#طنز_جبهه
🌳همه بنیهمان تحلیل رفته بود؛ شوخی نبود بیش از هفت هشت ساعت راه رفته بودیم.😰
آن هم روی ارتفاعات و صخرههای صعبالعبور.🥴
🌴جالب بود.
موقع برگشتن، وقتی که بچهها نه نای حرف زدن داشتند و نه پای رفتن و همه تلو تلو میخوردند،🚶♂🚶♂سرگروهمان برگشت و گفت:
برادرا با یک صلوات در اختیار خودشون.😎🤨
🌳همه خندهشان گرفته بود. 😄
چون دیگر برای کسی اختیاری نمانده بود. آن وقت که باید میگفت، نگفته بود.😕
🌴 یکی از بچهها برگشت و گفت:
برادر! اگر در محاصره دشمن بودیم چی میگفتی؟☹️
🌳و او که در حاضر جوابی هیچ کم و کسر نداشت، گفت: هیچی، میگفتم: برادرا با یک صلوات در اختیار دشمن!😌😅😂
#باهم_بخندیم 😂
❤️اللهم عجل لولیک الفرج
به حق حضرت زینب سلام الله علیها ❤️
"شهــ گمنام ــیـد"
11.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥شهیدی که درخواست مادر و همسر یک جوان را اجابت کرد
🔹فصل دوم
🔹این قسمت:
🔺بخش اول: رفیق
🔺بخش دوم: پیک یاری
👤تجربهگران : آقای نقی دلدار و آقای مصطفی سرافرازی
"شهــ گمنام ــیـد"
8.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💌 روایتهایی متفاوت و کمتر شنیده شده از سبک زندگی امام خمینی (ره)
"شهــ گمنام ــیـد"
"بیداری مــردم "
داستان سریالی "ط" ( #داعشی_که_شیعه_شد ) (خون، آتش، دین؛ آنچه نباید می گذشت و اما...) خوش به حالش،
داستان سریالی "ط" ( #داعشی_که_شیعه_شد )
(خون، آتش، دین؛ آنچه نباید می گذشت و اما...)
- داداش، داداش
-بله خواهر جان؟
-حواست کجاست، کجا رفتی؟
-ببخشید یه لحظه به فکر فرو رفتم، راستی محسن از برنامه ات خبر داره؟ بگو برای قم بلیط پرواز بگیره.
-نه داداش هر جا خواستم برم با اتوبوس می رم، نمی خوام پول بیت المال خرج هزینه پرواز من بشه.
باور نمی کردم مکتب شیعه با حنانه، یه همچین شخصیتی رو بسازه.
هر کی اسم و عنوان شیعه بودن رو با خودش داشت حس و حال عجیبی داشت، مثل سید عبدالله که تو چشم من بیشتر از کل دار و ندار داعش و بزرگان داعش ارزش داشت.
حنانه باهام خداحافظی کرد و راهی قم شد.
چند روزی بیمارستان خوابیدم تا اینکه کم کم تونستم سر پا بایستم و راه برم، و کارای خودمو خودم انجام بدم.
اخباری که توسط من به دست جبهه مقاومت رسیده بود کار خودشو کرده بود و با کمترین هزینه جنگی و فقط با از دست دادن چند شهید تونسته بودند قرارگاه الرحالیه رو هم منهدم کنند و جبهه مقاومت تونسته بود تسلط کافی به الانبار داشته باشه...
ادامه دارد...
نویسنده: #محمد_حسن_جعفری
❌انتشار داستان بدون ذکر منبع مورد رضایت نیست.
"شهــ گمنام ــیـد"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 پیشگویی عجیب 17 سال پیش مرحوم دشتی (مترجم کتاب نهج البلاغه در زمان حکومت صدام) که محقق شده است
از فتح عراق و سوریه به دست ایرانیان تا ازادی بیت المقدس و دادن پرچم به امام مهدی(عج)
"شهــ گمنام ــیـد"
#کلاه، #شرف_بعثیها!
🌷یک روز، گربه ای آمد توی اردوگاه. یکی از بچه ها آن را گرفت و برد داخل اتاق. یک کلاه نظامی مثل کلاه سربازهای عراقی، اندازه سر گربه دوخت و گذاشت سرش! هنگامیکه نگهبان میخواست از پشت پنجره رد شود، گربه را ول کرد جلوی پایش. نگهبان که جا خورده بود مدتی به گربه نگاه کرد، بعد رفت که بگیردش....
🌷....گربه از ترس فرار کرد. نگهبان داد زد بقیه هم آمدند و افتادند دنبال گربه. یکی از نگهبانها داد میزد: «بگیرینش، بگیرینش، این کلاه، شرف ماست؛ اون رو از سر گربه بردارین.» آنها میدویدند، گربه میدوید. بیچاره ها یک ساعت دنبالش دویدند تا گرفتندش. بچه ها به این صحنه نگاه میکردند و میخندیدند....
راوی: آزاده سرافراز نعمتالله پورمحمدی
منبع: سایت ترمز بلاگ
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
"شهــ گمنام ــیـد"
✅مینویسم خمینی میخوانم خامنه ای...
