همه خوب بودن تو
✍ #زهرا_آراستهنیا
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
پ ن شهدایی:
مادری که لباسهای پسرش را دفن کرد👇
https://alefdezful.com/2312
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
#التماس_دعا
📍 bidardez.ir | بیدار دز
🔰ایتا بیداردز
http://eitaa.com/joinchat/1640759297Cd60b86bf75
#سحرنوشت ۱۶
بسم الله الرحمن الرحیم
حالم بد است. میگویند آب جوش عسل بخور. من اما فقط و فقط سر روی پاهای تو گذاشتن را میخواهم. من چشمهایم را ببندم و تو آرام روی پیشانیام دست بکشی و نوازشم کنی.
بعد یکی یکی هر آن فکری که سرم را درد آورده زیر انگشتانت له بشود و کمی بعد شاداب تر از هرچه فکرش را کنی پر از انرژی شوم برای بندگیات.
این طوری که به قضیه نگاه کنی، درد و بیماری خواستنی ترین ها میشود. حیف که تو نمیتوانی تجربه اش کنی!
خدایا دردهایی که بشوند کفاره گناهانم و مرا برای بندگی ات آماده تر کنند را از من مگیر!
بندگی تو گاهی میشود همان خدمتی که به مخلوقاتت میکنم، این طوری تمام جهان میشود فرصت بندگی ات.
پروردگارم، فرصت های بندگی ات را به من بشناسان!
آمین یا رب العالمین
✍ #زهرا_آراستهنیا
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
پ ن شهدایی:
یاد شهید مهدی نسب... الیوم یوم الافتخار👇
https://alefdezful.com/3p6i
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
#التماس_دعا
📍 bidardez.ir | بیدار دز
🔰ایتا بیداردز
http://eitaa.com/joinchat/1640759297Cd60b86bf75
#سحرنوشت ۱۷
بسم الله الرحمن الرحیم
الهی، ممنونم از تو به خاطر بودنم.
ممنونم به خاطر با یاد خوبان بودنم.
خوبانی که یقینا لطف تو مرا با مهرشان آشنا کرد و از برکتشان، میان هفت میلیارد انسان، عنوان شیعه قسمت من شد.
میدانم که جز به اختیار، عملی از من مقبول نیست اما میشد در تمام عمرم نامی از علی علیه السلام نشنوم و هر عملی که با اختیار انجام میدهم مرا به بهشت برساند اما نهایتا عنوان شیعه را برایم به ارمغان نیاورد.
نه! من بهشت بی علی را نمیخواهم.
دلم لحظه شماری میکند شبهای بعلیٍ بعلیٍ گفتن را.
آه که چه دلخواه است هر آن تقدیری که به حرمت نام علی قسمتم گردد!
و چه زیباست آن زمانی که من قدر با علی بودن را بدانم و هم خودم به سمت چون علی شدن بدوم و هم دست این و آن را بگیرم و به سوی علی ببرمشان که آن گاه تقدیر شب قدرمان رسیدن به ظهور مهدی آل علی خواهد شد.
و خوشا به حال شیعه که معتقد است به رجعت. رجعتی که علی اعلا را به دنیای عصر ظهور برخواهد گرداند.
یعنی میشود من هم یکی از درک کنندگان آن دوران شیرین باشم؟!
هرچند تنها درک آن روزها کافی نیست، که یقینا آن زمان نیز بَدانی خواهند بود که روبروی خوبترین های عالم بایستند و آه از این ملجم هایی که علی را بسیار دیدند و خوبی هایش را بسیار درک کردند اما...
الهی، بیا و در این سحرگاه و در این خلوت دو نفره مان، قول در جبهه ی خوبان ماندنم را به من بده که جز آنچه تو بخواهی در عالم اتفاق نمیافتد!
به قدرتت و مهربانی ات ای مقتدرترین مهربان!
✍ #زهرا_آراستهنیا
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
پ ن شهدایی:
روایتی از روزهداران شهید دزفول👇
https://alefdezful.com/26
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
#التماس_دعا
📍 bidardez.ir | بیدار دز
🔰ایتا بیداردز
http://eitaa.com/joinchat/1640759297Cd60b86bf75