هدایت شده از کنفرانس و پرسمان اتحادیه عماریون
─════༅•❥︎●❥︎•༅═══┅─
❥︎◁(2)..#آمدن_امان_نامه_برای_فرزندان_ام_البنین_علیه_السلام
◑◁شمر كه با قصد جنگ وارد كربلا شده بود، از عبیداللّه بن زیاد امان نامهای برای خواهرزادگان خود و از جمله حضرت عباس علیه السلام گرفته بود كه در این روز آن لعین خود را نزدیک خیام با جلالت حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام رسانید وبانگ برآورد..”أین بنو اختنا“: “پسران خواهر ما کجایند“؟ولی آن بزرگواران جواب ندادند
❖ امام حسین علیه السلام فرمودند...جواب او را بدهید اگر چه فاسق است.حضرت عباس علیه السلام در جواب فرمودند...چه می گویی؟شمر گفت..من از جانب امیر برای شما امان نامه آورده ام. شما خود را به خاطر حسین علیه السلام به کشتن ندهید.
❍ حضرت عباس علیه السلام با صدای بلند فرمود...”لعنت خدا بر تو وامیر تو •و برامان تو • باد . ما را امان میدهید در حالیکه پسر رسول خدا را امان نباشد“؟!
❥︎◁(3)..#اعلان_جنگ
✪ پس از رد امان نامه، عمربن سعد فریاد زد که: اى لشکر خدا! سوار شوید و شاد باشید که به بهشت مىروید!! و سواره نظام لشکر بعد از نماز عصر عازم جنگ شد.
❏ در این هنگام زینب کبرى شیون کنان به نزد برادر آمد و گفت... اى برادر! این فریاد و هیاهو را نمىشنوى که هر لحظه به ما نزدیکتر می شود؟!
★ امام حسین علیه السلام سر برداشت و فرمود... خواهرم! رسول خدا را همین حال در خواب دیدم، به من فرمود: تو به نزد ما می آیى.
┄═┅┅═༅𖣔3⃣𖣔༅══┅─
هدایت شده از کنفرانس و پرسمان اتحادیه عماریون
─═════༅•❥︎●❥︎•༅════┅─
◉◁زینب از شنیدن این سخنان چنان بیتاب شد که بى اختیار محکم به صورت خود زد و بناى بیقرارى نهاد.امام فرمود.. اى خواهر! چاى شیون نیست، خاموش باش، خدا تو را مشمول رحمت خود گرداند.
✪ در این اثنا حضرت عباس بن على آمد و به امام علیه السلام عرض کرد... اى برادر! این سپاه دشمن است که تا نزدیکى خیمه ها آمده است!..امام حسین علیه السلام فرمود... ای عباس! جانم فدای تو باد، بر اسب خود سوار شو و از آنان بپرس كه چه قصدی دارند؟
❏ حضرت عباس علیه السلام رفت و خبر آورد که اینان میگویند. . یا حکم امیر را بپذیرید یا آماده جنگ شوید.
❥︎◁(4)..#درخواست_تأخیر_جنگ_از_سوی_امام_حسین_علیه_السلام
❖ امام حسین علیه السلام به عباس فرمودند.. اگر میتوانی آنها را متقاعد کن که جنگ را تا فردا به تأخیر بیندازند و امشب را مهلت دهند تا ما با خدای خود راز و نیاز کنیم و به درگاهش نماز بگذاریم. خدای متعال میداند که من بخاطر او نماز و تلاوت قرآن را دوست دارم.
❍ حضرت عباس علیه السلام نزد سپاهیان دشمن بازگشت و از آنان مهلت خواست. عمر بن سعد در موافقت با این درخواست تردید داشت، عاقبت فرستاده عمر بن سعد نزد عباس علیه السلام آمد و گفت.. ما به شما تا فردا مهلت میدهیم، اگر تسلیم شدید شما را به عبیداللّه میسپاریم وگرنه دست از شما برنخواهیم داشت.