🔹ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺷﻬﯿﺪﯼ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ : ﺑﺎﺑﺎﯼ ﻣﺎﺳﺖ ﺧﺎﻣﻨﻪ ﺍﯼ
🔸 ﭘﯿﺮﺯﻧﯽ ﺩﺭ ﺟﻨﻮﺏ ﺷﻬﺮ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ : ﺑﺎ ﻣﺎﺳﺖ ﺧﺎﻣﻨﻪ ﺍﯼ.
🔹ﺟﻮﺍﻧﯽ ﺩﺭ ﺷﻤﺎﻝ ﺷﻬﺮ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ : ﭼﻪ ﺻﺒﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﺧﺎﻣﻨﻪ ﺍﯼ.
🔸 ﺩﺷﻤﻦ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ : ﺍﻋﺼﺎﺏ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺧﺮﺩ ﮐﺮﺩﻩ ﺧﺎﻣﻨﻪ ﺍﯼ.
🔹ﭘﺪﺭ ﺷﻬﯿﺪ ﺳﻌﯿﺪ ﺷﺎﻫﺪﯼ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ : ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺑﺎﺧﺘﻨﺪ، ﺑﺮﺩ ﮐﺮﺩﻩ ﺧﺎﻣﻨﻪ ﺍﯼ.
🔸 ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺷﻬﯿﺪ ﻫﻤﺖ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ : ﺳﻠﻢ ﻟﻤﻦ ﺳﺎﻟﻤﮑﻢ ﺧﺎﻣﻨﻪ ﺍﯼ.
🔹ﻣﺎﺩﺭ ﻫﻤﺖ ﺧﻮﺍﺏ “ﻣﺤﻤﺪ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ” ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻩ ﮐﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ : ﺣﺮﺏ ﻟﻤﻦ ﺣﺎﺭﺑﮑﻢ ﺧﺎﻣﻨﻪ ﺍﯼ.
🔰 ﻫﺮ ﭼﻪ ﺩﺷﻤﻦ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻓﺤﺶ ﺩﻫﺪ ، ﺗﻮ ﺭﺍ ﺯﯾﺒﺎ ﺗﺮ ﻣﺪﺡ ﻣﯽ ﮐنیم ﺧﺎﻣﻨﻪ ﺍﯼ...
"شهــ گمنام ــیـد"
🌸 #داستان_تحول_دوستی 🌸
سلام
من تا چند ماه قبل حدودا یک سال قبل ...
خب حجابمو رعایت نمیکردم و هر روز که یه چیز دیگه میومد و همه انجامش میدادن مثل همین شلوار کوتاه که الان همه میپوشن و رو مده
خب منم نه اینکه خیلی بی حجاب اینا باشم نه ولی خب
موهامو بیرون میزاشتم و اینجور چیزا یا مثلا اگه یکی از فامیلای پسرمون یکدفعه میومد میگفتم چه اشگالی دارع خب پسر خالمه یا .....
ولی بعد از اینکه تو این چند تا کانال مذهبی و اینا عضو شدم دیدم دخترهای هم سن و سالام که توی این کانال ها هستن چقدر ادمای بهتری ان چقدر ادم حالش خوب میشه وقتی باهاشون حرف میزنه ....
یا همین رمان هایی که توی کانال قرار میدین
که دوتاشون واقعا خیلی روی من تاثیر داشت (بچه مثبت،مدافع عشق) که حتما بخونید.
واقعا دیدم اینکه موهامو نزارم بیرون یا کار دیگه ای رو که الان بعضی از هم سن و سالام انجام میدن رو انجام ندم
واقعا برام نه چیزی داره نه ازم چیزی کم میکنه
پس تصمیم گرفتم اونجوری که خدا دوست داره و اونجوری که خودم ارامش بیشتری دارم باشم ...
خب شاید اون اولا یا همین الان خیلیا بگن چیه داری با این روسری خودتو خفه میکنی ،یا چقدر حجاب میکنی
شاید اون اولا یکم ناراحت میشدم ولی الان به خودم میگم من دارم به خواست خدا عمل میکنم ...
البته در مورد نمازمم بگم...
من تا یه سال پیش نمازمو دو روز میخوندم یه هفته نمیخوندم یا کلا یه ماه نمیخوندم ...
ولی یه شب وقتی تصمیم گرفتم حجابم رو داشته باشم
شبش واقعا دلم خیلی گرفته بود دقیقا وقتی بود که رمان*مدافع عشق*رو خونده بودم .
و شب بود که یهو گریم گرفت نمی دونم یه حالی داشتم
..همونجا به خدا ،به امام زمان و خودم قول دادم که نمازم رو کامل بخونم ...
خب شاید بعضی وقت ها یادم رفت ولی حتما غضاش
رو خوندم یا قراره بخونم😅
اینم قصه تحول من☂🍓
راستی بعد اینکه عوض شدم خودم هم ادمین یکی از کانال هایی شدم که با خود کانال عوض شده بودم✨
یا علی 👋
30.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هدایت شده از مامان دکترجان
فاطمه خانم فرشته کوچک زیبا😍😍
فدای تو فرشته امام زمانی 😍🌸
ماشالله «لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم» خیلی قشنگه این فرشته کوچولو به زبان خودش همخوانی میکنه 💚
کلیپ های خودتون رو برای ما بفرستین تا با اسم خودتون توی کانال قرارش بدیم🌹👇🏻
🗣 @kooowsar
سلام فرمـــانده