عصر برپایی نور.pdf
حجم:
299.4K
قطعهای از شعرِ “عصرِ برپاییِ نور”:
روزگاری است... به دنبال کسی میگردم...
تا به او! پی ببرم...
گر بیابم او را...
فَوَران خواهم کرد
وَ پس از ماندن بیسابقه در عمق وجود...
یا تهِ این قفسِ تیره و تار
با تنی ذوب شده!
میکِشم سوی همان شهرِ غریبِ #بینشان!
پَرِ پروازم را...
وَ در آن سوی جهان بیکران
میشَوم بیشتر از بی پایان...!
ای شهِ جاویدان!
گر چه خود با مایی
به یقین میدانی
من در این کلبهی تنهایی خویش
خون ز بیداری دل مینوشم
وَ شب و روز در این تاریکی
بهرِ برپاییِ آن مُلکِ عظیم!
خونِ دل میخورم و میکوشم...
بر لبم خندهی پُر باران است
چشمهی چشمِ دلم گریان است
معدنِ رنج درونم جاری است
وَ در این تاریکی...
چشمم آرامگهِ بیداری است
#امام_مهدی (عج)
#صاحب_الزمان (عج)
#امام_زمان (عج)
✍🏻 شاعر: سید محسن مسعودی
🆔 @bineshaneha
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
با هر سلامِ صبح، به مولایمان حسین
انگار روبروی حرم ایستادهایم…!
شکرِ خدا که ذکرِ لبِ ما حسین شد
ممنونِ لطفِ #مادرِ این خانوادهایم
🆔 @bineshaneha
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
“نورِ مادرانه”
پَر میزنی به جانبِ أَمَّنْ يُجيبها
با نورِ مادرانهی إِنّي قَريبها
گلهای باغِ خانهی تو سبز میشوند
با لحنِ عاشقانهی این عندلیبها
هر جا که نورِ مهرِ تو آرام میوزد
میروید از زمین و زمان شاخه سیبها
وقتی به روی موجِ حوادث، تو میرسی
جان میدهی به کشتیِ عبداً مُنیبها
هر دم خلیلِ حلقهی عشّاق میشوی
خاموش میکنی به سلامت لَهیبها
موسی! ببین چگونه تو را باز میبرد
با لطفِ مادرانه به سمت حبیبها
پرسیدم از طلوعِ نگاهش؟ نسیم گفت:
پرواز میدهد نَفسش عَن قریبها
آن قاصدک که رهگذرِ باد بود، رفت
در لابهلای دم زدنِ آن أُجيبها
قربانِ آن طلیعهی قَدرَم که میبری
گاهی میان بزمِ نگاهت غریبها
#مادر_مهربان (س)
#فاطمه_زهرا (س)
✍🏻 شاعر: دکتر محمدجواد عسکری
🆔 @bineshaneha
بینشانهها
“قسورة” در #نظامِ أحمد او دریای ماست ساختارِ سورهی طاهای ماست در امامت با #ولایت میرویم کاین کلا
در نظامِ أحمد او! دریای ماست!
ساختارِ سورهی طاهای ماست!
در #امامت! با ولایت میرویم!
کاین کلامی جاری از مولای ماست
#نوحِ در کشتیّ و بِسْمِ اللهِ او!
آیهی مَجْرا و مُرْسٰاهای ماست!
🆔 @bineshaneha
“تو را دارم”
تا میان دلم تو را دارم!
بین بی راهه ناخدا دارم!
یا علی! یا علی! طلایم کرد!
پس منم علمِ کیمیا دارم
گر تو میزانِ محشرم باشی
در کفم وزنه چون شما دارم!
خوف در جانِ من نمیگنجد
تا شما را در این سرا دارم
وقتِ یومُ الحسابْ میگویم
نامه از دست مرتضی دارم
با خودم فکر میکنم گاهی
من به غیر از حرم کجا دارم؟
آمدم تا نجف، به پابوست
از نجف قصد کربلا دارم
#امیرالمومنین
✍🏻 شاعر: محمد قانع
🆔 @bineshaneha
شیعه از نهرِ رُخت! نورِ خدا مینوشد!
روز و شب در طلبِ وصلِ شما میکوشد
#مادر_مهربان (س)
#فاطمه_زهرا (س)
🆔 @bineshaneha