هدایت شده از نهج البلاغه
#سبک_زندگی را از #نهج_البلاغه بیاموزیم (۳۳۶)
حکمت ۳۷۴ نهج البلاغه
بخش دوم:
آنگاه امام(عليه السلام) به سراغ گروه دوم مى رود و مى فرمايد:
«گروهى ديگر تنها با زبان و قلب به مبارزه برمى خيزند اما با دست كارى انجام نمى دهند آن ها به دو خصلت از خصلت هاى نيك تمسك جسته اند و يكى را ضايع كرده اند»;
(وَمِنْهُمُ الْمُنْكِرُ بِلِسَانِهِ وَ قَلْبِهِ وَ التَّارِكُ بِيَدِهِ، فَذَلِكَ مُتَمَسِّكٌ بِخَصْلَتَيْنِ مِنْ خِصَالِ الْخَيْرِ وَمُضَيِّعٌ خَصْلَةً).
شك نيست كه افراد ناتوان و يا توانمند فاقد مسئوليت كامل، نخستين چيزى را كه ترك مى كنند اقدامات عملى در راه نهى از منكر است. تنها در قلبشان از آن متنفرند و با زبان هم نصيحت و اعتراض مى كنند. آن ها در برابر دو قسمتى كه انجام داده اند مأجورند و درباره ترك مبارزه عملى با منكر ـ در صورتى كه قدرت داشته باشند ـ مسئوليت سنگينى در پيشگاه خدا دارند.
سپس امام(عليه السلام) به سراغ گروه سوم مى رود و مى فرمايد:
«گروهى ديگر تنها با قلبشان نهى از منكر مى كنند (و از آن بيزارند) ولى مبارزه با دست و زبان را ترك مى گويند اين گروه بهترين خصلت هاى اين سه را ترك گفته و تنها به يكى چنگ زده اند»;
(وَمِنْهُمُ الْمُنْكِرُ بِقَلْبِهِ وَالتَّارِكُ بِيَدِهِ وَلِسَانِهِ، فَذلِكَ الَّذِي ضَيَّعَ أَشْرَفَ الْخَصْلَتَيْنِ مِنَ الثَّلاثِ وَ تَمَسَّكَ بِوَاحِدَة).
تعبير امام(عليه السلام) به «اشرف الخصلتين» در واقع ازقبيل اضافه صفت به موصوف است و در معنا «الخصلتين الاشرفين» مى باشد.
آرى آن ها مهمترين بخش از نهى از منكر را كه بخش عملى و زبانى است رها ساخته و به كمترين آن كه مزاحمتى براى هيچ كس توليد نمى كند قناعت نموده اند و آن ها ضعيف ترين ناهيان از منكرند.
ولى اين مرحله نيز داراى تأثير قابل توجهى است زيرا تنفر قلبى سبب مى شود كه شخص لااقل آلوده گناه نشود كه اگر اين تنفر نباشد او نيز به گناه خو مى گيرد و به صف گنهكاران مى پيوندد.
در حكمت ۲۰۱ نيز آمده است كه اميرمؤمنان(عليه السلام)اشاره به داستان قوم ثمود مى كند كه يك نفر از آن ها آمد ناقه اى را كه معجزه آشكار صالح(عليه السلام) بود پى كرد و به قتل رساند ولى خداوند اين كار را به همه آن ها نسبت مى دهد و مى فرمايد:
(فَعَقَرُوهَا فَأَصْبَحُوا نَادِمِينَ)
و امام(عليه السلام) در توجيه آن مى فرمايد:
«إِنَّمَا عَقَرَ نَاقَةَ ثَمُودَ رَجُلٌ وَاحِدٌ فَعَمَّهُمُ اللَّهُ بِالْعَذَابِ لَمَّا عَمُّوهُ بِالرِّضَا;
یعنی:
ناقه ثمود را يك نفر پى كرد ولى خداوند همه را مشمول عذاب ساخت زيرا قلباً به آن راضى بودند».
@nahj_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فریاد کارگران علیه لوازم خانگی خارجی
#خبرگزاری_فارس 🇮🇷
هدایت شده از تفسیر قرآن
درس دویست و هفتاد و هشت
تفسیر آیه ۲۳۸ سوره #بقره از تفسیر نور
حافِظُوا عَلَی الصَّلَواتِ وَ الصَّلاهِ الْوُسْطی وَ قُومُوا لِلّهِ قانِتِینَ (۲۳۸)
بر انجام همه ی نمازها و(خصوصاً)نماز وسطی(ظهر)، مواظبت کنید و برای خدا خاضعانه بپاخیزید.
