eitaa logo
"بیداری مــردم "
2.7هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1.5هزار ویدیو
12 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
"بیداری مــردم "
#طنز_جبهه ⚜قسمت دوم⚜ 🔗فرمانده گردان، آمد بیرون و گفت: برادرا عجله نکنید.... حاجی امروز تا ظهر پ
⚜قسمت پایانی⚜ 🔗دانه های قهوه ای رنگ خاکشیر، صورت و محاسن زیبای حاجی را خنده دار کرده بودند.😝😅 📌 بچه ها، هم می خندیدند، هم ناراحت بودند.🥲😄 🔗 باران چفیه ها بود که به نیت تبرک، سر و صورت حاجی را پاک می کرد.😁 📌فرمانده گردان که بدجوری حالش گرفته شده بود، با عصبانیت بچه ها را هول داد که عقب بروند.😠 🔗و فریاد زد: مسخره شو در آوردید....خجالت داره....این کارا چیه می کنید....😤😡 📌حاج عباس که خودش بیشتر از بقیه می خندید، دست فرمانده رو گرفت، کشید طرف خودش.😉 🔗 و گفت: عیبی نداره.... واسه چی داد می زنی؟ مشکلی که پیش نیومده.... عوضش من خنک شدم.... سر اینا داد نزن...😂 😂 ✍پ.ن: 🕊🌷شهید حاج عباس کریمی متولد ۱۳۳۶؛ پنج شنبه ۲۳ اسفند ماهِ ۱۳۶۳ در عملیات بدر شرق دجله به درجه رفیع شهادت رسید.🕊🌷 🪦مزار: 💐بهشت زهرا سلام‌الله علیها، قطعه ۲۴؛ ردیف ۷۵؛ شماره ۲۳.💐 ❤️اللهم عجل لولیک الفرج به حق حضرت زینب سلام الله علیها ❤️ ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸آقای حجت الله عبدالملکی(وزیر کار): شاید براتون جالب باشه که ما خودمون مشکلات معیشتی داریم.....😁😂😂 پ.ن: گفتیم کار جهادی ولی دیگه نه در این حد😂😂😉😝😝 😂 ❤️اللهم عجل لولیک الفرج به حق حضرت زینب سلام الله علیها ❤️ ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
🎍رزمنده اے توے جبهہ بےسیم میزنہ میگہ۵۰۰۰ تا عراقے دستگیر ڪردم بیاید تا بیاریمشون میگن خودت بیار میگہ نه شما بیاین داداش اینا نمیذارن بیام😂🤦🏻‍♂ 😂 ❤️اللهم عجل لولیک الفرج ❤️ ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
"بیداری مــردم "
#طنز_جبهه 🪨سنگ و سقف...😶 دی 1363؛پادگان دو کوهه ⭐️آن روز می خواستیم بریم اندیمشک.🚶‍♂ ❄️با عبا
✍ادامه..... ❄️و در حالیکه خنده شیطنت آمیزی کردم، اطراف را گشتم و تکه سنگ بزرگی پیدا کردم.🪨😜 ⭐️عباس اصرار کرد این کار را نکنم؛ ولی سعید با خنده جلو آمد و مرا تشویق به انتقام کرد.😈😅 ❄️در حالیکه کاملا حرکت خودرو بر روی پل را زیر نظر داشتم، به طرف لبه پل رفتم.😎 ⭐️تا متوجه شدم راننده وانت به جای رفتن به طرف خرم آباد، دور زد و از پایین پل به طرف اندیمشک رفت، شاکی شدم.😟 ❄️و روبه عباس و سعید گفتم: بفرمایید... من که می‌دونستم این بی وجدان داره دروغ میگه. عیبی نداره.... 😕 حالا همچین درسی بهش میدم که تا عمر داره دیگه به بسیجی ها دروغ نگه....😬 ⭐️عباس و سعید به لبه پل نزدیک شدند تا ببینند چیکار میخوام بکنم. 😳 ❄️وانت که در پایین پل نزدیک شد، در حالی که سنگ را بالا بردم، به عباس و سعید گفتم: فعلا باید قید مرخصی شهر رو بزنید.... 