eitaa logo
بینش سیاسی عسلویه
112 دنبال‌کننده
24.3هزار عکس
23.4هزار ویدیو
1.9هزار فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
قبيله عشق 1077.mp3
5.4M
📢 شماره۵۶۰ 💠قبیله عشق 💠اطمینان قلبی 🎙در ارتفاعات مریوان بودیم. روزهای اول استقرار توپخانه در منطقه بود. در یکی از شب‌ها ضد انقلاب بی‌محابا به سمت قله یورش آورد و با استقرار در تپه کوچک زیر قله دکاکا به درگیری و حتی دادن فحش و ناسزا به نیروهای ما و حتی ناسزا به رفتگان کرد مسلمان پرداخت. اصلاً از این کار خود دست‌بردار نبود. در این موقع سیدمهدی با توجه به تجربیات وافر خود در دیده‌بانی با تخمین مسافت و محاسبه ارتفاع و شیب قله و زاویه فرود احتمالی گلوله نسبت به هدف مذکور با استفاده از توپخانه سبک 105میلیمتری، در خواست آتش کرد. به دلیل نزدیکی ضد انقلاب به نیروها و پایگاه خودی امکان مقابله و دفع حملات آنها با سلاح‌های سبک موجود در پایگاه نبود واز طرفی توپخانه نیز محدودیت داشت.... 🆔 @sedayeenghelab_ir ➖➖🍃🌺🍃➖➖🍃🌺🍃➖➖
Sedaye_enghelab569.mp3
5.77M
📢 شماره ۵۶۹ 💠قبیله عشق 💠توجه مادرانه 💠در میان رزمندگان همه از عشق و علاقه آقا مصطفی به حضرت زهرا(س) با خبر بودند. همه می‌دانستند او تحمل شنیدن روضه حضرت زهرا(س) را ندارد. همیشه پیش از شروع نماز با ادب رو به قبله می‌ایستاد و به مادر سادات سلام می‌داد. خانواده و دوستان اصرار داشتند که مصطفی زودتر ازدواج کند؛ اما او به دلیل وضعیت جنگ قبول نمی‌کرد. وی بعد از ماه رمضان بالاخره تصمیم گرفت.... 🆔 @sedayeenghelab_ir ➖➖🍃🌺🍃➖➖🍃🌺🍃➖➖
Sedaye Anghelab-Ghabile1083.mp3
4.9M
📢 شماره۶۳۲ 💠قبیله عشق 🎙زمان شهادتش را می‌دانست 18 تیر 1394 سالروز تولد دخترش گفت، این آخرین جشن تولدی است که برای دخترم می‌گیرم. برایش جا افتاده بود که برگشتی در کار نیست و در رفتار روزهای آخر سجاد حس می‌کردم که دیگر او را نخواهم دید؛ اما به روی خود نمی‌آوردم. 🆔 @sedayeenghelab_ir ➖➖🍃🌺🍃➖➖🍃🌺🍃➖➖
هدایت شده از صدای انقلاب
SedayeEnghelab-Ghabile1098.mp3
4.61M
📢 شماره۷۳۰ 💠قبیله عشق 🎙می‌خواست خانم نیازمند او را نشناسد دو خانواده بی‌سرپرست و یتیم می‌شناختیم که در قم ساکن بودند و وضعیت مالی مناسبی نداشتند. آقا سجاد از دوستانش پول جمع می‌کرد و مقداری هم خودش می‌گذاشت و برنج، گوشت، مرغ و... تهیه می‌کرد تا به این خانواده‌ها برسانیم. 🆔 @sedayeenghelab_ir ➖➖🍃🌺🍃➖➖🍃🌺🍃➖➖
SedayeEnghelab-Ghabile1107 (1).mp3
6.07M
📢 شماره۸۱۳ 💠قبیله عشق 💠داستان سکوت حاج کاظم چه بود؟ 🎙صدای غرش توپ و انفجار خمپاره، لحظه‌ای قطع نمی‌شد. آتش خیلی سنگین بود و مسئولان قرارگاه پیش‌بینی کرده بودند که دشمن به یک پاتک حساب شده دست بزند. بچه‌های تیپ سیدالشهداء 7 که حالا حاج کاظم فرمانده آنها بود، آماده می‌شدند تا جلوی عراقی‌ها بایستند، اما شهادت «موحد دانش» فرمانده قبلی، حسابی در روحیه آنها تأثیر گذاشته بود. حاج کاظم در خط راه می‌رفت و همه چیز را در کنترل خود داشت. در جواب رزمندگانی که سلام می‌کردند و برایش دست تکان می‌دادند، فقط لبخند می‌زد. هر بار که می‌خندید درد در همه صورتش می‌پیچید. 🆔 @sedayeenghelab_ir ➖➖🍃🌺🍃➖➖🍃🌺🍃➖➖
هدایت شده از صدای انقلاب
SedayeEnghelab-Ghabile1124 آهنگ زنگ.mp3
6.17M
📢 شماره۹۲۹ 💠قبیله عشق 💠تهدیدهای بی‌پایان 🎙علیرضا از ۱۲ سالگی بسیجی بود و در سال ۱۳۸۸ بسیجی ویژه بود. 6 دی‌ماه، یعنی ظهر عاشورای 1388 با برگه مأموریت به عنوان امدادگر برای کمک رفته بود تا اگر مشکلی پیش آمد، کمک کنند که می‌بیند در خیابان «خوش» سمت آزادی، بر روی موتورسواری بنزین ریخته‌اند و دارند او را آتش می‌زنند که لباسش را در می‌آورد و دور او می‌پیچد. کمی آن طرف‌تر هم ضدانقلاب (همان‌هایی که این غائله را به پا کردند) با سنگ و بلوک‌هایی که اطراف خیابان چیده شده بود، شخصی را می‌زدند که علی طاقت نیاورده و برای نجات فرد به سمتش می‌رود که با میل‌گرد آهنی به سرش می‌زنند... 🆔 @sedayeenghelab_ir ➖➖🍃🌺🍃➖➖🍃🌺🍃➖➖