چفیه را روی صورتش انداخته بود و سینی خرما را گذاشته بود روی سرش
چشمم که به او افتاد برای لحظه ای پیاده روی اربعین برایم تداعی شد زل زدم به سمت گلدسته های مسجد که کنار حاج قاسم بود یاد حرف حضرت عباس افتادم
کنار سینی خرما به هوای کربلا ایستادم
دنبال شباهت هایی بودم بین اینجا و آنجا
که همشهریش آمدو گفت :
حسن چفیه ات را بردار و سرت رو بگیر بالا
خندید و گفت
"امروز رو میخام نامحرم نبینم و نامحرم هم منو نبینه"
راوی: رحیمه ملازاده🖋
#شهید_حسن_محمد_آبادی
#شهدای_حادثه_تروریستی
#گلزار_شهدای_کرمان
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🌹@bighrar_shahadat