✍همیشه سرش پایین بود و توچشمای #نامحـرم نگاه نمیکرد.
#روزسوم شهادتش وقتی این پوستر روزدند، وقتی نگاهم افتاد،گفتم دورت بگردم احمدجان!
این عکس #همه شخصیت توست
مدافع حرم
#شهید_احمد_عطایی🌷
"شهــ گمنام ــیـد"
شهیـد ڪه شوے🕊
یڪبار شهیـد میشوے🕊
مـادرشهیـد ڪه باشے صد بار💔
ۆ
مـادر شهیـد #مفقودالاثر ڪه باشے #هرثانیـہ💔
😔😔😔😔☘☘
"شهــ گمنام ــیـد"
🌷هر وقت خواستید برای من کاری انجام دهید،
👈 #زیارت_عاشورا را بخوانید،سه بار هم در اول و آخر آن نام #مادرم حضرت #زهرا(س) را ببرید.
🌹#شهید_سیدمجتبی_علمدار
#ذاکر_اهل_بیت🕊
🍃 ☘☘
"شهــ گمنام ــیـد"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پست_مادرشهیدمسعودعسگری📲
مسعود جان تولدت مبارک ❤️
پسرم دیشب آسمانی شدنتو تبریک گفتم
امشب تولد زمینیت رو تبریک میگم
عزیز دلم هر چند سال که عمر کنیم آخرش که برگردیم عقب، میگیم یک روز یا نیم روزی توی دنیا بودیم
دنیا همین اندازه بی ارزش و فانیه
قرار نیست تا ابد توی این دنیا بمونیم
اینجا اومدیم توشه جمع کنیم برای سرای آخرت
همه رفتنی هستیم
و روزی میرسه برای لحظه لحظه های زندگی دنیایی باید جواب پس بدیم
میوه دلم خوش به سعادت شما که پایان زندگی زمینی تون 🌹ش. ه. ا. دت🌹 در راه خدا و عاقبت بخیری بوده
آخرتتون تضمین شده،
ما خاکی ها موندیم،
دست نیازمون به سمت شماست
امیدواریم دست مارو هم بگیرید
چشم امیدمون به شفاعتتونه
دعا کنید پایان زندگی ما هم مثل شما باشه.
.
اگر 🌹ش. ه. ی. د🌹نشیم میمیریم😢
شادی روح عزیزان آسمانی صلواتی هدیه کنیم
.
#تولد_زمینی
#به_وقت_سالگرد_قمری
#پسر_آسمانی
#مسعود_عسگری
———🖤⃟—————
"شهــ گمنام ــیـد"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چشماتو ببند و اسکرین بگیر ببین امام زمان بهت چی گفته؟😍
دوست داشتین عکس رو زیر همین پست بزارین📲
"شهــ گمنام ــیـد"
درنگاهتچیزیستکھنمیدانمچیست؟!
مثلآرامشبعدازیڪغم...
مثلپیداشدنیڪلبخند...
مثلبوۍنمبعدازبارآن...
درنگاهتچیزیستکھنمیدانمچیست...!
امااینراخوبمیدانم
هرچهکههست
منبھآنمحتاجم....
#برادرآسمونـےمن♥️
#شهیدبابڪنورۍهریس🥀
———🖤⃟—————
"شهــ گمنام ــیـد"
*خیلی قشنگه با حوصله بخونید 👇👇*
داستان حضرت حبیب بن مظاهر چیست؟ وچه شدکه به اومقام ثبت زیارت زائران امام حسین علیه السلام دادند؟
زمانی که امام حسین علیه السلام کودکی خردسال بود ؛؛حبیب جوانی بیست ساله بود
اوعلاقه شدیدی به امام حسین داشت به طوری که هرجا امام حسین(ع) می رفت این عشق وعلاقه او را به دنبال محبوب خود میکشید
پدر حبیب که متوجه حال پسر شد
از او پرسید: چه شده که لحظه ای از حسین(ع) جدانمی شوی ؟حبیب فرمود: پدر جان من شدیدا" به حسین علاقه دارم واین عشق وعلاقه مرا تاجایی می کشاند که در عشق خودفنا میشوم
مظاهر پدر حبیب رو به پسرکرد و گفت: حبیب جان آیا آرزویی داری؟حبیب فرمو.:بله پدرجان
چیست؟
حبیب عرض کرد اینکه حسین مهمان ماشود.