┄══┅┅═༅𖣔4⃣𖣔༅═══┅─
هدایت شده از کنفرانس و پرسمان اتحادیه عماریون
─═════༅•❥︎●❥︎•༅════┅─
❥︎◁(5)..#خطابه_امام_حسین_علیه_السلام_برای_اصحابش
◑◁در عصر این روز امام حسین علیه السلام در جمع یاران خطبه ای قرائت فرمودند، و اصحاب اعلام وفاداری نمودند.
❖ در جمع یاران امام در آغاز شب در جمع یاران حاضر شد و به سخن پرداخت. نخست حمد و ثنای خدای را به جای آورد و ذات احدیت را در تنگی و سختی درود گفت. چنانچه در آسایش و رفاه خدایرا میستود. و به نعمتهایی چند از نعمتهایی الهی اشاره کرد و خدایرا شکر و سپاس گفت و از خدا خواست او و یارانش را در زمرهی شاکرین قرار دهد.
❍ سپس خطاب به یاران فرمود... من یارانی باوفاتر از یاران خود سراغ ندارم. و اهل بیتی را بهتر و برتر از اهل بیت خود نمی شناسم. خدای به همگی پاداشی نیکو عطا فرماید. واضح است که فردا ما را با این مردم، روزی خونین خواهد بود.
✪ من بیعتم را از شما برداشتم و به شما اجازه میدهم تا از سیاهی شب استفاده نموده و از این محل دور شوید. و هر کدام از شما دست یک تن از اهل بیت مرا گرفته و در روستاها و شهرها پراکنده شوید، تا خداوند فرج خود را برای شما مقرر فرماید، این مردم، مرا میخواهند و چون بر من دست یابند با شما کاری ندارند.
┄═┅═══༅𖣔5⃣𖣔༅════┅─
هدایت شده از کنفرانس و پرسمان اتحادیه عماریون
─═════༅•❥︎●❥︎•༅════┅─
❥︎◁(6)..#اعلام_وفاداری_یاران
◉◁ پس از سخنان حضرت سیدالشهدا اصحاب و یاران حضرت به سخن ایستادند و ابراز وفاداری به حضرت نمودند.خاندان امام به تبعیت از عباس گفتند.. برویم و از تو دست برداریم؟ برای اینکه بعد از تو زنده بمانیم خدا نکند که هرگز چنین روزی را ببینیم.
✪ مسلم بن عوسجه گفت.. بخدا سوگند این نیزه را در سینهی آنها فرو برم و تا دستهی این شمشیر در دست من است بر آنها حمله کنم، و اگر سلاحی نداشته باشم که با آن بجنگم، سنگ برداشته و به طرف آنان پرتاب کنم.
❏ بخدا قسم اگر بدانم که کشته میشوم و بعد زنده میشوم سپس مرا میسوزانند و دیگر بار زنده میگردم و سپس در زیر سم اسبان بدنم درهم کوبیده میشود و تا هفتاد مرتبه این کار را در حق من روا میدارند، هرگز از تو جدا نگردم تا در خدمت تو به استقبال مرگ بشتابم .
❖ زهیر این مهمان تازه وارد به سخن ایستاد و گفت.. به خدا سوگند دوست دارم کشته شوم باز زنده شوم و سپس کشته شوم تا هزار مرتبه. تا خدا تو و اهل بیت تو را از کشته شدن در امان دارد.. منازل خود را در بهشت مشاهده کنید
❍ از امام علی بن الحسین علیه السلام نقل شده که فرمودند..چون پدرم به اصحاب فرمودند.. که من بیعت خود را از شما برداشتم و شما آزاد هستید، اصحاب و یاران آن حضرت بر فداکاری و وفاداری خود تا مرز شهادت، در کنار امام پافشاری نمودند.
★ امام در حق آنها دعا کرده و فرمودند..سرهای خود را بلند کنید و جایگاه خود را ببینید! یاران و اصحاب امام نظر کرده و جایگاه و مقام خود را در بهشت مشاهده کردند و امام منزلت رفیع هر کدام را به آنان نشان میداد.
