پیامها و نکات برخی از آیات جزء هجدهم قرآن کریم :
(1) قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ (2) الَّذِینَ هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ خَشِعُونَ
قطعاً مؤمنان رستگار شدند. همان کسانی که در نمازشان خشوع دارند.
نکته ها:
در قرآن، یازده مورد کلمه ی فلاح (رستگاری) با کلمه ی «لعلّ» (شاید) همراه است: «لعلّکم تفلحون» لکن در سه مورد بدون این کلمه و به طور حتمی مطرح شده است، یکی در همین سوره ویکی در سوره ی شمس: (قد أَفلح مَن زکّاها) ودیگری در سوره ی اعلی: (قد اَفلح مَن تَزکّی). از مقایسه این سه مورد با یکدیگر، روشن می شود که ایمان و تزکیه دارای جوهر واحدی هستند.
برترین و آخرین هدف تمام برنامه های اسلام، فلاح و رستگاری است. در بسیاری از آیات قرآن از تقوا سخن گفته شده و هدف از احکام دین هم رسیدن به تقواست: (لعلّکم تتّقون)**بقره، 183.*** و آخرین هدف تقوا نیز فلاح است: (واتّقوا اللّه لعلّکم تفلحون)**آل عمران، 130.*** جالب است که مهم ترین و آخرین هدف دین اسلام در اوّلین شعار آن آمده است: «قولوا لا اله الاّ اللّه تفلحوا» به یگانگی خداوند ایمان آورید و «لا اله الاّ اللّه» بگویید تا رستگار شوید.
هر شبانه روز، در اذان و اقامه ی نمازهای یومیّه جمله ی «حَیّ علی الفَلاح» را بیست بار بر زبان می آوریم و هدف نهائی را با فریاد رسا اعلام می کنیم، تا راه را گم نکنیم.
اسلام می گوید: (قد أفلح المؤمنون)، (قد أفلَح مَن تَزکّی )**اعلی، 14. ***کسانی رستگارند که ایمان و تزکیه ی نفس داشته باشند، ولی کفر می گوید: (قد أفلح الیوم مَنِ استعلی)**طه، 64.*** فرعون می گفت: امروز هر کس زور و برتری دارد رستگار است.
کلمه ی «فَلاح» به معنای رستن است، شاید دلیل اینکه به کشاورز، «فَلاّح» می گویند آن باشد که وسیله ی رستن دانه را فراهم می کند. دانه که در خاک قرار می گیرد با سه عمل خود را نجات می دهد و به فضای باز می رسد: اوّل آنکه ریشه ی خود را به عمق زمین بند می کند. دوّم اینکه مواد غذایی زمین را جذب می کند. سوّم آنکه خاک های مزاحم را دفع می کند.
آری، انسان هم برای رهایی خود و رسیدن به فضای باز توحید و نجات از تاریکی های مادّیات و هوسها و طاغوت ها باید مثل دانه همان سه عمل را انجام دهد: اوّل ریشه ی عقاید خود را از طریق استدلال محکم کند. دوّم از امکانات خدادادی آنچه را برای تکامل و رشد معنوی اوست جذب کند. سوّم تمام دشمنان و مزاحمان را کنار زند و هر معبودی جز خدا را با کلمه «لا اله» دفع کند تا به فضای باز توحیدی برسد.
شخصی در حال نماز با ریش خود بازی می کرد، پیامبراکرم صلی الله علیه و آله فرمود: اگر او در دل خشوع داشت، در عمل این گونه نماز نمی خواند.**تفسیر کنزالدقائق.***
امام صادق علیه السلام فرمود: مراد از خشوع در نماز، فرونهادن چشم است.**بحار، ج 81، ص 264.***
چه کسانی رستگارند؟
1- عابدان. (واعبدوا ربّکم وافعلوا الخیر لعلّکم تفلحون)**حج، 77. ***پروردگارتان را پرستش کنید، شاید رستگار شوید.
2- آنان که اعمالشان ارزشمند وسنگین است. (فَمَن ثَقُلت مَوازینه فاولئک هم المفلِحون)**اعراف، 8.***
3- دوری کنندگان از بخل. (و مَن یُوقَ شُحَّ نفسه فاولئک هم المفلِحون)**حشر، 9.***
4- حزب اللّه. (اَلا اِنّ حزب اللّه هم المفلِحون)**مجادله، 22.*** حزب خدا رستگارند.
5 - اهل ذکرکثیر. (واذکروا اللّه کثیرا لعلّکم تفلحون)**انفال، 45.
