🏴امام حسین علیه السلام، دیگر بعد از کشته شدن اصحاب و برادران و فرزندانش بدونشک نمی خواهد زنده بماند، ولی یاور می خواست که باز هم بیاید کشته بشود.
این است که حضرت " #هَلمِنناصِریَنصُرُنی" می فرمود.
صدایشان بهخیمه ها رسید. زن ها گریستند، فریاد گریه شان بلند شد. امام حسین علیه السلام برادرشان حضرت ابوالفضل و یک نفر دیگر از اهل بیت را فرستادند، فرمودند: بروید زن ها را ساکت کنید. آنها آمدند و ساکت کردند. بعد خودشان برگشتند به خیام حرم.
اینجاست که طفل شیرخوارشان را به دست ایشان می دهند. این طفل در بغل عمه اش زینب ، خواهر مقدس ابا عبدالله علیه السلام است. حضرت این طفل را در بغل می گیرد. اباعبدالله علیه السلام نفرمود خواهر جان! چرا در میان این بلوا ، در فضایی که هیچ امنیتی ندارد و از آن طرف تیر پرتاب می شودو دشمن کمین کرده، این طفل را آوردی، بلکه او را در بغل گرفت و در همان حال تیری از سوی دشمن می آید و به گلوی مقدس اصابت کرد.
ابا عبدالله علیه السلام چه می کند؟
ببینید رنگ آمیزی چگونه است؟
تا این طفل اینچنین شهید می شود، دست می برد و یک مشت خون پر می کند و به طرف آسمان می پاشد، که ای آسمان ، ببین و شاهد باش...
#سیرمطالعاتی
#شهیدمطهری
#بابالحوائج
#تبلیغص98
#بینشمطهر
#شعبهسیرجان
@binesh_motahar_sirjan