eitaa logo
"بیداری مــردم "
2.7هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1.5هزار ویدیو
12 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥اولین کسی که در زمان محاصره حرم حضرت زینب(س) وارد این منطقه شد 🔺برشی از مستند 🔺 ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
🌴🌴🌴خرمای اعلای جنوب(دشتستان بوشهر ) 🌴فروش بدون واسطه خرمای اعلای صادراتی جنوب. 🚛ارسال پستی به سرتاسر کشور عزیزمان ایران از بوشهر ✅محصولی کاملا تازه و ارگانیک و بهداشتي 👈فروش بدون واسطه با قیمتی منصفانه 👌البته از آخر مهرماه هم عسل درجه یک هم داریم ✅تنها شعار ما، کیفیت ما و اعتماد شماست💯 🆔برای سفارش خرمای اعلای صادراتی جنوب به کانال بپیوندید 🌴👇🌴👇🌴 https://eitaa.com/joinchat/2816737411C3ed3ef7c5d
🌹شهید کمیل صفـری تبـار🌹 یک روز قبل تولدم یعنی سی ویک مرداد کادوی تولدم رو داد که یه انگشتر طلا و یک گوشی لمسی بود.💍📱 گفت توی این مدتی که باهم بودیم بخاطر شغل من خیلی اذیت شدی، انشاءالله اگه توی این دنیا نتونستم توی بهشت برات جبران کنم.💞💓 کادوم رو داد و برای آخرین بار از پیشم رفت.. راهی یگانشون شد و از اون طرفم راهی عملیات شمالغرب شد. دوازده روز بعد تولدم به شهادت رسید.. ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
هدایت شده از تبلیغات 👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عوارض بوتاکس و تزریق‌ ژل را در ویدئو بالا ببینید 👆😳 رفع چین و چروک های عمیق و سطحی پوست بدون عوارض، کاملا گیاهی 🌱 ✅دارای گارانتی کتبی مرجوعی در صورت عدم رضایت ✅دارای مجوز رسمی از وزارت بهداشت دریافت مشاوره رایگان 👇🏻👇🏻 https://e-haraje.com/namaraz/seq1511/eita0926
از قاسم به مردم عزیز ایران: «والله والله والله این خیمه ولایت اگر آسیب دید, بیت الله الحرام و مدینه حرم رسول الله.....باقی نمی ماند.» پ.ن: برای حفظ خیمه ولایت، رای می دهم.... ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
! 🌷از در مدرسه آمد تو. رفتم طرفش. دست دادم. پوستش زبر بود، مثل همیشه! درس و بازیمان که تمام می‌شد، می‌رفت پای مینی‌بوس کمک پدرش. 🌷همه کار می‌کرد؛ از پنچرگیری تا جارو کردن کف مینی‌بوس. تک پسر بود، ولی لوس بارش نیاورده بودند. از همه‌مان پوست کلفت‌تر بود.... 🌹خاطره ای به یاد دانشمند هسته‌ای شهید مصطفی احمدی روشن ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راز آرامش مطلق 🍃شهید حسن باقری🍃 شهید حسن باقری جوانان ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
شهید جهان آرا در مورد یکی از صحنه های این حماسه عاشورایی می گوید: «امیدی به زنده ماندن نداشتیم. مرگ را می دیدیم. بچه ها توسط بی سیم شهادتنامه خود را می گفتند. صحنه خیلی دردناکی بود. بچه ها می خواستند شلیک کنند، گفتم: ما که رفتنی هستیم، حداقل بگذارید چند تا از آنها را بزنیم، بعد بمیریم. تانک ها همه طرف را می زدند و پیش می آمدند. با رسیدن آنها به فاصله ۱۵۰ متری دستور آتش دادم. چهار آرپی جی داشتیم، با بلند شدن از گودال، اولین تانک را بچه ها زدند. دومی در حال عقب نشینی بود که به دیوار یکی از منازل بندر برخورد کرد. جیپ فرماندهی پشت سر، به طرف بلوار دنده عقب گرفت با مشاهده عقب نشینی تانک، بلند شدم و داد زدم: الله اکبر، الله اکبر، … حمله کنید؛ که دشمن پا به فرار گذاشته بود…» ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ما همه به هم مربوطیم 🔺آینده بهتر خواهد شد اگر... ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺دوستان مهربانم 🌸این سبد گل بسیار زیبا 🌺را تقدیم میکنم 🌸 به مهربونیاتوووون 🌺 عصرتون سرشار از شادی 🌸 آرامش و موفقیت 🌺عصر یکشنبه تون گلبارون ‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌🍃🌸
جنگ ما نود درصد روے «مَن» رفتن بود و دہ درصد روے «مین»! ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
هدایت شده از تبلیغات 👇
🔴داستان عجیب زعفر جنی در ڪربلا هنگامی ڪه واقعه ی جانسوز ڪربلا در حال وقوع بود، زعفر جنی ڪه رئیس شیعیان جن بود در بئر ذات العلم، برای خود مجلس عروسی بر پا ڪرده بود و بزرگان طوایف جن را دعوت نموده و خود بر تخت شادی و عیش نشسته بود در همین حال ناگهان متوجه شد ڪه از زیر تختش صدای گریه و زاری می آید. زعفرجنی گفت : ڪیست ڪه در وقت شادی من ، گریه می ڪند ؟؟؟؟ ادامه این داستان عجیب و حیرت انگیـــز در لینڪ زیر 🔽 http://eitaa.com/joinchat/4033871893C0cb7888cc3
.... 🌷سال ۷۳ بود كه همراه بچه ها در منطقه والفجر مقدماتى فكه كار می‌كرديم. ده روزى بود كه براى كار، از وسط يك ميدان مين وسيع رد می‌شديم. ميان آن ميدان، يك درخت بود كه اطراف آن را مين هاى زيادى گرفته بودند. 🌷روز يازدهم بود كه هنگام گذشتن از آنجا، متوجه شدم يك چيزى مثل توپ از كنار درخت غلت خورد و در سراشيبى افتاد پايين. تعجب كردم. مين هاى جلوى پا را خنثى كرديم و رفتيم جلو. نزديك كه رفتيم، متوجه شديم جمجمه يك شهيد است. آن را كه برداشتيم، در كمال حيرت ديديم پيكر اسكلت شده دو شهيد پشت درخت افتاده و اين جمجمه متعلق به يكى از آنهاست. 🌷دوازده سال از شهادت آنان می‌گذشت و اين جمجمه در كنارشان بود ولى آن روز كه ما آمدیم از كنارش رد شويم و نگاهمان به آنجا بود، غلت خورد و آمد پايين كه به ما نشان دهد آنجا، وسط ميدان مين، دو شهيد كنار هم افتاده اند. راوی: جانباز شهید حاج علی محمودوند ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
شهید برونسی در کلام رهبر انقلاب: بعضى قبل از این‌که وارد این میدان بشوند نخبه نبودند، این میدان آن‌ها را به فلک رساند؛ مثل اوستا عبدالحسین بنّا، که یک شاگرد بنّا بود؛ وارد میدان جنگ شد، رسید به خورشید، اوج گرفت، نخبه شد، آن هم چه نخبه‌اى! این‌ها برجسته‌اند. 🌹به حرمت خون شهدا، رأی می‌دهیم...🌹 ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
دو قلو افسانه ای 👆😲 لاله و لادن که از مغز بودن 🧠 ماجرای دیدارشان با امام چه بود؟🧐 چه قدرت ذهنی داشتند؟🤔 مختصری درباره آنها👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1180368951C251317fc39 🧠 ضربه_بزنید https://eitaa.com/joinchat/1180368951C251317fc39
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شهید بهشتی: ما اگر به بی‌تفاوتی کشانده بشیم این یعنی ‎ ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راز عکس معروف حاج قاسم 🔺احترام نظامی مخصوص سردار مقابل آقا🔺 ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
