#هشدارنامه📢
#افراط_در_دنیای_مجازی📛
🔷حواسمون هست ب خودمان❓❗️
ب کجا چنین شتابان❕
⬅️ #خانواده
#دوست های خانوادگی
#دوستان قدیمی
#همسایه ها
#نیازمندان دنیای حقیقی
#آشنایان مون
🤔🤔🤔
🔋اصلا حواسمون ب آنها هست⁉️
🔹سرمون رو تو گوشی کردیم📲
و نه ب #احساسات ادمای واقعی و مهم زندگی مون اهمیت میدیم❌
و نه دنبال رفع #نیاز و #کمک بهشون هستیم❌
.
🌀لایک ها ✅و همدردی ها و درک و خرج احساس مون ❤️هم شده برای ادمای #مجازیِ غریبه ای ک نقشی تو زندگی واقعی مون ندارن😑
و متاسفانه
اغلب اونها رو ب #نزدیکان و #خانواده مون ترجیح میدیم😡
.
🚫نمیگم همدردی بَده
تکنولوژی بَده
نع❌
اما رفیق ❕
از #دنیای_واقعی ت جانمونی⚠️
یک هو چشم باز نکنی ببینی
عه⁉️😳
چرا #فرزندم این شده عاقبتش‼️
چرا #همسرم کم توجه شده⁉️
چرا #پدرمادرم زود پیر شدن❓
چرا #خودم....❔
خلاصه
#بهار_مهدوی
✅ #سیره_خانوادگی_آقا
💠از باب حق گذاری ، باید کمی هم شده ، به نقشی که #همسرم در زندگی من داشته، اشاره کنم.
ایشان -قبل از هر چیز- از یک طمأنینه و #آرامش و روحیه ی قوی برخوردار است؛ لذا با آن که خانه ما بارها مورد یورش دژخیمان واقع شد و با آن که من بارها در برابر او #بازداشت شدم و حتی در نیمه شب که برای #دستگیری من به خانه ما ریختند ، مورد #ضرب_و_جرح واقع شدم ، علیرغم همه این ها هیچگاه ترسی یا ضعفی یا افسردگی و ملالتی در او مشاهده نکردم .
با روحیه ای عالی و قوی در #زندان ملاقات من میآمد. در این ملاقات ها به من #اعتماد و #اطمینان میداد . هرگز نشد وقتی من در زندان بودم ، خبر ناراحت کننده ای به من بدهد. به یاد ندارم که مثلاً خبر بیماری یکی از فرزندان را به من داده باشد ، یا مطلبی را که برایم ناخوشایند باشد ، درباره خانواده و بستگان و والدین گفته باشد .
📚 #خون_دلی_که_لعل_شد - فصل دهم ( فرش پوسیده ) - ص 159
┄┅─✵💝✵─┅┄