🌹
#شب_جمعه شده و روضه مرا ریخت به هم
فاطمه آمده و کرب و بلا ریخت به هم
واژه ای نظمِ جهان را به تلاطم انداخت
مادری گفت بُنَیّ همهجا ریخت به هم
#دوخط_روضه
🏴
یک نفر کشته شد و هفت کفن آوردند
پاره می شد اگر، یک کفن دیگر داشت...
علی اکبر لطیفیان
#امام_کاظم
#دوخط_روضه
❤️
کاش میشد کمی از نیزه بیایی بغلم
بخدا بوسه از این فاصله سخت است پدر...
مصطفی متولی
#دوخط_روضه
دختر حرمله چه مغرور است
به من از بام دست تکان میداد
او خبردار شده یتیم شدم
پدرش را به من نشان میداد...
#رقیه_جانم
#دوخط_روضه
🏴
ایستادم به نوک پنجه پا اما حیف
دستش از روی سَرم رد و شد و بر مادر خورد...
#دوخط_روضه
انگشتری که ضربه خورده درنمیاید ز دست
جـایش النگوی مـن و ایـن چند دختـر را ببر
علی اکبر لطیفیان
#دوخط_روضه
🖤
از فاطمه به سوی رقیه زدم گریز ..
پهلو شکسته را چه کسی میبرد کنیز..؟
#فاطمه_سه_ساله
#دوخط_روضه
🖤
همه کج رفته اند... حتی میخ
همه لج کرده اند... حتی در
علی اکبر لطیفیان
#دوخط_روضه
#فاطمیه
دَمِ اذان، پـِـدرم نانِ تـــازه ای آورد
که بویِ تازگــی اش بر مَشــام می آمـَد
به یادِ روضه یِ طِفلی سه ساله اُفتادم
زِ خـانـه ها همه بـویِ طَعـام می آمد...
#ماه_رمضان
#دوخط_روضه
و آنگاه دست برد زیر آن بدن پاره پاره شده و رو به آسمان فرمود:
"اللّهُمَ تَقَبَّلْ مِنَّا هَذَا الْقَلِیلَ الْقُرْبَانَ"
و من هنوز در سخاوت عمه سادات مانده ام که آن ذبح عظیم را قربانی قلیل می خواند...
#عمه_جانم
#دوخط_روضه
سخت است که روضه وصف دختری باشد
حالا تصور کن به دستش هم سَری باشد...
#رقیه
#اربعین
#دوخط_روضه
@bigharar24