نکته ها:
* درباره مراد از نماز وسطی،چند نظریه است،ولی با توجّه به شأن نزول آیه که گروهی بخاطر گرمی هوا در نماز ظهر شرکت نمی کردند و با توجّه به روایات و تفاسیر،مراد همان نماز ظهر است.
* حفظ هر چیزی باید مناسب با خودش باشد؛حفظ مال از دست برد دزد است،حفظ بدن از میکرب است، حفظ روح از آفات اخلاقی نظیر حرص،حسد وتکبّر است، وحفظ فرزند از دوست بد می باشد.امّا حفظ نماز به چیست؟حفظ نماز،آشنایی با اسرار آن،انجام به موقع آن،صحیح بجا آوردن،فراگرفتن احکام و آداب آن و حفظ مراکز عبادت و تمرکز فکر به هنگام آن است.
در حدیثی می خوانیم:نماز به گروهی می گوید:مرا ضایع کردی خدا تو را ضایع کند و به گروهی می گوید:مرا حفظ کردی خداوند تو را حفظ کند.
پیام ها:
۱- اقامه نماز باید مداوم باشد. «حافِظُوا»
۲- همه ی مردم مسئول حفظ نمازند. «حافِظُوا»
۳- ممکن است آیه دلالت کند بر اینکه نماز را به جماعت برپا کنید. «حافِظُوا، قُومُوا»
۴- هرکجا زمینه ی سهل انگاری یا غفلت احساس می شود،هشدار بیشتری لازم است. «وَ الصَّلاهِ الْوُسْطی»
۵- اقامه ی نماز،به توجّه،نشاط،معرفت و اخلاص نیاز دارد. «قُومُوا لِلّهِ قانِتِینَ»
۶- انسان نباید وصله ی ناهمرنگ هستی باشد.قرآن درباره هستی می فرماید: «کُلٌّ لَهُ قانِتُونَ» پس اگر ما قانت نباشیم،وصله ناهمرنگ هستی خواهیم بود.«قُومُوا لِلّهِ قانِتِینَ»
۷- ارزش نماز به خضوع آن است.«قانتین»
@alquran_ir
هدایت شده از عرفان، اوج ناز
#سفارشهای_امام_صادق_عليه_السّلام_به_عبداللَّه_بن_جندب (۱۳۶)
از آیت الله مصباح یزدی
ﮔﻨﺎﻩ ﻣﻐﻔﻮﺭ ﻭ ﻧﻴﮑﯽ ﻣﻘﺒﻮﻝ:
ﻳﺎ ﺍﺑﻦ ﺟﻨﺪﺏ ﮐﻞ ﺍﻟﺬﻧﻮﺏ ﻣﻐﻔﻮﺭﺓ ﺳﻮﯼ ﻋﻘﻮﻕ ﺍﻫﻞ ﺩﻋﻮﺗﮏ ﻭ ﮐﻞ ﺍﻟﺒﺮ ﻣﻘﺒﻮﻝ ﺍﻟﺎ ﻣﺎ ﮐﺎﻥ ﺭﺋﺎﺀ. ﻳﺎ ﺍﺑﻦ ﺟﻨﺪﺏ ﺍﺣﺒﺐ ﻓﯽ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺍﺑﻐﺾ ﻓﯽ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺍﺳﺘﻤﺴﮏ ﺑﺎﻟﻌﺮﻭﺓ ﺍﻟﻮﺛﻘﯽ ﻭ ﺍﻋﺘﺼﻢ ﺑﺎﻟﻬﺪﯼ ﻳﻘﺒﻞ ﻋﻤﻠﮏ ﻓﺎﻥ ﺍﻟﻠﻪ ﻳﻘﻮﻝ «ﻭ ﺍﻧﯽ ﻟﻐﻔﺎﺭ ﻟﻤﻦ ﺗﺎﺏ ﻭ ﺁﻣﻦ ﻭ ﻋﻤﻞ ﺻﺎﻟﺤﺎ ﺛﻢ ﺍﻫﺘﺪﯼ» ﻓﻠﺎ ﻳﻘﺒﻞ ﺍﻟﺎ ﺍﻟﺎﻳﻤﺎﻥ ﻭ ﻟﺎ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺍﻟﺎ ﺑﻌﻤﻞ ﻭ ﻟﺎ ﻋﻤﻞ ﺍﻟﺎ ﺑﻴﻘﻴﻦ ﻭ ﻟﺎ ﻳﻘﻴﻦ ﺍﻟﺎ ﺑﺎﻟﺨﺸﻮﻉ ﻭ ﻣﻠﺎﮐﻬﺎ ﮐﻠﻬﺎ ﺍﻟﻬﺪﯼ ﻓﻤﻦ ﺍﻫﺘﺪﯼ ﻳﻘﺒﻞ ﻋﻤﻠﻪ ﻭ ﺻﻌﺪ ﺍﻟﯽ ﺍﻟﻤﻠﮑﻮﺕ ﻣﺘﻘﺒﻠﺎ «ﻭ ﺍﻟﻠﻪ ﻳﻬﺪﯼ ﻣﻦ ﻳﺸﺎﺀ ﺍﻟﯽ ﺻﺮﺍﻁ ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ»
