eitaa logo
"بیداری مــردم "
2.7هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1.5هزار ویدیو
12 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ‍ برصبر حسن و خوی احمد صلوات🖤 براختر دوم امامت صلوات🖤 خواهی که خداوندببخشد همه عصیان تورا 🖤 بفرست براین امام، بی حد صلوات🖤 🖤اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلي 🖤مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد 🖤وَعَجِّل‌فَرَجَهُــم ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
ما از سوختن نمی ترسیم، كه پروانه‌های عاشقِ نوریم و هر جا كه نور ولایت است گرد آن حلقه می زنیم. پیام ما استقامت است و این همان نوری است كه فراتر از زمان و مكان از خزائن معنوی «فاستقم كما امرت و من تاب معك» برماتابیده است واین چنین آینده از آن ماست" العاقبة للمتقین "... گنجینهٔ آسمانی | ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 ویدیوی صحنه‌ی کشته شدن کارتونیست هتاک به ساحت مبارک پیامبر اسلام(ص) 🔹 ویلکس ۷۵ ساله با هتک حرمت به مقام پیامبر اکرم توانسته بود در جوامع دین ستیز غربی برای خود اعتباری دست و پا کند. 🔹 او به همراه دو پلیس محافظ، همگی در یک تصادف جاده‌ای کشته شدند. 🔹 ویلکس از سال ۲۰۰۷ و پس از بروز خشم مسلمانان و دوستداران پیامبر تحت محافظت پلیس سوئد بود. مسلمانان جهان از همان زمان این رفتار دولت سوئد را نوعی جایزه دادن به اسلام‌ستیزی دانستند. ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
آخرین بار که مداحی کرد، بیت اول شعرش این بود: «خجالت می کشم که من، سَرَم روی تَنَمه حسین از اون لحظه‌ی آخری، به تَنَم کفنه حسین...» ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
☘️🔆☘️🔆☘️🔆 ☘️🔆☘️🔆 ☘️🔆 ☘️ 🔆 لحظه ای با حاج آقا ابوترابی ⭕️ یکی از همسایه‌های آقای ابوترابی در تهران می‌گفت «نیمه‌های شب دیدم کسی ماشین حاج آقا را در پارکینگ ساختمان به سمت بیرون هل می‌دهد. فکر کردم دزد است. سریع خودم را به کوچه رساندم ولی با تعجب دیدم خود حاج آقاست. فکر کردم ماشین خراب است و روشن نمی‌شود. چند لحظه بعد، پشت فرمان نشست و استارت زد و ماشین را روشن کرد، رفتم و پرسیدم «چرا ماشین را در پارکینگ روشن نکردی؟» گفت «نمی‌خواستم مزاحم همسایه‌ها شوم». 🔹 راوی: علی اصغر صالح‌آبادی 🔹 منبع : کتاب به لطافت باران 🔷◻️🔷◻️🔷◻️🔷◻️ ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
AwACAgQAAx0CXOXJfgACArxhXATPu20EL6QZvXxwU32S_tsNEgAC2QgAAg0OqVMG7_yCoKBTeCEE.oga
2.74M
در این آشفته بازار دلم هزار بار با صدای آسمانی‌شان به کربلا میروم اما کاش برنمی‌گشتم♥️ 🌱 ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
هنگامه رنج و غم و ماتم شده امشب گریان، ز غمی دیده عالم شده امشب پایان شب آخر ماه صفر است این یا آنکه ز نو ماه محرّم شده امشب از داغ جگر سوز نبی سیّد ابرار نخل قد زهرا و علی خم شده امشب رحلت پیامبر اکرم (ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) تسلیت باد🖤 ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
صبـحِ امـروزمان را میهمـان رزقِ نیکان باشیم با جـرعه ای از خلـوص و یکرنگی.. ☀️صبحتون معطر به عطرشهدا 🌹 ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
در‌ جمع دانش‌آموزان دبیرستان سپاه/ خوزستان ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
11.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
~🕊 💌فرازی از وصیت نامه✨ ❤️🕊 🕌 🌹هدیه تولدمابه شهیدعلی عبداللهی هدیه ای به زیبایی فاتحه مع الصلوات 🌹 ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
⭕️ احتمال نقش‌آفرینی یک پایگاه مرموز انگلیسی در ترور سردار سلیمانی 💢 فعالان اجتماعی در انگلیس از مقام‌های دولت این کشور خواسته‌اند درباره احتمال نقش‌آفرینی یکی از پایگاه‌های هوایی نیروی سلطنتی انگلیس در عملیات ترور سردار «قاسم سلیمانی»، فرمانده سابق نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی توضیح دهند. ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
‍ . ✅سیدرضا چند روزى مى شد که شهید پیدا نکرده بودیم. هر روز صبح زیارت عاشورا مى خواندیم و کار را شروع مى کردیم. گره و مشکل کار را در خود مى جستیم. مطمئن بودیم در توسلهایمان اشکالى وجود دارد. آن روز صبح، کسى که زیارت عاشورا مى خواند، توسلى پیدا کرد به امام رضا(ع). شروع کرد به ذکر مصائب امام هشتم و کرامات او. مى خواند و همه زار زار گریه مى کردیم. در میان مداحى، از امام رضا طلب کرد که دست ما را خالى برنگرداند، ما که در این دنیا هم خواسته و خواهشمان فقط باز گردان این شهدا به آغوش خانواده هایشان است و... هنگام غروب بود و دم تعطیل کردن کار و برگشتن به مقر. دیگر داشتیم ناامید مى شدیم. خورشید مى رفت تا پشت تپه ماهورهاى روبه رو پنهان شود. آخرین بیل ها که در زمین فرو رفت، تکه اى لباس توجهمان را جلب کرد. همه سراسیمه خود را به آنجا رساندند. با احترام و قداست، شهید را از خاک در آوردیم. روزى اى بود که آن روز نصیبمان شده بود. شهیدى آرام خفته به خاک. یکى از جیب هاى پیراهن نظامى اش را که باز کردیم تا کارت شناسایى و مدارکش را خارج کنیم، در کمال حیرت و ناباورى، دیدیم که یک آینه کوچک، که پشت آن تصویرى نقاشى از تمثال امام رضا(ع) نقش بسته، به چشم مى خورد. از آن آینه هایى که در مشهد، اطراف ضریح مطهر مى فروشند. گریه مان درآمد. همه اشک مى ریختند. جالب تر و سوزناکتر از همه زمانى بود که از روى کارت شناسایى اش فهمیدیم نامش «سید رضا» است. شور و حال عجیبى بر بچه ها حکمفرما شد. ذکر صلوات و جارى اشک، کمترین چیزى بود.شهید را که به شهرستان ورامین بردند، بچه ها رفتند پهلوى مادرش تا سرّ این مسئله را دریابند. مادر بدون اینکه اطلاعى از این امر داشته باشد، گفت:«پسر من علاقه و ارادت خاصى به حضرت امام رضا(ع) داشت...». ⭕️خاطره بسیار جالب از شهید مهدی باکری ‌ "شهــ گمنام ــیـد"