پدر موضوع علاقه حبیب به امام حسین(ع) علیه السلام را با مولای خود علی علیه السلام در میان گذاشت و از ایشان دعوت کردکه روزی مهمان آنها شوند،امام علی علیه السلام مهمانی حبیب را با جان و دل قبول کرد
روزمهمانی فرا رسید حال و روز حبیب وصف نشدنی بود و برای دیدن حسین(ع) آرام و قرار نداشت بربالای بام خانه رفت واز دور آمدن حسین را به نظاره نشست سرانجام لحظه دیدار سر رسید
از دور حسنین را به همراه پدر دید درحالی که
سراسیمه ازبالای پشت بام پایین می آمد پای حبیب منحرف شد و از پشت بام به پایین افتاد
پدر خود را به او رساند ولی حبیب جان دربدن نداشت پدرحبیب که نمی خواست مولایش را ناراحت ببیند بدن حبیب را در گوشه ای ازمنزل مخفی کرد و آرامش خود را نگه داشت
امام علی علیه السلام از اینکه حبیب به استقبال آنها نیامده بود تعجب کرد
فرمود:مظاهر با علاقه ای که ازحبیب نسبت به حسین دیدم در تعجبم که چرا او را نمی بینم ؟!
پدر عذرخواهی نمود،گفت: او مشغول کاری است.
امام دوباره سراغ حبیب را گرفت وحال او را جویا شد
اما این بارهم پدرحبیب همان جواب راداد
امام اصرار کرد که حبیب را صدا بزنند در این هنگام مظاهر از آنچه برای حبیب اتفاق افتاده را شرح داد
امام فرمود بدن حبییب رابرای من بیاورید
بدن بی جان
حبیب را مقابل امام گذاشتن تا چشم امام به بدن حبیب افتاد اشکهایش سرازیر شد رو به حسین(ع) کردوفرمود:پسرم این جوان به خاطرعشقی که به شما داشت جان داد
حال خود چه کاری در مقابل این عشق انجام می دهی؟ اشکهای نازنین حسین(ع) جاری شد دستهای مبارکش را بالا برد و از خدا خواست به احترام حسین(ع) و محبت حسین(ع) حبیب را بار دیگر زنده کند
در این هنگام دعای حسین مستجاب شد و حبیب دوباره زنده شد.
امام علی علیه السلام رو به حبیب کرد و گفت: ای حبیب به خاطرعشقی که به حسین(ع) داری خداوندبه شما کرامت نمود واین مقام رفیع را به شما داد که هرکس پسرم حسین(ع)را زیارت کند نام او را در دفتر زائران حسین(ع) ثبت خواهی کرد.
به همین جهت در زیارت حبیب این چنین گفته شده
سلام برکسی که دو بار زنده شد ودو بار از دنیا رفت🌴
💠ای حبیب تو را به عشق حسین(ع)قسم میدهم که هرکس این داستان را نشر دهد نام او را در دفترزائران حسین(ع) ثبت کن🤲
📚منابع:
#منتخب طریحی
#مقتل خوارزمی
#منتهی الامال
*【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الفرج (عج)
"شهــ گمنام ــیـد"
#خاطــره🎞
بهنقلازهمرزمشهید :
شبقبلازشهادت #بابڪ بود.💔
یہماشینمهماتتحویلمنبود.🚖
منهمقسمتموشکیبودموهم
نیرویآزادادوات.اونشبهواواقعا
سردبود🌬❄️
#بابڪ اومدپیشمنگفت:
" علےجانتوۍچادر⛺️جانیستمنبخوابم.
پتوهمنیست
گفتم : توهمشازغافلہعقبےبیاپیشخودم
گفتم:بیااینپتو ؛اینمسوءیچ 🔑
بروجلوماشین🚘بخواب،منعقبمیخوابم🤗
ساعت3شبمنبلندشدمرفتمبیرون🚶🏻
دیدمپتوروانداختہرودوشخودش
دارهنمازمیخونہ📿
(وقتیمیگمساعت(۳)صبحیعنےخداشاهده
اینقدرهواسردهنمیتونےازپتوبیاۍبیرون!!)😥
گفتم: #بابڪ
بااینکاراشهیدنمیشےپسر ..حرفےنزد🖐🏻
منمرفتمخوابیدم.🚶🏻
صبحنیمساعتزودترازمنرفتخط
وهمونروزشهیدشد🙂💔
#شهیدبابڪنورۍهریس
———🖤⃟—————
"شهــ گمنام ــیـد"
CQACAgQAAx0CXOXJfgACEYBjD4vR3_wQMeQmrNAoTT2H-TaoiQACDg4AAin8eFDnwKcY0-7LIykE.mp3
10.38M
وصیتنامه شهید مدافع حرم بابڪ نوری
#صوتے🎧🍃
. . . با صدای مجری در اولین سالگرد شهید نوری عزیز...
#باهمگوشکنیم📻
#شهیدبابڪ🦋
———🖤⃟—————
"شهــ گمنام ــیـد"
عکسی ز شهیدان همه اعصاب مرا ریخت بهم
#زینب تو سر نعش عزیزان چه کشیدی . . . .
