هدایت شده از کانال سید سراج الدین جزائری
12.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#به_اتفاق_رسانه
بچه محل های امام رضا
روایت روز دوم...
روز دوم نمایشگاه کتاب امسال ناخواسته شده بود روز مشهدی ها.
سید کاظم روح بخش و علی زکریایی و البته بچه های کتابرسان مشهد همه روز پنجشنبه مهمون امروز به اتفاق رسانه ما بودند. سید بدون سانسور هم که پای ثابت گفتگوهای تخصصیمون بود.
همچنان با محتوای جذاب و شنیدنی و البته خواندنی از نمایشگاه امسال به اتفاق رسانه با شماییم...
#بخوانیم_و_بسازیم
کانال #سید_سراج_الدین_جزائری
👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2574778599C7565824046
مادرم شفا گرفتن.
آسمونی شدن.
هم سفره حضرت زهرا باشن ان شاءالله
إنا لله و إنا إلیه راجعون
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
#مادرانه
داغ مادر...
داغی که سرد نمیشه...
امروز روز عجیبی بود!
آخرین دریچه ارتباط ما و مامان...
سنگ لحد آخر و یک خروار خاک...
و یک دنیا دلتنگی...
و کلی خاطره و عکس و وویس و فیلم و ...
#مادرانه
باورم نمیشه توی مسجدی باشم که توش من صاحب عزای مامانم هستم
#مادرانه
برای مادرم توی مسجد قرآن خوندم.
همیشه هر مراسم ختمی میرفتیم،
میگفت علی جان برو یه چیزی بخون صدات رو از بلندگو بشنوم.
صداتو دوست دارم...
شادی روحش یه فاتحه هدیه کنین...
ممنونتون میشم...
#مادرانه
توی مسجد تا دیدم آسانسور داره گوشی رو درآوردم زنگ بزنم به خواهرم بگم مامانو بیار این طرف آسانسور داره.
بعد تازه یادم اومد اصلا این مسجد رو برای فوت مامان گرفتیم.
حق بدین.
"مرحومه مغفوره" هنوز برامون جا نیوفتاده.
ما بهش میگفتیم مامانجون.
اونم میگفت جانم...
دیوونه نیستم.
میخوام یکم حرف بزنم خالی شم.
برای مامانم فاتحه میخونین؟
ممنونتون میشم...
علی زکریائی | بیناشو!
#مادرانه برای مادرم توی مسجد قرآن خوندم. همیشه هر مراسم ختمی میرفتیم، میگفت علی جان برو یه چیزی بخون
40.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مادرانه
برای مادرم فاتحه ای هدیه کنین.
ممنونتونم
#مادرانه
مادر،
دریچه مستقیمیه به خود خدا.
این رو الان که مامانم نیست با سلول سلول بدنم درک میکنم.
قدر لحظه لحظه بودنش رو بدونین.
دورش مثل پروانه بگردین.
تنهاش نذارین.
فداش بشین.
قربون صدقه ش برین.
نازش کنین.
نازش رو بخرین.
لوسش کنین.
اصلا اینقدر بهش محبت و توجه بکنین تا کلافه شه.
بوش کنین.
بوی مادر هیچ جا پیدا نمیشه.
عمیق بو کنین.
خیلی عمیق.
بوی بهشت میدن مامانا.
بغلش کنین.
خیلی زیاد بغلش کنین.
خیلی خیلی زیاد بغلش کنین.
وقتی بره توی خاک دیگه نمیتونین بغلش کنین.
بعد فقط حسرت میخورین.
مادرتون رو روی سرتون بذارین.
به حرمت یه شب بیدار خوابیش تو دوران نوزادیتون.
مادر بره، خیلی حسرت میخورین...
پای مادرتون رو زیاد ببوسین.
کف پاش رو بذارین رو چشماتون.
بعدا حسرت میخورین.
مادر هدیه خداست.
وقتی دفن میشه، دیگه ندارینش...
برای مامانم یه فاتحه هدیه کنین.
ممنونتونم
#مادرانه
همه توی آشپزخونه خونه مامانم بودن.
مثل همیشه.
خانومای فامیل.
گفتن فردا باید هفت صبح بهشت رضا باشیم مامان رو کاراشو بکنیم تا تغسیل بکنن.
برید خونه تون بخوابید.
طبق عادتم، با بابا خداحافظی کردم و اومدم سمت آشپزخونه.
گفتم خداحافظ مامانجون.
همه یهویی همو نگاه کردیم.
تازه یادم افتاد مامان توی سردخونه بهشت رضای مشهده...
یه فاتحه میخونین براش؟
#مادرانه
مامانم سرمایی بود.
همیشه میگفت سردمه.
اولین چیزی که براش غصه خوردم، وضعیت سرمایی بودن مامان بود توی سرمای سردخونه بهشت رضا.
یه بارم واسه تنهاییش توی سردخونه بیمارستان امام رضا مفصل گریه کردم.
دست خودم نیست.
این آخریا که مامان توی خونه ما بستری بود، نصف شب پا میشدیم روی مامان رو میپوشوندیم سرما نخوره.
مامان سرمایی بود.
فرداش که کفن رو باز کردم و صورتش رو بوسیدم، لبام یخ زد.
طفلی مامان خیلی سرد بود.
سرد سرد سرد سرد...
ولی آروم...
حس عجیبیه.
بذارید از این حسم حرف بزنم اینجا.
شاید یکی از شما قدر مادرش رو بیشتر از قبل دونست.
اینجوری یه ثوابی هم به مامان میرسه.
یه فاتحه مهمونش میکنین؟