هدایت شده از عبدالرضا قیصری
برج
- توی این فکری که چطوری برج بسازی؟
- نه بابا....توی این فکرم که تا سربرج چطوری بسازم!!
گواهی نامه
- بالاخره خانمت گواهینامه راننگیش رو گرفت؟
- آره...خدا بیامرز شیرینی هم داد.!!
موفقیت
-دیروز موفق شدم یک دستگاه ماشین برای خانمم بگیرم تا دست از سرم برداره .
- ولی خانم تو که گواهینامه رانندگی نداره .
- ماشین لباس شویی که گواهینامه نمیخواد.
گفتم تو کی ازدواج میکنی؟
گفت انشاالله بعد از محرم و صفر..
گفتم محرم و صفر که خیلی وقته تمومشده .
گفت. منظورم از محرم صفر دوتا داداش های بز رگتر از خودم هستند.
قدیم ها هر کس چشم می خورد براش تخم مرغ می شکستند ، اما امروز هر کس تخم مرغ بخوره چشمش میزنند!!
نقد شعر
- تو شعرت رو کجا نقد می کنی؟
- داخل انجمن شعر.
- توسط کی ؟
- اعضای انجمن..
- چطوری؟
- اعضاء به من پول نقد میدن تا شعرم را اونجا نخونم!!
توپولف
- چرا به باجناقت میگی توپولف؟
- برای اینکه از هرجا بلند بشه تو خونه ما سقوط می کنه!!
کار
- ببخشید آقای دکتر حالم خیلی بده.
- ببینم شکمت هم کار می کنه؟
- نه آقای دکتر فقط خودم و خانمم کار می کنیم!!
ای کاش که خاک من سبو می کردند
خون جگرم رنگ لبو می کردند
ای کاش که هرچه دختر زیبا هست
بهر زن من همه هوو می کردند!!
#ناصر_زارعی «دایی ناصر»
کانال بیشوخی در ایتا
https://eitaa.com/bishookhi
بله
https://ble.ir/bishookhi
روبیکا
https://rubika.ir/@bishookhii
تلگرام
https://t.me/bishookhiii