eitaa logo
🌴بی‌کران مهر🌴
1.5هزار دنبال‌کننده
97 عکس
76 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🍁🍃🍂🍁🍃🍂🍁🍃🍂🍁🍃🍂🍁🍃🍁 🍂🍁🍃 🍂🍁 🌹عشق محبوب🌹 شکستگی پای بابا خونه‌نشینش کرد و کارهاش حتی خرید مایحتاج دو خونه رو به علیرضا سپرد و خدا می‌دونه که منیر چقدر حرص می‌خورد از این بابت و من نمی‌دونم می‌خواست توی زندگی بابا چی‌کار کنه و چه خاطره‌ی بدی از حساب کتاب دقیق علیرضا داشت که اینقدر از بودنش ناخوش‌احوال میشد. شب بود و خانجون تازه از ییلاق برگشته و مهمون خونه‌مون بود و علیرضا کنار بابا نشسته و کارهای روزانه‌ی بنگاه رو براش توضیح میداد. خانجون با عمه‌فرح و منیر مشغول صحبت بود و مامان چای می‌ریخت و من و شهلا هم کنار هم نشسته بودیم و شهلا از کلاس خیاطیش می‌گفت. - راستی گفتم که بهناز هم هست؟ - بهناز صفائیان؟ که خونه‌شون اون سمت کوچه‌ست؟ - اوهوم، دختر خوبیه. - آره، خواهرش رو چند باری دیدم توی مدرسه. مهناز چایهای آخر رو هم به ما تعارف کرد و کنار شهلا نشست و گفت: - پاشو شهلاجون، برو به زنعمو بگو در کیسه‌ی آردش رو باز کنه. متعجب نگاهش کردیم و شهلا گفت: - آرد می‌خوای چیکار مهناز؟ - داره می‌میره از حرص، گفتم بساط حلواش رو علم کنیم. با ابروهای بالارفته پرسیدم. - کی؟ با بی‌حوصلگی جواب داد: - کی دیگه؟ منیر. شهلا بلند زد زیر خنده و نگاه پر عتاب عمه فرح و منیر چنان به سمتش گرفته شد که من و مهناز لبهامون رو زیر دندون گرفتیم تا خنده‌مون نگیره و توبیخ نشیم. منیر اون‌روزها خیلی عصبانی بود و من می‌دونستم که آخر زهرش رو به علیرضا میریزه. مثل همون روزهایی که بابا به سفر حج رفته بود و منیر همون روز اولی که بابا برگشت، باعث شد تا با علیرضا برخورد کنه و بهش تدکر بده تا احترام منیر رو نگه داره. روزهای آخر شهریور بود و علیرضا به خونه‌ی منیر رفته بود تا حسابها رو به بابا تحویل بده و انگار که با منیر بحث کرده بود و با قهر اونجا رو ترک کرده و یکراست به اصفهان رفته بود و اونجا شد اول تغییر رفتار بابا با علیرضا. منیر از دقیق بودن بابا توی حساب و کتابهاش و عدالت عحیبش توی خرید هر دو خونه، عصبی بود و عصبی‌تر شد وقتی که دید علیرضا هم دقیقا مثل باباست و گفته بود که من پای علیرضا رو از وسط زندگی و حساب و کتاب علی می‌بُرم و اونقدر وقیح بود که بگه بعد مرگ علی با وجود علیرضا من ول‌معطلم! من هنوز موندم که منیر چطور و با چه نقشه‌یی تونست بین این برادرزاده و عمو قرار بگیره و اصلا این شکاف عمیق بین بابا و علیرضا کار منیر بود یا نه! نـــــویـــسنـــده: مژگان.گ ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ قسمت اول https://eitaa.com/bikaranemehr/22 🍁 🍁🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍁🍃🍂🍁 🍂🍁🍂🍃🍁🍃🍁🍂🍃🍁🍂