ﺁﻣﺮﺯﺵ ﺗﻤﺎﻡ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﺍﻭﻟﻴﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﺍﻳﻦ ﺑﺨﺶ ﺍﺯ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺷﺮﻳﻒ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯽﻓﺮﻣﺎﻳﺪ:
ﮐﻞ ﺍﻟﺬﻧﻮﺏ ﻣﻐﻔﻮﺭﺓ ﺳﻮﯼ ﻋﻘﻮﻕ ﺍﻫﻞ ﺩﻋﻮﺗﮏ؛
یعنی:
ﻫﺮ ﮔﻨﺎﻫﯽ ﺁﻣﺮﺯﻳﺪﻩ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﻣﮕﺮ ﺟﻔﺎ ﮐﺮﺩﻥ ﺩﺭ ﺣﻖ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻥ ﺍﻳﻤﺎﻧﯽ ﺍﺕ.
ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﯼ ﺁﻣﺮﺯﺵ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﺩﺭ ﻗﺮﺁﻥ ﮐﺮﻳﻢ ﺩﺍﺭﻳﻢ ﮐﻪ ﻣﯽﻓﺮﻣﺎﻳﺪ:
ﺍﻥ ﺍﻟﻠﻪ ﻟﺎ ﻳﻐﻔﺮ ﺃﻥ ﻳﺸﺮﮎ ﺑﻪ ﻭ ﻳﻐﻔﺮ ﻣﺎ ﺩﻭﻥ ﺫﻟﮏ ﻟﻤﻦ ﻳﺸﺎﺀ؛
یعنی:
ﻣﺴﻠﻤﺎ ﺧﺪﺍ ﺍﻳﻦ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺷﺮﮎ ﻭﺭﺯﻳﺪﻩ ﺷﻮﺩ، ﻧﻤﯽ ﺑﺨﺸﺎﻳﺪ ﻭ ﻏﻴﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ، ﺑﺨﺸﺎﻳﺪ.
ﻣﻄﺎﺑﻖ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ، ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﺮ ﮔﻨﺎﻫﯽ ﺭﺍ ﻣﯽﺁﻣﺮﺯﺩ، ﻳﺎ ﺑﻪ ﺗﻌﺒﻴﺮ ﺩﻳﮕﺮ، ﺍﻣﮑﺎﻥ ﺍﻳﻦ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻴﺎﻣﺮﺯﺩ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ، ﻣﮕﺮ ﮔﻨﺎﻩ ﺷﺮﮎ؛ ﺷﺮﮎ ﮔﻨﺎﻫﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺁﻣﺮﺯﺩ.
ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺍﻳﻦ ﻫﻢ ﮐﻪ ﻣﯽﻓﺮﻣﺎﻳﺪ، ﺷﺮﮎ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺁﻣﺮﺯﺩ، ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﮐﺴﯽ ﻣﺸﺮﮎ ﺍﺯ ﺩﻧﻴﺎ ﺑﺮﻭﺩ، ﻭ ﮔﺮﻧﻪ ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﻗﺒﻠﺎ ﻣﺸﺮﮎ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺗﻮﺑﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﻣﻮﺣﺪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﮔﻨﺎﻫﺶ ﺭﺍ ﻣﯽﺁﻣﺮﺯﺩ؛ ﮐﻤﺎ ﺍﻳﻦ ﮐﻪ ﻫﺮ ﮔﻨﺎﻫﯽ ﺑﺎ ﺗﻮﺑﻪ ﻗﺎﺑﻞ ﺁﻣﺮﺯﺵ ﺍﺳﺖ.
ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﮐﻪ ﻣﯽﻓﺮﻣﺎﻳﺪ، ﮔﻨﺎﻩ ﺷﺮﮎ ﺁﻣﺮﺯﻳﺪﻩ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ، ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﻳﻦ ﮔﻨﺎﻩ ﺭﺍ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻧﮑﻨﺪ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺗﻮﺑﻪ ﺍﺯ ﺩﻧﻴﺎ ﺑﺮﻭﺩ.