┄═════༅𖣔6⃣𖣔༅═══┅┅─
هدایت شده از کنفرانس و پرسمان اتحادیه عماریون
─════༅•❥︎●❥︎•༅═══┅─
❥︎◁(7)..#تاسوعا_روز_حضرت_عباس_علیه_السلام
◑◁نامگذاری روز تاسوعا به نام حضرت عباس علیه السلام منشاء روایی ندارد. این نامگذاری به عرف و سنت مردم بر میگردد، مردم برای احترام به ابوالفضل علیه السلام ، از روز تاسوعا به عنوان روز حضرت عباس یاد میکنند. هرچند که ایشان نیز همچون دیگر یاران حضرت در روز عاشورا به شهادت رسیدهاند.
❖ در روز عاشورا چون تشنگی بر حسین و یاران او سخت گشت، کودکان به امام علیه السلام شکوِه آوردند و از فرط عطش مینالیدند. عباس بن علی علیه السلام هنگامی که تنهایی امام حسین علیه السلام را مشاهده کرد، نزد او رفت و گفت..آیا رخصت میدهی تا به میدان روم؟
❍ امام حسین علیه السلام گریه شدیدی کرد و آن گاه فرمود...ای برادر! تو پرچمدار من هستی. عباس گفت...سینهام تنگ شده و از زندگی خسته شدهام. میخواهم از این منافقان خونخواهی کنم.
✪ امام حسین علیه السلام فرمود..برای این کودکان کمی آب مهیا کن. عباس به میدان رفت و سپاه کوفه را موعظه کرد و آنها را از عذاب خدا ترساند، ولی اثر نکرد. از این رو برگشت و ماجرا را به برادر گفت
❏ وقتی فریاد العطش کودکان را شنید، مشک و نیزه خود را بر گرفت و بر اسب سوار شد و به سوی فرات رفت. چهار هزار نفر از سپاه دشمن که بر فرات گمارده شده بودند او را محاصره کردند و هدف تیر قرار دادند.
┄═┅┅═༅𖣔7⃣𖣔༅══┅─
هدایت شده از کنفرانس و پرسمان اتحادیه عماریون
─════༅•❥︎●❥︎•༅═══┅─
◉◁عباس آنها را پراکنده کرد و هشتاد نفر از آنها را کشت تا وارد فرات شد. وقتی خواست مشتی آب بنوشد یاد تشنگی حسین و اهل بیت و کودکانش او را از نوشیدن آب باز داشت. آب را ریخت و مشک را از آب پر کرد و بر شانه راست خود انداخت و راهی خیمهها شد. لشگر کوفه راه را بر او بستند و از هر طرف او را محاصره کردند.
✪ روز شهادت حضرت عباس
عباس با آنها پیکار میکرد و این رجز را میخواند: «هنگامی که مرگ فریاد زند، از مرگ هرگز نمیهراسم تا هنگام مقابله با شجاعان دشمن، آنان را با شمشیر به زیر افکنم. من نفس خود را نگهبان پسر پیامبر کردهام. من عباسم که سقایی میکنم و در روز ملاقات بیم از مرگ ندارم
❏ یکی از سپاهیان کوفه به نام «نوفل ازرق» دست راست او را از بدن جدا کرد. عباس علیه السلام مشک را بر دوش چپش نهاد و پرچم را به دست چپ گرفت و این رجز را خواند...والله ان قطعتم یمینی انّی احامی ابداً عن دینی و نحن امام صادق الیقین نجل النبّی الطّاهر الامین»؛ •به خدا سوگند اگر دست راستم را جدا کردید، همواره حامی دینم خواهم بود و حامی امامی که در ایمانش صادق است و فرزند پیامبر امین است.
❖ پس از مدتی یکی از سپاهیان کوفه که در پشت درخت خرما کمین کرده بود، با شمشیر مچ دست چپ او را جدا کرد. عباس علیه السلام مشک را به سینه خود چسباند و این رجز را خواند..ای نفس! از کافران نهراس و به رحمت خدا شاد باش. اینان ستمگرانه دست چپم را قطع کردند. پروردگارا آنها را به لهیب آتش بسوزان.
