“حسینی شویم”
زمانِ قیامِ سپاهِ خداست
سرآغازِ رزمِ #ابالفضلِ ماست
سراسر به گوش آید از کربلا
صدای سمِ اسب یاران ما
تلاطم به پا گشته در آسمان
ز آرایشِ جنگیِ #کاروان
به خط گشته یک لشگرِ بیشمار
به سربازیِ صاحبِ ذوالفقار
#امامِ_زمان با همین أربعین
به مجراییِ شیعیان در زمین!
ز بالاترین إرتفاعاتِ #نور!
سرازیرِ دنیا شده تا ظهور!
تکاپوی ما بوی #باران اوست!
ز آرامشِ قبلِ طوفانِ اوست!
به نابودی دشمن آمادهایم!
ولی تابعِ نورِ فرماندهایم!
در این #آیه میجوشد از کربلا
ز چشمانِ فرمانده #نورِ_خدا!!
چرا کربلا، کربلا گشته است؟
زیارتگهِ أنبیاء گشته است؟
به کرب و بلا دختِ #زهرا چه دید؟
چرا عمّه إلّا جَمیلٰا ندید؟
حماسیترین مَشی در کربلاست
ولی راز آن بیش از این ماجراست
شهادت عیان بود پس راز نیست
خدایا! در این ماجرا راز چیست؟
به کرب و بلا صحنه نورانی اَست!
یکی غرقِ در نورأفشانی اَست!
#عوالم ز این نور روشن شود!
سرانجامِ آن محوِ دشمن شود!
خدا با ظهوراتِ نورِ #امام!
ز دشمن بگیرد بسی انتقام!
از این رو بیا کربلایی شویم
به خونخواهیِ او خدایی شویم
ز أبعادِ نوری در این ماجراست
که هر أرزشی چشمهاش کربلاست!
اگر #کاروان_حسینی نبود
به سوی ظهور! أربعینی نبود!
#ظهورِ بروزاتِ این صورت است
بهشتی که سرتاسرش نعمت است
أبالفضلِ ما رفت سوی فرات
که آب آورد در مسیرِ حیات
حیاتی که در حینِ تقدیمِ جان!
به خوبان عطا گشت در هر زمان!
در این صحنه! او بابِ حق را گشود!
شهادت به معنای پایان نبود
أبالفضلِ ما بود و دریای نور!
در این پهنه میتاخت سوی ظهور!
به نحوی که او تربیت گشته بود
تُهی از خود و شخصیت گشته بود
به همپایی نورِ مولا حسین
وجودش پُر از نور شد با حسین
قمرْ گونه میتاخت در کاروان
ولی غرقِ فرهنگِ تقدیمِ جان
در آن دم که در کربلا شد شهید
ز جسمش رها گشته بالا پَرید
حسینی شد! و رفت در آسمان
فراتر از آن رفت و شد #بینشان!
بسی نور میتابد از دست او
که مجرای نورُ الحسین است او
دلِ شيعیان ساكنِ كربلاست
که این خانه، #سكّوی_پرتابِ ماست
همه أنبیاء کربلا آمدند
که در نورِ این خانه بالا روند
بیا با حسین آسمانی شویم
به همپایی او #حسینی_شویم
به مجرایی نورِ مولایمان
همه شیعه باشیم و در آسمان
برای همیشه چو مولا شویم
که هر لحظه با نور إحیا شویم
امامِ حسین قلبِ این ماجراست!
که معطوفِ پمپاژِ نورِ خداست!
إمامی که با نورأفشانیاش
نشانی شد از ربِّ پنهانیاش!
زمان و مکان تحتِ فرمانِ اوست
جهان در یدِ نورِ سلطانِ اوست
ز اوجِ عوالم به سوی ظهور
خدایی کند در نظامِ أمور
بدان! نورِ أَلرّوحْ زین أربعین
شده وارد خاکِ این سرزمین!
چنان مادریهای او جاری اَست
که آمادهی بهرهداری اَست!
چه در قالبِ مرد هستی چه زن
صفتهای بیگانه را پس بزن!
که چون پنجره بابِ خالی شوی!
وَ مَجرای این نورِ عالی شوی!
اگر نورِ #مادر بتابد به ما
خدا داند از ما بسازد چه ها
از این لحظه جان بر کف آماده باش
به همراهی نور دلداده باش
حَنیفیَّتِ شیعه بالاتر است
به همپاییِ نوریِ مادر است
به پهنای شمشیر! در هر نماز
به میدان بیا و سراسر بتاز!
بیا محضرِ #مادرِ_مهربان
چو نوری که وصل است با آسمان
فقط مادرِ مهربان را ببین
که از آسمان آمده تا زمین!
گواهِ حضورش همین آیههاست
به میدان بیا کاو در این ماجراست
هماهنگِ با نورِ #آیات باش
حنیفانه در إرتفاعات باش!
