مجروح و در بیمارستانی در تهران بستری بودم. میخواستم به جبهه برگرددم . پولی نداشتم و هیچ آشنایی نیز در تهران نداشتم که از او قرض بگیرم.
عصر جمعه متوسل به امام عصرعج شدم. گفتم: آقا جان در این شهر جز شما آشنایی ندارم.
جمعیتی همان لحظات برای دیدار با مجروحین وارد بیمارستان شد. سیدی نورانی از میان جمع به سمت من آمد و یک کتابچه دعا به من داد. ایشان به من گفت: این شما را تا جبهه می رساند‼️ وقتی این سید رفت کتابچه را باز کردم. چند اسکناس نو داخل آن بود.
به سمت جمعیت دویدم. هیچکس از سید روحانی داخل جمعیت خبر نداشت! آن شب راهی اهواز شدم. پول کرایه و شام و... دادم. وقتی به جبهه رسیدم آن پول تمام شد...
#شهید_مصطفی_ردانی_پور
#امام_زمان
@bigharar_shahadat
🔰ماه رمضان و شهــدا
🌷ماه رمضان را آمده بود خانه...
به علی می گفت:
«امسال ماه رمضان از خدا احدی الحسنیین را خواستم؛ یا #شهادت یا #زیارت.»
🌷هر شب با موتور علی می رفتند دعای ابوحمزه، هر سی شب...
وقتی دعا را می خواندند، توی حال خودش نبود، ناله می زد، داد می کشید، استغفار می کرد، از حال می رفت.
🌷از دعا که برمی گشتند،گوشه ی حیاط، می ایستاد #نماز_شب می خواند.
زیر انداز هم نمی انداخت، هنوز دستش خوب نشده بود؛ نمی توانست خوب قنوت بگیرد، با همان حال، العفو می گفت، گریه می کرد، میگفت « ماه رمضون که تموم بشه، من هم تموم میشم.»
#شهید_مصطفی_ردانی_پور🌷
📚یادگاران جلد هشت
کتاب شهید ردانی پور، ص ۷۵
@bigharar_shahadat
1.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸☘خواهرانم
در تربیت فرزندانتان بکوشید
و #حجاب را رعایت کنید.
زهرا گونه زندگی نمایید و
شوهرانتان را به راه خدا وادارید.🌱🌷
«بخشی از وصیت نامه ی
#شهید_مصطفی_ردانی_پور »
📙برگرفته از مصطفای خدا
@bighrar_shahadat
💔
کی از شما بهتر؟!
کارت عروسی اش را که خواست بنویسد، اول رفت سراغ اهل بیت علیهم السلام؛
یک کارت نوشت برای امام رضا (ع) مشهد؛
یک کارت برا امام زمان (عج)، مسجد جمکران؛
یک کارت هم به نیابت از مادرسادات نوشت و انداخت توی ضریح حضرت معصومه (س).
پیش از مراسم حضرت زهرا آمدند به خوابش و فرمودند:
«چرا دعوت شما را رد کنیم؟!
چرا به عروسی شما نیاییم؟
کی بهتر از شما؟!
ببین همه آمدیم؛ شما عزیز ما هستی.»🤲
✍🏻خیلی ساده است راه عزیز شدن پیش اهل بیت و مخصوصا مادر سادات... گناه نکردن!
#شهید_مصطفی_ردانی_پور
#شهید_طلبه
#امام_زمان
@bighrar_shahadat
خواهرانم! زهرا گونه زندگی کنید.
برداشت من از زندگی، از آنچه خواندم و لمس کردم خلاصه اش این است که: تنها راه سعادت، رسیدن به کمال بندگی خداست. بندگیِ او در اطاعت از اوامرش و ترک نواهی او می باشد...
#شهید_مصطفی_ردانی_پور
@bighrar_shahadat
💔
معلم جدید بی حجاب بود.😖
مصطفی تا دید سرش را انداخت پایین. - برجا ! بچه ها نشستند. هنوز سرش را بالا نیاورده بود، دست به سینه محکم چسبیده بود به نیمکت.
خانم معلم آمد سراغش. دستش را انداخت زیر چانه اش که «سرت را بالا بگیر ببینم»😏
چشم هایش را بست. سرش را بالا آورد. تف کرد توی صورتش. از کلاس زد بیرون. تا وسط های حیاط هنوز چشم هایش را باز نکرده بود.
بعد از آن هم به حوزه رفت...
دسته گلی از صلوات به نیابت از شهید، هدیه میدهیم به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
🌸الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهم🌸
به امید نگاهی از جانب پُر مهرشان
#شهید_مصطفی_ردانی_پور
شهید #دفاع_مقدس
#حجاب