ﺍﻣﺎ ﺳﺎﻳﺮ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﭼﻄﻮﺭ؟
ﺁﻳﺎ ﺳﺎﻳﺮ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﻫﻢ ﺍﻳﻦ ﻃﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺪﻭﻥ ﺗﻮﺑﻪ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺯ ﺩﻧﻴﺎ ﺑﺮﻭﺩ ﺑﻪ ﻫﻴﭻ ﻭﺟﻪ ﺁﻣﺮﺯﻳﺪﻩ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ؟
ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﻣﯽﻓﺮﻣﺎﻳﺪ، ﺳﺎﻳﺮ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﺍﻳﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺍﻳﻦ ﮐﻪ ﺷﺨﺺ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺩﻧﻴﺎ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﻭ ﺗﻮﺑﻪ ﻧﻨﻤﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺁﻥ ﮔﻨﺎﻩ ﺭﺍ ﺑﻴﺎﻣﺮﺯﺩ.
@nazz_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حرفهای یک آمریکایی که استاد دانشگاه هم هست در مورد #آمریکا و ایرانیهایی که آمریکا رو آمال آرزوهاشون میدونن. بدجور رو ذهن جوونها کار کردن . خیلی از این آدمهایی که طرفدار آمریکا هستن من باهاشون حرف زدم اینقدر ذهنشون داغون شده که میگن سگ آمریکایی ارزشش بالاتر از یک ایرانیه. #خودتحقیری
هدایت شده از خانواده امن
ماشاءالله به این غیرت
علی لندی، نوجوان اهل ایذه است. وقتی میبینه خونه همسایه شون داره در شعلههای آتش میسوزه، میره کمکشون و نجاتشون میده، اما خودش دچار سوختگی شدید میشه...
کاش به جای داستان های تخیلی پطروس، داستان قهرمانان واقعی خودمون رو به بچهها معرفی کنن.
راستی کی بود میگفت به این نسل امیدی نیست؟
@amn_org
هدایت شده از نهج البلاغه
#سبک_زندگی را از #نهج_البلاغه بیاموزیم (۳۳۷)
حکمت ۳۷۴ نهج البلاغه
بخش سوم:
آنگاه امام(عليه السلام) به گروه چهارمى اشاره مى كند كه متفاوت با اين سه گروه اند و آن ها كسانى هستند كه تمام مراحل نهى از منكر را رها كرده و بى خيال از كنار منكرات جامعه مى گذرند.
مى فرمايد:
«گروهى ديگر نه با زبان نهى از منكر مى كنند و نه با قلب و نه با دست. اين ها (در حقيقت) مردگانى در ميان زندگان هستند»;
(وَمِنْهُمْ تَارِكٌ لاِِنْكَارِ الْمُنْكَرِ بِلِسَانِهِ وَ قَلْبِهِ وَ يَدِهِ، فَذلِكَ مَيِّتُ الاَْحْيَاءِ).
چه تعبير جالب و گويايى! زنده كسى است كه داراى حس و حركت باشد و مؤمن زنده كسى است كه در برابر زشتى ها حركتى از خود نشان دهد. كسى كه هيچ گونه حركتى حتى به صورت تنفر قلبى از خودش در مقابل مظاهر زشت و منكر جامعه نشان نمى دهد واقعاً در صف مردگان قرار گرفته است.
از ديدگاه اسلام (كتاب و سنت) گروهى ظاهراً از دنيا رفته اند و در ميان ما نيستند و جسم بى جان آن ها در قبرها نهفته است ولى در واقع زنده اند چراكه آثارشان در همه جا نمايان است. مگر زندگى چيزى جز نشان دادن آثار حيات است؟
همان گونه كه قرآن درباره شهدا مى گويد:
(وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِى سَبِيلِ اللهِ أَمْوَاتاً بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ).
اميرمؤمنان على(عليه السلام) در گفتار حكيمانه اى كه خطاب به كميل بيان كرد مى فرمايد:
«هَلَكَ خُزَّانُ الاَْمْوَالِ وَ هُمْ أَحْياءٌ وَ الْعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِى الدَّهْر;
یعنی:
ثروت اندوزان مرده اند ولى علما و دانشمندان تا پايان دنيا زنده اند».
بنابراين، زندگى بى خاصيت مرگ است، مرگى توأم با آثار حيات مادى.
@nahj_ir