#یا_زینب_کبری
#دفاع_مقدس
#شهید
#کربلا
☘☘☘😔😔😔😔
"شهــ گمنام ــیـد"
✍یہ جوون
از جنس ما دهہ هفتادیا
مثل خیلیامون #تیپ میزد
#تفریح میڪرد و #خوش میگذروند.
اما چیڪار ڪرد ڪہ محرم ناموس امام حسین(ع) شد.
#شهید_محمدرضا_دهقان🌷
☘☘☘
"شهــ گمنام ــیـد"
#غرق_گمنامی
دنبال پیکرش⚰ همه جزيره های اطراف را گشتيم . تا نزديكي امارات هم رفتيم، پيدا نشد❌ .
خودش هم مي گفت:« خوبی دريا به اينه كه #نشونی از آدم نمی مونه»
☘☘☘
"شهــ گمنام ــیـد"
هدایت شده از تبلیغات
دوره ی آموزشی سفیران رسانه ای اربعین آموزش بر پایه ی تولید محتوای تصویری با "تلفن همراه" ویژه برادران
✅باحضور اساتید برجسه کشوری در حوزههای:
-کارگردانی
-تصویر برداری با تلفن همراه
-تدوین با تلفن همراه
-سوژه یابی و روایت داستان محور
-انتشار محتوا و تحلیل آمار در اینستاگرام
🧭 تاریخ و محل برگزاری :
۱۱ لغایت ۱۳ شهریور ماه ، تهران
📍 ظرفیت محدود
🌐جهت ثبتنام به آدرس زیر مراجعهکنید
https://b2n.ir/arita
هدایت شده از تبلیغات
♨️باز هم ضرب و شتم طلاب
♨️اینبار دو طلبه
❌رفتار تاسف بار مامور انتظامی
♨️برای شناسایی ضاربین و اطلاع بیشتر به کانال زیر مراجعه کنید
♨️👇♨️👇♨️
https://eitaa.com/joinchat/3516137473C309488f7b7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*ڪلیپـــ شبانه*🌌🎻💚
*✍پیغامے از طرفــ خدا🌙*
"شهــ گمنام ــیـد"
"شهــ گمنام ــیـد"
🔹خاطرات اسارت برادر آزاده
حاج صادق مهماندوست
♦️( 7 ) ارسال عکس از ایران
در اسارت یکی از چیزهایی که باعث انبساط خاطر و شادی بچه ها می شد ، ملاحظه عکس هایی بود که از ایران می آمد .
هر دو ماه یکبار که صلیب سرخ نامه بچه ها را می آورد ، تعداد بسیار محدودی از عکس های خانوادگی و نزدیکان اسرا همراه آن ها بود ، که در وهله ی اول باعث خوشحالی خود آن فرد و سپس سایر بچه ها می شد . البته تعداد زیادی از عکس ها هم در سانسور عراقی ها و مزدوران سازمان منافقین گرفتار می شد و بدست اسرا نمی رسید .
یکی از دلایل برداشتن عکس ها توسط عراقی ها این بود که در عکس ارسالی از ایران چه بسا یک عکس کوچکی از امام (ره) در طاقچه منزل داخل عکس و یا اسم محلی که بنام امام و ... روی تابلوی پشت عکس بود ، قرار داشت و دشمن احساس می کرد که این عکس یا مطلب چه بسا باعث تحریک اسرا و یا افزایش روحیه مقاومت آن ها شود ، لذا از تحویل آن به بچه ها جلوگیری می کردند.
🔵🌷🔵
"شهــ گمنام ــیـد"
یکی از شاخصهای اخلاقی آقاقدرت، حفظ حقوق بیتالمال حتی به اندازه یک مداد بود، یکی از روزها پسرم جامدادیاش را جا گذاشته بود، من قصد داشتم به پسرم دیکته بگویم، دیدم مداد و خودکاری نیست که بنویسد، ناچار مجبور شدم از کیف قدرت مدادی را بردارم، دیکته را گفتم و او نوشت، وقتی که قدرت به خانه آمد و متوجّه برداشتن آن مداد شد، عصبانی شد، این درحالی بود که بیشتر اوقات او را شوخ طبع دیده بودیم، برافروخته و ناراحت گفت که آن مداد را سر جایش بگذار، تعجب کردم، چون به هیچ چیزی اینطور حساس نبود، با ناراحتی و دلخوری گفتم: فقط یک مداد بود!! گفت: مال من نبود، مال من بود که فدای سرت، مال بیتالمال بود، شما نباید برمیداشتی، همان وقت فهمیدم که چه اشتباهی کردهام، همسرم به حقالنّاس حسّاس بود.
