eitaa logo
روشنگری‌ آخرالزمان
5.3هزار دنبال‌کننده
47.1هزار عکس
43.4هزار ویدیو
632 فایل
هرآنچه که یک منتظر ظهور باید بداند سئوال ، پیشنهاد ، انتقاد خودرا در گروه هایمان مطرح فرمائید: https://eitaa.com/joinchat/2167734418C3f5169aabe گروه جهاد تبیین و افشاگری☝ نشر مطالب کانال ما بدون قیدوشرطی آزاد است(درراستای جهادتبیین)
مشاهده در ایتا
دانلود
#شهید_همت روشنفکران ما بہ اين انقلاب بسيار لطمه زدند زيرا نہ آن را مي شناختند و نہ برايش زحمت و رنجي متحمل شده اند از هر طرف بہ اين نو نهال آزاده ضربه زدند ولي خداوند، مقتدر است اگر هدايت نشدند 🆔 @loveshohada28 کانال شهادت زیباست🍃☝️
💠 ✍ شب اومد خونه چشماش از بی‌خوابی شدید، سرخ بود. رفتم سفره بیارم ولی نذاشت. گفت: امشب نوبت منه، امشب باید از در بیام. گفتم:تو بعد از این همه وقت خسته و کوفته اومدی... نذاشت حرفم تموم بشه بلند شد و غذا رو آورد. بعد غذای رو با بهش داد و سفره رو جمع کرد. بعد چایی ریخت و گفت: «بفرما». 📙به مجنون گفتم زنده بمان، ص۲
🌠☫﷽☫🌠 🔴همه اشرار سیاست به میدان آمده اند.... ‏شبکه داره برنامه میره شبکه داره برنامه میره ، ، و... توییت میزنن اصلاح طلبها هم به تکاپو افتادن در مورد #‎قطع_برق و سوء مدیریت دولتی ها؟ نههه همشون بسیج شدن ‎دکتر رو بزنن! 🌠☫﷽☫🌠 📍: هر موقع راه رو گم کردید نگاه کنید آتش دشمن کدام سمت را میکوبد همان جبهه خودی است.
🌠☫﷽☫🌠 🌷۱۷ اسفند سالروز آسمانی شدن سردار رشید اسلام، چشم مجنون، سردار خیبر، شهید حاج محمد ابراهیم همت گرامی باد. 🌷 تصویری از شهید محمد ابراهیم همت و شهید سلیمانی در یک قاب 🌷
خاطره همسر بزرگوار از آخرین دیدار شان به بهانه چهلمین سالگرد شهادتش آن شب بریدن حاجی را دیدم. برخورد سرد او گویای همه چیز بود. به خودم لرزیدم، یک لحظه احساس کردم نکند آخرین شب دیدارمان باشد. حاجی گفته بود که صبح روز بعد ماشین جلوی منزل باشد. کمی زودتر بلند شد و خود را آماده کرد؛ اما ماشین نیامد. ساعت ۷ راننده بدون ماشین آمد و گفت: "ماشین دچار نقص فنی شده!" حاجی تا ساعت ۹ صبح در خانه ماند. دو ساعت تمام بی آنکه چیزی بگوید . قطرات پیوسته اشکی را که از گونه هایش جاری بود، دیدم. ماشین که از راه رسید حاجی آماده حرکت بود. وقت خداحافظی سرش را پایین انداخت و گفت: "خدا رو شکر ماشین دیر اومد و تونستم بیشتر پیش شما باشم! ... خب دیگه ما رفتیم. اگر ما رو ندیدی حلالمون کن." معنی حرفهای او را کاملا میدانستم. با اینحال گفتم: :امکان نداره که شهید بشی." پرسید: "چطور مگه؟" گفتم: "باور نمیکنم خداوند در یک لحظه همه چیز بنده اش را از او بگیرد... " وقتی صدای حرکت ماشین به گوشم رسید، احساس از دست دادن او در قلبم قوت گرفت. شهادت ۱۷ اسفند ۱۳۶۲ عملیات خیبر جزیره مجنون @hamidraz