┄═┅┅═༅𖣔8⃣𖣔༅══┅─
هدایت شده از کنفرانس و پرسمان اتحادیه عماریون
─════༅•❥︎●❥︎•༅═══┅─
◑◁پس مشک را به دندان گرفت. آن گاه تیری بر مشک خورد و آبهای آن ریخت. اما پس از مدتی، تیری دیگر بر سینه مبارکش اصابت کرد. بعضی راویان گفتهاند تیر بر چشمش نشست
❖ برخی نوشتهاند عمودی آهنین بر فرق مبارکش زدند که از اسب بر زمین افتاد و فریاد بر آورد و امام علیه السلام را صدا زد. در روز عاشورا پس از آن که عمودی آهنین بر فرق مبارک عباس علیه السلام فرود آمد و او از اسب بر زمین افتاد و فریادزنان برادرش را صدا زد،
❍ امام حسین علیه السلام خود را بر بالینش رساند و با دیدن حال او فرمود...اکنون کمرم شکست و راه چاره به رویم بسته شد. و با دیدن چشم تیر خورده و تن در خون طپیده عباس بر روی زمین در کنار فرات، خم شد و در کنار او نشست و گریست تا عباس جان سپرد.
✪ حضرت سجاد علیه السلام هنگامی که برای تدفین شهدا به کربلا آمده بود، با این که به بنی اسد اجازه داد در دفن شهیدان او را یاری کنند، ولی برای دفن امام حسین و حضرت عباس علیه السلام به آنها اجازه مشارکت نداد،
❏ وقتی پرسیدند تو تنها چگونه میتوانی؟ فرمود..ان معی من یعیننیبا من کسی هست که کمکم کند. •فرشتگان عالم غیب به یاریم میآیند.• مرقد مطهر حضرت ابوالفضل العباس در نزدیکی قبر برادرش امام حسین علیه السلام در کربلاست.
اللّهــمَّعَجِّـــلْلِوَلِیِّک الفَــرَج
پــــایـــــان
┄═┅┅═༅𖣔9⃣𖣔༅══┅─
┄═══✧❁﷽❁✧══┅┄
★#سوگوار_مولایمان_حسین_علیه_السلامیم
🇮🇷#طرح_مشترک_400_گروه_ولایی
🇮🇷#عمـــــاریون_رهبــــریم
─┅═༅●❥︎🕋❥︎●༅┅┅─
🔍☆◁#کنفــــــــرانــــــس
📖☆◁#جهاد_تبیین
📖☆◁#روزیازدهم_حرکت_کاروان_اسرا
📖☆◁#مکتب_حسینی_دانشگاه_کربلا
📖☆◁#قسمت سوم
─┅═༅●❥︎🕋❥︎●༅┅┅─
◁جناب استاد #بـــابـــایی
۞◁سوال
🆔 @ilyan313
🗓تاریخ#شنبه 1402/05/07
⏰ساعت:18/00
🔮گفتمان#اتحاد_ملی_عمـــاریون
🆔 @ammareyon
🆔 @bisimchee1400
─═┅═༅𖣔🌺𖣔༅══┅─
🔮#اتحادیه_عماریون
🏴 إنَّا لِلَّه وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ
▪️با نهایت تأسف و تأثر رحلت ناگهانی حجتالاسلام و المسلمین جناب آقای علیرضا فاتحی رحمة الله علیه عضو گروه تبلیغی بیسیمچی در روز تاسوعای حسینی را به خانواده داغدار ایشان و اعضای گروه تسلیت و تعزیت عرض نموده و از درگاه حق تعالی برای بازماندگان صبر و برای آن مرحوم رحمت، غفران الهی و علو درجات خواستاریم.
🌷 هدیه روح مطهر ایشان فاتحهای قرائت فرمایید.