🌷 شهید قدرت عبدیان🌷
"شهــ گمنام ــیـد"
هدایت شده از مامان دکترجان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مشهد مقدس
هم اکنون شب شهادت خانم رقیه س 💔
سلام فرمـــانده
*✍️خواندن ذڪرها به اندازه توان استـــ*
*بهعبادتےمهمانڪنید📿.tt*
*بهشفاعتےجبرانڪنند✨.tt*
*تمامی ذکرها هدیه به آقا امام زمان، اهل بیت، ۷۲ تن شهید ڪربلا و شهداے صدر اسلام تا ڪنون.*
*همچنین مهمان امروز*🌷
*جستجوگرشهید🧡.tt*
*شهیدعباس،حسن،وحسینصابریوپدرومادرشان🧡.tt*
*به نیت سلامتے و تعجیل در ظهور مولا صاحب الزمان (عج) و رفع مشڪلات کشور، بارش باران،شفاے بیماران،وحاجت روایی و عاقبت بخیرے همه ان شاءالله✅✋*
*🧡در صورت تمایل میتوانید اعلام ذکر کنید*
*🧡زیارت عاشورا، صلوات، حمد، و توحید*
*🌙اللهم عجل لولیک الفرج🌙*
*پُسـتــ بـعـدے معرفــے شـهـیــد👇*
"شهــ گمنام ــیـد"
"بیداری مــردم "
*✍️خواندن ذڪرها به اندازه توان استـــ* *بهعبادتےمهمانڪنید📿.tt* *بهشفاعتےجبرانڪنند✨.tt* *تمامی
سلام دوستان
مهمون امروزمون برادر عباس هست🥰✋
*شهیدے ڪه عراقےها هم برایش ختم گرفتند🌙*
*🌷شهید عباس صابری*
تاریخ تولد: 8 / 7 / 1351
تاریخ شهادت: 5 / 3 / 1375
محل تولد: تهران
محل شهادت: فکه
*🌷راوی← قبل از به دنیا آمدنش مادر خواب دید آقایی به او نوید فرزند پسری به نام عباس را داد🍃حدود یک ماه بعد از تولدش، مریضی سختی گرفت🥀مادر به حضرت ابوالفضل(ع) متوسل شد و عباس شفا گرفت💫همرزم← برخی اوقات که عباس برای تفحص شهدا به خاک عراق میرفت💫 مقداری لباس، میوه و سیگار برای عراقیها میخرید🍃تا برای تفحص شهدا با آنها بیشتر همکاری کنند🌙 این هدیه همراه با مهربانی عباس موجب شد که دل عراقیها نرم شده و به او علاقهمند شوند🌙وقتی خبر شهادتش به عراقیها رسید🥀حتی عراقی ها هم برایش ختم گرفتند.🌙او قبل از شهادت غسل شهادت کرده💦 و میگفت: آرزو دارم در روز عاشورا در محضر امام حسین (ع) باشم🌙و دقیقا روز عاشورا روز تشییع پیکرش بود.»🕊️هفتم محرم که بنام حضرت علی اصغر(ع) بود💫در حین تفحص شهدا بر اثر انفجار مین💥بدنش پر از ترکش🥀و دو دست و پایش قطع شد🥀او شهادتین را گفت و به شهادت رسید.🕊️روز آخر گفته بود که امروز را به عشق حضرت عباس کار میکنم🌙و به من الهام شده که امروز یک شهید پیدا میکنیم.»💫آن روز فقط یک شهید را به معراج آوردند🌙آن هم عباس صابری بود*🕊️🕋
*شهید عباس صابری*
*شادی روحش صلوات*💙🌷
*zeynab_roos313*
"شهــ گمنام ــیـد"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گر بریزد خون من آن دوست رو
پای کوبان جان برافشانم بر او
رقص و جولان بر سر میدان کنند
رقص اندر خون خود مردان کنند
چون جهند از دست خود دستی زنند
چون رهند از نفس خود رقصی کنند...
"شهــ گمنام ــیـد"
شوخی های ابراهیم و دیگر دوستانش، همیشه لبخند را بر لبان تمامی دوستان مینشاند.
یکبار دوستان سپاهی از جنوب به گیلان غرب آمدند. ابراهیم به همراه برخی دوستان در کنار آن ها نشسته بود. تنها چیزی که از جمع میشنیدم صدای خنده بود.
وارد جمع آنها شدم و به ابراهیم گفتم: چیکار میکنید؟ به شوخی گفت: میخوای گریه کنم؟ بعد خیلی عادی زد زیر گریه و اشک از چشمانش جاری شد.
🌷 #شهید_ابراهیم_هادی
📚 سلام بر ابراهیم۲ / ص۱۱۳
"شهــ گمنام ــیـد"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 دلتنگی عراقیها برای میزبانی از زائران ایرانی
———🖤⃟—————
"شهــ گمنام ــیـد"