❤️ همسرداری به سبک شهدا
من جارو میزدم، حسین شیشه پاک میکرد، من لباس ها را می شستم، حسین پهن میکرد؛ خلاصه هر وقت درخانه بود، تنهایم نمی گذاشت. گاهی به شوخی نصف استکان چایم را می نوشید و یا چند قاشق از غذایم را بر می داشت و می گفت: همه جا شریک هستیم! هنوزم که هنوز است با گذشت چندین سال، وقتی مشغول خوردن غذا هستم احساس می کنم، چند قاشقش را حسین می خورد. شاید برای دیگران عجیب باشد، اما او همیشه در کنار من است. به هر گوشه زندگی ام می نگرم، حضورش را حس می کنم.
🌹 شهید حسین امینی امشی
#همسرانه
#سربازحاجقاسم
🌷 @bigharar_shahadat
🌺🌼🍀🌷🍀🌼🌺
#سردار_شهیدحمید_باکری
با چند تا از خانواده هاے سپاه،
توے یہ خونہ ساڪن شده بودیم.
یه روز که #حمید از منطقه اومد،
بہ شوخی گفتم:
"دلم می خواد یہ بار بیاے و ببینے
اینجا رو زدن و من هم کشته شدم!!
اونوقت برام بخونے؛
فاطمه جان! #شهادتت مبارک!"
بعد شروع کردم به راه رفتن...
و این جمله رو تڪرار ڪردم......!
دیدم از #حمید صدایی در نمیاد!.
نگاه کردم، دیدم داره گریه میڪنه...،
جا خوردم!!
گفتم: "تو خیلی بی انصافے!!
هر روز میری توی آتش و منم چشم به راه تو، اونوقت طاقت اشک ریختن من رو ندارے و نمیزارے من گریه کنم!!
حالا خودتـــ نشستی و جلوے من گریه میکنی؟!!"
سرش رو بالا آورد و گفت:
"فاطمه جان!! به خداقسم!!
اگه تو نباشی...،
من اصلا از جبهه بر نمی گردم....!!!"
#شهیدانه🥀
#همسرانه
#ازدواج
@bigharar_shahadat
💌< #همسرانه >
از قبل ازدواج بہ خاطــر فعالیتها و علاقہاے ڪہ بہ شھــدا داشتم،
عڪسهایشان را خیلی تھـیہ
میڪردم و نگہ میداشتم ..💚..
دوستانم بہ شــوخی میگفتند:
خدیجہ تو آخـرش همســر شھیـد
میشــوے! ..🕊..
و من هیچــگاه در تصــوراتم
چنین چیزے را براے خودم تصور
نمیڪردم. اما تقــدیر اینگونہ بود
ڪہ شــوخی دوستانم با من یڪ روز
واقعیت پیدا ڪند ..🌷..
فڪر میڪردیم درِ باغِ شھــادت
بعد از جنگ دیگر بستہ شده؛
تا اینڪہ ازدواج ڪردم و
چنــد سال بعد جنگ سوریہ
شــروع شد و ....
🌷 به روایت همسر شـهـیـد مدافع حرم #مصطفی_زالنژاد
دلِ من پشٺِ سرش
ڪـاسهےآبـےشــد و ریخٺ👇🏻
@bighrar_shahadat