گروه فرهنگی تبلیغی بیسیمچی
هدایت شده از بیسیمچی
┄═══✧❁﷽❁✧══┅┄
★#سوگوار_مولایمان_حسین_علیه_السلامیم
🇮🇷#طرح_مشترک_400_گروه_ولایی
🇮🇷#عمـــــاریون_رهبــــریم
─┅═༅●❥︎🕋❥︎●༅┅┅─
🔍☆◁#کنفــــــــرانــــــس
📖☆◁#جهاد_تبیین
📖☆◁#روزدهم_کاروان_کربلا
📖☆◁#مکتب_حسینی_دانشگاه_کربلا
📖☆◁#قسمت اول
─┅═༅●❥︎🕋❥︎●༅┅┅─
◁جناب استاد #بـــابـــایی
۞◁سوال
🆔 @ilyan313
🗓تاریخ#پنجشنبه 1402/05/05
⏰ساعت:19/00
🔮گفتمان#اتحاد_ملی_عمـــاریون
🆔 @ammareyon
🆔 @bisimchee1400
─═┅═༅𖣔🌺𖣔༅══┅─
🔮#اتحادیه_عماریون
هدایت شده از کنفرانس و پرسمان اتحادیه عماریون
─════༅•❥︎●❥︎•༅═══┅─
◑◁#دانشگاه_کربلا
❖ قیام عاشورا یک دانشگاه است که هرانسانی، به فراخور معرفتش از آن درس می آموزد.عدالت خواهی وظلم ستیزی..پایداری در دفاع از ارزشهای اسلامی. امر به معروف و نهی از منکر و شهادت طلبی در راه خدا درسهای مهمی است که ما از قیام عاشورا و حادثه بزرگ کربلا می گیریم.
❍ مصائب و آزاری که بر خاندان پیامبر صلوات الله علیه در روز عاشورا واقع شد، برای آن نظیری در کل زمان و تاریخ قابل تصور نیست
✪ چنانچه امام حسن مجتبی علیه السلام فرمود.. لا یوم کیومک یا أباعبدالله همواره بین جریان حق و عدالت طلب در دفاع از مظلوم با دستگاه ظلم و ستم درگیری وجود داشته است و این مبارزه همیشگی است.
❏ یکی از درسهای قبام عاشورا مرگ با عزت است و زندگی با ذلت همان مرگ می باشد و ذلت و خواری با اصل مسلمانی جمع نمی شود
─═══༅𖣔1⃣𖣔༅═══─
هدایت شده از کنفرانس و پرسمان اتحادیه عماریون
─════༅•❥︎●❥︎•༅═══┅─
◉◁واقعه عاشورا یک رویداد یکروزه نیست، یک دانشگاه، یک مکتب و یک بینش است. در این دانشگاه بالاترین درسهای ذلتگریزی، ستمستیزی، حمایت از دین و امامت، وفاداری، شجاعت، شکیبایی، پایبندی به آداب و
اصول اسلامی و مبارزه با خودپرستی و خودکامگی با خون نگارش یافته و فضیلتهای والای الهی و انسانی به نمایش گذاشته شده است.
✪ از سوی دیگر عاشورا مظلومانهترین و جانگدازترین تراژدی تاریخ است.
❏ امام حسین علیه السلام در روزعاشورا چندین مرتبه برای لشکر شام و کوفه سخنرانی و اتمام حجت کردند،دلیل و برهان قاطع آوردند اما اثری بر آن دلهای انباشته از حرام نگذاشت
❖ عزاداری و گریستن بر مظلومیتهای قهرمانان دشت نینوا در حقیقت گرامیداشت ارزشهای والای این حرکت بزرگ و اهداف نهضت عظیم سیدالشهدا علیه السلام است. این مرثیه، مرثیه همه فضیلتهای تاریخ، مرثیه همه مظلومیتهای ناسروده، مظلومیت همه مظلومان گمنام و مظلومیت همه حقایق است
─═══༅𖣔2⃣𖣔༅═══─
هدایت شده از کنفرانس و پرسمان اتحادیه عماریون
─═════༅•❥︎●❥︎•༅════┅─
◑◁ عاشورا درس مبارزه دایمی با ظلم و ستم، دستگیری از ضعیفان، ولایتمداری و بصیرت و مبارزه با مظاهر فساد را باید جزو اهداف و سیره شهیدان به خصوص حضرت سیدالشهدا علیه السلام بدانیم که برای بشریت درسآموز است.