#امام_حسین (ع)
✍🏻 شاعر: سید محسن مسعودی
https://eitaa.com/bineshaneha
“به سوی فاطمه”
#بیا تا از همین حالا به سوی آسمان باشیم
فلک را سقفْ بشکافیم و با او بیکران باشیم
درونِ بیتِ او وارد شویم و سالهای سال
#به_سوی_فاطمه! نوری! فراتر از زمان باشیم
تمامِ عمر مردانه برای نصرتِ مادر
همه همگامِ نورِ او حنیفانه! دَوان باشیم
به یُمنِ آب و جارویهای #مادر، در مسیرِ مُلْک
روان گردیم و همراهش درونِ کاروان باشیم
طلوعِ #اربعین همچون اذانِ صبحِ عاشوراست
بیا آمادهی بذلِ تمامِ مال و جان باشیم
فقط از فاطمه گیریم، فقط با فاطمه باشیم
برای #مهدی_زهرا، چو دست و بازوان باشیم
به سمتِ دشمنانِ او همه بُرّان و کوبنده
چو شمشیری به دستانِ امیرِ مؤمنان باشیم
رها از نَفْسِ اَمّاره، فقط از او اثر گیریم!
به هر شکلی که او میخواست، همان شکل و همان! باشیم
خبر میداد میبیند! جُنوداً لَمْ تَرَوْها را
بیا در نورِ او زین پس سپاهی در نهان باشیم
بسانِ پرتوهای #نورِ ساطعْ گشته از خورشید
همه دلدادهی مادر، پیِ مولایمان باشیم
چو حزب الله بی وقفه به تاییداتِ روحٍ مِنْه
همه با هم بتازیم و سپاهی در عیان باشیم
یقیناً فاطمه اینجاست! همین جا در میانِ ما
بیا در محضرِ مادر، چو مادر #بینشان باشیم
درونِ دست و بالش چون غلامان و کنیزانش!
بیا تا در قبالِ او غلامی قدردان! باشیم
به یادِ مادریهایش، که با ما مهربانی کرد
بیا چون فاطمه ما هم همیشه مهربان باشیم
#مادر_مهربان س
#فاطمه_زهرا س
✍🏻 شاعر: سید محسن مسعودی
https://eitaa.com/bineshaneha
“مادرِ مهربانِ ما”
ای همه روح و جانِ ما! مادر مهربان ما!
ذکرِ دل و زبانِ ما، مادر مهربان ما
#نورِ تو میکِشانَدم! ذکرِ تو میرسانَدم!
مقصد و آشیانِ ما، مادر مهربان ما
سایهی چادرت شود شافعِ روزِ آتشم
جَنّت و بوستانِ ما، مادر مهربان ما
ما چو کویرِ تشنهای! تو همه رود و چشمهای!
رایحهی جَنانِ ما! مادر مهربان ما
هر که در آسمان رود، غرقِ تو #بینشان شود
ای همهی نشانِ ما! مادر مهربان ما
ای تو بهشتِ مصطفی! دارِ سلامِ مرتضی!
جان و تن و روانِ ما! #مادر_مهربان ما
مهر و محبّت تو شد رشتهی آسمانیام
بسته به روح و جانِ ما! مادر مهربان ما…
#فاطمه_زهرا س
✍🏻 شاعر: دکتر محمدجواد عسکری
https://eitaa.com/bineshaneha
عصر برپایی نور.pdf
حجم:
299.4K
قطعهای از شعرِ “عصرِ برپاییِ نور”:
روزگاری است... به دنبال کسی میگردم...
تا به او! پی ببرم...
گر بیابم او را...
فَوَران خواهم کرد
وَ پس از ماندن بیسابقه در عمق وجود...
یا تهِ این قفسِ تیره و تار
با تنی ذوب شده!
میکِشم سوی همان شهرِ غریبِ #بینشان!
پَرِ پروازم را...
وَ در آن سوی جهان بیکران
میشَوم بیشتر از بی پایان...!
ای شهِ جاویدان!
گر چه خود با مایی
به یقین میدانی
من در این کلبهی تنهایی خویش
خون ز بیداری دل مینوشم
وَ شب و روز در این تاریکی
بهرِ برپاییِ آن مُلکِ عظیم!
خونِ دل میخورم و میکوشم...
بر لبم خندهی پُر باران است
چشمهی چشمِ دلم گریان است
معدنِ رنج درونم جاری است
وَ در این تاریکی...
چشمم آرامگهِ بیداری است
#امام_مهدی (عج)
#صاحب_الزمان (عج)
#امام_زمان (عج)
✍🏻 شاعر: سید محسن مسعودی
🆔 @bineshaneha
بینشانهها
“مادرِ مهربانِ ما” ای همه روح و جانِ ما! مادر مهربان ما! ذکرِ دل و زبانِ ما، مادر مهربان ما #نورِ
ای همه روح و جانِ ما! #مادرِ_مهربانِ ما!
ذکرِ دل و زبانِ ما، مادرِ مهربانِ ما!
هر که در آسمان رود، غرقِ تو #بینشان شود!
ای همهی نشانِ ما! مادرِ مهربانِ ما!
#فاطمه_زهرا (س)
#بینشانهها
🆔 @bineshaneha