🦂عقربی که جان زائران حسینی(ع) را در اربعین نجات داد 👥زائران ایرانی و دیگر کشورها که در مسیر عشق حسینی حرکت می کردند ،گزارش دادند: یک زن که به نظر می رسید خسته است،برای استراحت وارد یکی از خیمه ها شده و در خواب عمیق و طولانی فرو رفت طولانی شدن خواب این زن باعث شد که دیگران را متوجه  خودش کنند،به همین دلیل به سمت زن آمدند و او را صدا زدند اما جوابی نداد و اینگونه متوجه شدند که وی مرده است و در کنارش عقربی را پیدا کردند که آن نیز مرده است و متوجه شدند که این زن توسط نیش عقرب مرده است زنان وقتی تلاش میکردند که جسد وی را به خیمه کناری ببرند، احساس کردند جسم عجیبی در وسط بدن زن است وقتی لباس وی را کنار زدند.. ادامه ماجرای عقرب و زائران اربعین👇 https://eitaa.com/joinchat/1284702208C7c11ed722e
!! 🌷پیش از عملیات فتح‌المبین با شهید معمارزاده به جبهه اعزام شدیم. در فرودگاه دزفول که از هواپیما پیاده شدیم، دیدم لحاف و متکا در وسایلش دیده می‌شود. پرسیدم: «برادر اینا چیه همراهت آوردی؟» با خوشرویی گفت:... 🌷با خوشرویی گفت: «وقت بیرون اومدن از خونه در جواب سئوال مادرم که پرسید: کجا می‌ری؟ گفتم: دارم می‌رم پیک‌نیک. این لحاف و متکا رو نشون دادم تا مادرم باور کنه. اگر این نبود که مادرجونم نمی‌گذاشت من جبهه بیام.» اسم کوچک این شهید در شناسنامه سیامک است اما او دوست داشت که در جبهه «حسین» او را صدا کنند. 🌹خاطره ای به یاد شهید معزز سیامک (حسین) معمارزاده راوی: رزمنده دلاور مجتبی صومی از رزمندگان لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع) منبع: سایت ایسنا ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
🚨 ماجرای عجیب رفتن رهبر انقلاب به گلزار شهدا بدون محافظ ✍یکی از مسئولین بنیاد شهید تعریف می‌کند رهبر انقلاب در یکی از سفرهای استانی شب با خانواده شهدا دیدار داشتند. بعد از ملاقات رفتیم محل اسکان تا ایشان استراحت کنند. رهبر انقلاب بعد از نماز صبح فرمودند من می‌خواهم به گلزار شهدا بروم ما به ایشان گفتیم ما برای شما رفتن به گلزار شهدا را جزء برنامه‌ها قرار داده‌ایم فرمودند: نه همین الان می‌خواهم بروم. بالاخره رفتیم وقتی به گلزار رسیدیم به محافظین خود گفتند کسی همراه من نیاید می‌خواهم تنها بروم! رفتند سر قبر یک شهید که همسر و دختر شهید آنجا بودند دختر شهید افتاد روی پای آقا و شروع کرد به گریه کردن. بعد از احوال‌پرسی و چند دقیقه صحبت ایشان برگشتند. برای ما خیلی سوال شد رفتیم و از آن خانم‌ها سوال کردیم قضیه چه بود. همسر شهید گفت دیشب من از طرف بنیاد شهید سهمیه ملاقات با رهبر انقلاب داشتم ولی به دخترم سهمیه نرسید بدون اطلاع او رفتیم به ملاقات و برگشتیم. اما دخترم فهمید که ما با رهبر انقلاب دیدار داشتیم خیلی ناراحت شد رفت داخل اتاق و عکس پدر شهیدش را بغل گرفت خیلی گریه کرد. صبح موقع اذان نمازش را که خواند گفت مادر بلند شو بریم گلزار شهدا! گفتم الان؟ آخه چرا الان؟ مگه چی شده؟ با گریه گفت بابا اومد به خوابم گفت دخترم اگر می‌خواهی آقای خامنه‌ای را ملاقات کنی بعد از نماز صبح بیا سر قبر من! 🆘 @khbr_fori