❖ تمام لحظههای قیام امام حسین و ابعاد آن دانشگاه بزرگ معرفت است که شناخت آن و عمل به توصیههای آن امام همام نیاز بشر امروز و سعادت دنیا و آخرت را برای همه جامعه بزرگ انسانی رقم میزند.استکبارستیزی درس اصلی عاشوراست
❍ عاشورا ، مکتب درس آموز و سرشار از آموزه های تعالی بخش وبسان خوانی است گسترده، با انبوهی از مائده های آسمانی برای آنان که بر سر این سفره مهمان آیند
✪ و طعم این مائده ها را بچشند و به درستی،درسهای این مکتب را فرا گیرند،آینه دار حسین علیه السلام شده، وجودشان بازتاب خُلق حسینی خواهد شد وچون سالار شهیدان کربلا علیه السلام صاحب عزّت و کرامت خواهند شد.
─════༅𖣔3⃣𖣔༅════─
هدایت شده از کنفرانس و پرسمان اتحادیه عماریون
─════༅•❥︎●❥︎•༅═══┅─
◉◁#وقایع_روز_دهــم_ماه_محـرم_الحرام
✪◁{1}..روز دهم محرم را عاشورا میخوانند؛ واژهای که پیش از اسلام و در دوره جاهلی وجود نداشته است. حتی در کلام عرب غیر از «عاشوراء» کلمهای بر وزن فاعولاء وجود ندارد.
❏ بعضی از واژهشناسان، عاشورا را کلمهای عبرانی و عربی شده واژه عاشور دانستهاند. عاشورا در زبان عبری برای نامیدن روز دهم ماه تشری •ماه یهودی• به کار میرود.
❖ برخی روز عاشورا را سالگرد روزی میدانند که حضرت موسی دریای سرخ را شکافت و به همراه پیروانش از آن عبور کرد
✪◁{2}..ز امام باقر نقل شده که روزه در عاشورا قبل از واجب شدن روزه ماه رمضان معمول بوده، ولی پس از آن ترک شده است.
✪◁{3}.. قیام حضرت مهدی علیه السلام...به روایتی حضرت بقیه الله اعظم حجه بن الحسن العسکری ارواحنا فداه در این روز قیام خواهند کرد.
✪◁{4}.. #وفات_ام_سلمه...در این روز در سال ۶۲-۶۳ ه ام سلمه همسر پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم از دنیا رحلت فرمود.
┄══┅═༅𖣔4⃣𖣔༅═══─
هدایت شده از کنفرانس و پرسمان اتحادیه عماریون
─════༅•❥︎●❥︎•༅═══┅─
◑◁{4} #وقایع_روز_عاشورا
❖ امام حسین بعد از نماز صبح برای اصحابش، سخنرانی و آنها را به صبر و جهاد دعوت کردو دستور داد تا اطراف خیمهها خندق بکنند و آن را با خاربوتهها پر کنند تا بعد آن را آتش بزنند و مانع از حمله سپاه از پشت سر بشوند.
❍ کمی بعد از طلوع آفتاب امام سوار بر شتری شد تا بهتر دیده شود. روبهروی سپاه کوفه رفت و با صدای بلند برای آنها خطبهای خواند. صفات و فضایل خودش و پدر و برادرش را یادآوری کرد و اینکه کوفیان به امام نامه نوشتهاند. و از حجار بن ابجر و شبث ربعی پرسید که مگر آنها او را دعوت نکردهاند؟ آنها انکار کردند
✪ امام نامههایشان را به طرف آنها پرتاب و خدا را شکر کرد که حجت را بر آنها تمام کرده است.
❏ یکی از سران جبهه مقابل از امام پرسید چرا حکم ابنزیاد را نمیپذیرد و آنها را از ننگ مقابله با پسر پیامبر نمیرهاند؟
★ اینجا امام آن جمله معروفشان را فرمودند.الا و ان الدعی بن الدعی قد.. و الذلة و هیهات مناالذلة . فرد پستی که پسر فرد پست دیگری است، من را بین کشته شدن و قبول ذلت مجبور کرده. ذلت از ما دور است.
¤ چند نفر از اصحاب خطاب به کوفیان سخنان مشابه امام گفتند؛ ازجمله بُرَیر که «سید القرآء» •آقای قرآنخوانها•ی کوفه بود و زهیربن قین. بعد از سخنان زهیر و بریر، امام فریاد معروف هل من ناصر ینصرنی را سر داد.