😶 فقط تا زدم، مثل فشنگ بپرید تو پادگان....🤪 مواظب باشید که دژبانا شک نکنن.😆 ⭐️سنگ را که بالا بردم، با فریاد یا علی علیه السلام که از ته حلقومم بیرون زد، بر سقف وانت تویوتا که با سرعت در حال حرکت به طرف اندیمشک بود، کوبیدم و بدون اینکه ببینم چه بلایی بر سر راننده آورده ام، به طرف پادگان دویدم.😂🤣🤣 ❄️در راه دویدن به داخل پادگان، صدای ترمز وحشتناکی شنیدم؛ ولی اهمیتی ندادم و به سمت ساختمون خودمون رفتم.😉😁😆 😂 ❤️اللهم عجل لولیک الفرج به حق حضرت زینب سلام الله علیها❤️ ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
🎍رزمنده اے توے جبهہ بےسیم میزنہ میگہ۵۰۰۰ تا عراقے دستگیر ڪردم بیاید تا بیاریمشون میگن خودت بیار میگہ نه شما بیاین داداش اینا نمیذارن بیام😂🤦🏻‍♂ 😂 ❤️اللهم عجل لولیک الفرج ❤️ ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
6.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚜انگشتری که از سال ۴۳ دست حضرت آقا بوده و وقتی از ایشان این انگشتر را خواستند، ایشان گفتند این انگشتر اشکال فنی دارد!...😊 👈برشی از مستند غیررسمی ۴ - گفت‌وگوی جمعی از طنزپردازان با رهبر انقلاب🙃 😂 ❤️اللهم عجل لولیک الفرج به حق حضرت زینب سلام الله علیها ❤️ ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر روزه نباشید و به دروغ بگید: روزه ام؛ روزتون باطله.😅😂 🎥حسن ریوندی 😂 ❤️اللهم عجل لولیک الفرج به حق حضرت زینب سلام الله علیها ❤️ ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
7.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚜خدایا ببخشید نگاهش کردم، ولی خوب چیزی بود...🤤😐😄 🎙استاد رائفی پور 😂 ❤️اللهم عجل لولیک الفرج به حق حضرت زینب سلام الله علیها ❤️ ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
❕برادرا رازی‌اند؟؟⁉️‼️ 💢فرمانده گردان خیلی خوب بچه ها رو توجیه کرد؛ همه اون ها آماده رفتن بودند. 🙂 〽️برای اینکه هرچه با نشاط‌تر دست به کار بشن و مطمئن بشه که بچه‌ها از طرح مسأله راضی هستند، رو به آن‌ها کرد و گفت: برادران إن‌شاءالله که همه رازی‌اند؟😃😉 💢 و آن‌ها که معنی رضایت را از رازی‌ بودن فهمیدند، جواب دادند: ب....له 🤩😄 〽️و او اضافه می‌کرد: اگر رازی بودید که بوی الکل می‌دادید.🤨 یا کاشف الکل بودید!😐😁 😂 ❤️اللهم عجل لولیک الفرج به حق حضرت زینب سلام الله علیها ❤️ ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