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸قاسم سلیمانی: جنگ ما مَملو بودازبِهشتیانی که بهشت مشتاق دیدارشان بود. یاد شهدا با ذکر صلوات 🌹 ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
📚خاطره‌ای که سردار سلیمانی در دوران حیاتشان اجازه انتشار آن را نداده بود! مادربزرگوار سردار حاج قاسم سلیمانی که از دنیا رفتند، پس از چند روز با جمعی از خبرنگاران تصمیم گرفتیم برای عرض تسلیت به روستای قنات ملک برویم. با هماهنگی قبلی، روزی که سردار هم در روستا حضور داشتند، عازم شدیم. وقتی رسیدیم ایشان را دیدیم که کنار قبر مادرشان نشسته و فاتحه می‌خوانند. بعد از سلام و احوالپرسی به ما گفت من به منزل می‌روم شما هم فاتحه بخوانید و بیایید. بعد از قرائت فاتحه به منزل پدری ایشان رفتیم. برایمان از جایگاه و حرمت مادر صحبت کرد و گفت: این مطلبی را که می‌گویم جایی منتشر نکنید. گفت: همیشه دلم می‌خواست کف پای مادرم را ببوسم ولی نمی‌دانم چرا این توفیق نصیبم نمی‌شد. آخرین بار قبل از مرگ مادرم که این‌جا آمدم، بالاخره سعادت پیدا کردم و کف پای مادرم را بوسیدم. با خودم فکر می‌کردم حتماً رفتنی‌ام که خدا توفیق داد و این حاجتم برآورده شد. سردار در حالی که اشک جاری شده بر گونه‌هایش را پاک می‌کرد، گفت: نمی‌دانستم دیگر این پاهای خسته را نخواهم دید تا فرصت بوسیدن داشته باشم. شادی روح سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و پدر و مادر بزرگوارش صلوات. ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️دو خواسته‌ی حاج قاسم از خدا... دلیل اسطوره شدن، حاج قاسم فرماندهی قدس و شجاعت‌ش نبود بلکه ایمان خالصش بود ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
صبـحِ امـروزمان را میهمـان رزقِ نیکان باشیم با جـرعه ای از خلـوص و یکرنگی.. ☀️صبحتون معطر به عطرشهدا 🌹 ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
. رویای صادقه‌ای که سبب خیر شد . 🌷🌷🌷 بهرام احمدپور فرزند یکی از سرداران شهیدی است که بعد از 8 ماه پیکر مطهرش بدون آنکه تغییری در چهره اش ایجاد شود، شناسایی می شود. خاطرات ایشان را که در دیدار با سردار باقرزاده، بیان نموده است، تقدیم می کنیم: بنده بهرام احمدپور فرزند هستم. 2 سال پیش بنده به خواستگاری دختر سرداری رفتم و ایشان به این دلیل که پدر ندارم و پدرم شهید شده است، جواب رد دادند و این موضوع خیلی برایم سنگین تمام شد و اگر ایراد دیگری می گرفت برایم قابل قبول بود. همه خواستگاری هایی هم که رفته بودم در شمال تهران بود و چون پدرم معاون وزیر بازرگانی بود در زمان وزارت آقای جعفری، دوست داشتم با خانواده ای در این سطح وصلت صورت گیرد. بعد ما به منزل برگشتیم و بدون این که موضوع را برای کسی تعریف کنم رفتم در اتاق و با عکس پدرم شروع کردم به نجوا کردن. در همان لحظات اشکی جاری شد و بنده رفتم به خواب. در رؤیای صادقه، حضرت امام(ره) را دیدم، ایشان با حالتی ناراحت آمدند و خطاب به بنده گفتند که شما باعث شدید پسرم ناراحت شود. گفتم بنده کاری نکرده ام. فرمودند شما باعث شدید پسر من « پدرم در کنار امام (ره) ایستاده بود»، از دست شما ناراحت شده است. پدرم خندید و امام به من گفت که شما چه می خواهید؟ گفتم که واقعیتّش ما یک همسر خوب می خواهیم. ایشان گفتند من تک تک شما را دعا می کنم، کسانی که رفتند به خاطر خدا رفتند و ما کسی نبودیم و ... . بعد امام خطاب به گفتند که آقا محسن بیا و بنده هم اصلاً ایشان را نمی شناختم، بعد شهید بهرامی آمدند و (مذاکره ای بین آنها صورت گرفت) امام هم خندید و رفت. خطاب به بنده فرمودند که شما می روید شهر ری، ضلع جنوبی حرم حضرت عبدالعظیم الحسنی(ع)، 23 خانه بیشتر در آنجا نیست، درب وسطی را می زنید، رنگ درب را هم گفت، آنجا منزل ماست و از دختر بنده خواستگاری کنید. من از خواب بلند شدم و موضوع را به مادرم گفتم و او در ابتدا باور نکرد. به هر حال ایشان را متقاعد کردیم و رفتیم ضلع جنوبی حرم و درب را زدیم (حتی پلاک هم نداشت) همسر شهید آمد درب را باز کرد و مادرم را در آغوش گرفت. مادرم اخمی به من کرد و گفت: ای کلک به من دروغ گفتی؟ گفتم نه مادر ...(کنایه از اینکه این دیدار از قبل هماهنگ شده بود) بعد فهمیدیم همان شب شهید بهرامی به خواب همسرشان رفته و گفته این پسری که فردا می‌آید من فرستادم یه وقت جواب رد ندید.🌷 . ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
حوصله کتاب ندارم ☺️تندخوانی یادبگیر آهسته میخونم 😊تندخوانی یادبگیر سرعت مطالعه ام کمه 😉تندخوانی دوای هر درد 🎲📕 🤔کجا؟ 😎 کانال تندخوانی 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/4188274736Cc6e3f318a0 👆🏻بیش از ۲۰هزارتندخوان👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/4188274736Cc6e3f318a0
فرزند شهید مدافع امنیت: به نیابت از شهدا رأی بدهید محمدصدرا ابراهیمی هنگام شهادت پدرش هفت سال بیش‌تر نداشت. اما او معنای فقدان امنیت را به خوبی درک کرده است. زیرا پدرش شهید مدافع امنیت است. به همین خاطر از همه مردم ایران برای شرکت در انتخابات دعوت می‌کند. مرتضی ابراهیمی متولد ۱۳۶۳ و فرمانده گردان امام حسین (ع) ملارد بود که در ناآرامی‌های منطقه ملارد برای ایجاد امنیت در آبان ماه سال ۱۳۹۸ و در محل اغتشاش حضور داشت و توسط چاقوی اشرار به شهادت رسید. ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
🌹🌹🌹🌹🌹🍃 تو به بوی غزل و قافیه ، آمیخته ای ! به خدا حال مرا ،خوب به هم ریخته ای ! آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری ! بی سبب نیست ، که در کنج دلم جا داری ! به سپیدی غزل ، رایحه ی یاس منی ! یاسمن بوی ترین ، قسمت احساس منی ! یاسمن بوی ترین ، جای خدا را پر کن ! من پر از زندگی ام ، فاصله ها را پر کن ! من جهنم زده ام ، حسرت سیبی دارم ! باز نسبت به شما ، حس غریبی دارم ! غربت و رخوت دستان مرا باور کن ! نازنین ، قصه ی ایمان مرا باور کن ! صبحتون_شـــهـــدایـــی 🍃🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🍃 ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
لقــــمہ نان خشڪے برداشتند و را گذاشتند !!! بـےادّعـــاےِ بـےادّعـــا این تمام ِ سهــــم ِ اصلے نظام بود از سفـــره ے انقــلاب ... 🌷شهید غلامرضا صیقلی ‌ "شهــ گمنام ــیـد"