┄─═══༅𖣔5⃣𖣔༅════─
هدایت شده از کنفرانس و پرسمان اتحادیه عماریون
─════༅•❥︎●❥︎•༅═══┅─
◉◁شمر به عمر سعد پرخاش کرد که چرا اینقدر تعلل میکند؟ عمر سعد نخستین تیر را به سمت سپاه امام رها کرد و خطاب به لشکریانش فریاد زد..نزد عبیدالله شهادت بدهید که من اولین تیر را رها کردم.» بعد از انداختن تیر توسط عمر سعد، کماندارهای لشکر کوفه همگی با هم شروع به تیراندازی کردند.
✪ امام به یارانش فرمودند..اینها نماینده این قوم هستند. برای مرگی که چارهای جز پذیرش آن نیست، آماده شوید. چند نفر از سپاه امام در این تیرباران کشته شدند.
❏ بعد از تیراندازی، «یسار»، غلام «زیاد بن ابیه» و «سالم» غلام عبیدالله ابنزیاد از لشکر کوفه برای نبرد تن به تن ابتدای جنگ بیرون آمدند.
❖ بعد از این نبرد تن به تن، حمله سراسری سپاه کوفه شروع شد. ابتدا حجار به جناح راست سپاه امام حسین حمله کرد؛ اما حبیب و یارانش در برابر او ایستادگی کردند. زانو به زمین زدند و با نیزهها حمله را دفع کردند. همزمان شمر به جناح چپ سپاه امام حمله برد. زهیر و یارانش به جنگ مهاجمان رفتند. خود شمر در این حمله زخم برداشت و بعد از عقبنشینی هر دو جناح کوفی، عمر سعد 500 تیرانداز فرستاد
❍ که دوباره سپاه امام را تیرباران کردند و در پی آن حملات، علاوه بر از پا درآمدن هر 23 اسب لشکریان امام تعدادی دیگر از اصحاب شهید شدند. الفتوح آن نفرات را 50 نفر و ابنشهرآشوب 38 نفر ذکر کرده است.
┄─═══༅𖣔6⃣𖣔༅════─
هدایت شده از کنفرانس و پرسمان اتحادیه عماریون
─════༅•❥︎●❥︎•༅═══┅─
◑◁اولین شهید، ابوالشعثا بود که هشت تیر انداخت و پنج نفر از دشمن را کشت. امام او را دعا کرد. گروهی از سپاه شمر خواستند از پشت سر به امام حمله کنند که زهیر و 10 نفر به آنها حمله کردند.
❖ عد از این حملات، امام دستور تکتک به میدان رفتن را به یاران داد. اصحاب با هم قرار گذاشتند تا زندهاند نگذارند کسی از بنیهاشم به میدان برود. یکی از نخستین کسانی که کشته شد، پیرمرد زاهد، جناب بریر بود. مسلم بن عوسجه بعد از او کشته شد. حبیب بر سر بالین او رفت و گفت کاش میتوانستم وصیتهای تو را اجرا کنم. مسلم با دست امام حسین را نشان داد و گفت: وصیت من این مرد است. یک بار هم هفت نفر از اصحاب امام در محاصره واقع شدند، حضرت عباس محاصره آنها را شکست و نجاتشان داد.
❍ حبیب بن مظاهر موقع اذان ظهر شهید شد، چون که نوشتهاند امام خطاب به اصحاب گفت یکی برود با عمر سعد مذاکره بکند و بخواهد برای نماز ظهر جنگ را متوقف کنیم. یکی از لشکر کوفه صدا زد: «نماز شما قبول نمیشود.» حبیب به او گفت: «ای حمار! فکر میکنی نماز شما قبول میشود و نماز پسر پیامبر صلوات الله علیه قبول نمیشود؟
✪ حصین تیغ کشید وراهی میدان شد،حبیب نیز اذان میدان گرفت وبر دشمن چیره شد،ولی دیگران به کمک حصین آمدند،وحبیب شهید شد
┄═════༅𖣔7⃣𖣔༅════─