😜شیرین کاری😜 ◾️یه شب که بی خوابی به سرمون زده بود، هوس چای خوردن کردیم. 😋 🔸مهرداد گفت: بیا چای درست کنیم.😉 ◾️دو تا کتری بزرگ داشتیم که هر کدام سی نفر رو چای میداد.🫖 🔹یکی مال آبجوش بود و یکی مال چای.🙂 ◾️مجبور شدیم داخل همون کتری بزرگ چای درست کنیم.🥲 🔸وقتی آماده شد، من نگاهی به کتری کردم و گفتم: کی این همه چای رو قراره بخوره؟!!😟 ◾️مهرداد گفت: نگران نباش، فکر اونم کردم.😜 🔹بعد یه سینی بزرگ با 30 تا لیوان آورد.😇 ◾️لیوان هارو پر از چای کرد.☕️ 🔸بچه ها مونده بودند که ما این همه چای رو میخوایم چیکار؟!🙁 ◾️بعد یکی از بچه هارو صدا زد و سینی چای رو داد دستش.😁 🔹قندون رو هم من برداشتم.😐 ◾️خودش هم جلودار بود و یکی یکی، بچه هارو از خواب بیدار میکرد.😴 🔸و می گفت: داداش پاشو چای بخور.😎 ◾️بچه ها خواب آلود بیدار میشدند و مهرداد یه لیوان چای داغ دستشون میداد.😆 🔹یکی چشم بسته میگفت: حالا چه وقتِ چای دادنه؟!!🥱😶 ◾️یکی لیوان رو می گرفت و می گفت: دستت درد نکنه.😍 🔸بعد لیوان رو بالای سرشون می‌گذاشتند تا سرد بشه، ولی قبل از اینکه چای رو بخورند، خوابشون می برد.😅 ◾️بعضی ها هم بلند میشدند و می نشستند و در حالی که می خندیدند با خوشحالی چای رو می خوردند.😍😂 🔹جالب این بود که هیچ کدوم از بچه هایی که از خواب بیدار می شدند، اعتراض نمی کردند. 🙂👍 ◾️روز بعد چای دادن مهرداد، شده بود سوژه خنده بچه ها.😝 📚بخشدار چهارده ساله/ خاطرات شهید مهرداد عزیزاللهی/ به نقل از محسن جمشیدی 😂 ❤️اللهم عجل لولیک الفرج به حق حضرت زینب سلام الله علیها ❤️ ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
😜شیرین کاری😜 ◾️یه شب که بی خوابی به سرمون زده بود، هوس چای خوردن کردیم. 😋 🔸مهرداد گفت: بیا چای درست کنیم.😉 ◾️دو تا کتری بزرگ داشتیم که هر کدام سی نفر رو چای میداد.🫖 🔹یکی مال آبجوش بود و یکی مال چای.🙂 ◾️مجبور شدیم داخل همون کتری بزرگ چای درست کنیم.🥲 🔸وقتی آماده شد، من نگاهی به کتری کردم و گفتم: کی این همه چای رو قراره بخوره؟!!😟 ◾️مهرداد گفت: نگران نباش، فکر اونم کردم.😜 🔹بعد یه سینی بزرگ با 30 تا لیوان آورد.😇 ◾️لیوان هارو پر از چای کرد.☕️ 🔸بچه ها مونده بودند که ما این همه چای رو میخوایم چیکار؟!🙁 ◾️بعد یکی از بچه هارو صدا زد و سینی چای رو داد دستش.😁 🔹قندون رو هم من برداشتم.😐 ◾️خودش هم جلودار بود و یکی یکی، بچه هارو از خواب بیدار میکرد.😴 🔸و می گفت: داداش پاشو چای بخور.😎 ◾️بچه ها خواب آلود بیدار میشدند و مهرداد یه لیوان چای داغ دستشون میداد.😆 🔹یکی چشم بسته میگفت: حالا چه وقتِ چای دادنه؟!!🥱😶 ◾️یکی لیوان رو می گرفت و می گفت: دستت درد نکنه.😍 🔸بعد لیوان رو بالای سرشون می‌گذاشتند تا سرد بشه، ولی قبل از اینکه چای رو بخورند، خوابشون می برد.😅 ◾️بعضی ها هم بلند میشدند و می نشستند و در حالی که می خندیدند با خوشحالی چای رو می خوردند.😍😂 🔹جالب این بود که هیچ کدوم از بچه هایی که از خواب بیدار می شدند، اعتراض نمی کردند. 🙂👍 ◾️روز بعد چای دادن مهرداد، شده بود سوژه خنده بچه ها.😝 📚بخشدار چهارده ساله/ خاطرات شهید مهرداد عزیزاللهی/ به نقل از محسن جمشیدی 😂 ❤️اللهم عجل لولیک الفرج به حق حضرت زینب سلام الله علیها ❤️ ‌ "شهــ گمنام ــیـد"