*** خدارا بسیار یادکنید تا رستگار شوید.
6- تقوا پیشگان. (فاتّقوا اللّه یا اولی الالباب لعلّکم تُفلِحون)**مائده، 100.*** ای خردمندان! تقوا پیشه کنید تا رستگار شوید.
7- مجاهدان. (و جاهدوا فی سَبیله لعلّکم تُفلحون)**مائده، 35.*** در راه خدا جهاد کنید تا رستگار شوید.
8 - توبه کنندگان. (تُوبوا الی اللّه جمیعاً ایّها المؤمنون لعلّکم تُفلحون)**نور، 31. ***ای اهل ایمان! همگی توبه کنید تا رستگار شوید.
پیام ها:
1- رستگاری مؤمنان حتمی است. (قد أفلح)
2- ایمان، شرایط و نشانه هایی دارد. (المؤمنون الّذین...)
3- نماز، در رأس برنامه های اسلامی است. (فی صلاتهم)
4- در نماز، حالت وکیفیّت مهم است. (خاشعون)
سوره مومنون آیه 97
(97) وَقُل رَّبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزَتِ الشَّیَطِینِ (98) وَأَعُوذُ بِکَ رَبِّ أَن یَحْضُرُونِ
و بگو: پروردگارا! من از وسوسه های شیطان ها به تو پناه می برم. و پناه می برم به تو ای پروردگار! از این که آنان نزد من حاضر شوند.
پیام ها:
1- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله تحت تربیت خداوند و مأمور برخورد به بهترین شیوه با بدی های دشمنان است. (اِدفع بالّتی هِیَ اَحسن)
2- بدی را می توان با بدی پاسخ داد ولی این، برای رهبر شایسته نیست. (ادفع بالّتی هیَ اَحسن)
3- ایمان ما به علم خداوند، عامل صبر وحلم در ماست. (نحن اعلم)
4- پناه دادن از شئون ربوبیّت است. (ربّ اَعوذبک)
5 - پیامبران نیز باید به خدا پناه ببرند. (قل ربّ اَعوذبک)
6- پناه بردن به خداوند باید مکرر و جدی باشد. (تکرار «اعوذ»)
7- تنها پناهگاه مطمئن خداست. (بک)
8 - یکی از راه های نفوذ شیطان، اشاره ها و وسوسه های او نسبت به برخوردهای بد ما با دیگران است. (هَمزات)
9- شیاطین، متعدّد و وسوسه های آنان نیز گوناگون است. (هَمَزات الشیاطین)
10- شیطان ها در انبیا نیز طمع دارند. (هَمَزات الشیاطین)
11- بالاتر از وسوسه، حضور شیطان هاست. (اَن یَحضُرون)
12- حضور افراد فاسد ومفسد در جامعه، مقدّمه فساد دیگران است. (یَحضُرون)
سوره مومنون آیه 115
(115) أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَکُمْ عَبَثاً وَأَنَّکُمْ إِلَیْنَا لَا تُرْجَعُونَ
پس آیا گمان می کنید که ما شما را بیهوده آفریده ایم، و شما به سوی ما بازگردانده نمی شوید؟
نکته ها:
قرآن برای آفرینش انسان اهدافی را بیان کرده است از جمله:
1- عبادت. (و ما خلقت الجنّ والانس الاّ لیعبدون)**ذاریات، 56 .*** من جن و انس را نیافریدم جز برای این که عبادتم کنند (و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند).
2- آزمایش. (خَلَق الموت والحیاة لیَبلوکم ایّکم احسن عملاً)**ملک، 2 . ***(خداوند) مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید، که کدام یک از شما بهتر عمل می کنید.
3- برای دریافت رحمت الهی. (الاّ مَن رحم ربّک و لذلک خلقهم)**هود، 119. ***مگر کسی که پروردگارت به او رحم کند و(خداوند) برای همین (رحمت) مردم را آفرید.
حضرت علی علیه السلام فرمود: «رحم اللّه امرء عرف قدره» خداوند رحمت کند کسی را که ارزش و اعتبار خود را بشناسد.**غررالحکم.*** و بداند از کجا آمده، اکنون در کجاست وسپس به کجا می رود.
امام حسین علیه السلام فرمود: «انّ اللّه ما خلق العباد الاّ لیعرفوه فاذا عرفوه عبدوه فاذا عبدوه استغنوا بعبادته عن عبادة من سواه» خداوند متعال بندگانش را نیافریده است مگر برای این که او را بشناسند، آن گاه که او را شناختند، عبادتش کنند و چون خدا را عبادت کردند، با پرستش و عبادت او از پرستش غیر او بی نیاز شوند.**بحار، ج 5، ص 312.***
حضرت علی علیه السلام فرمود: «الدّنیا خُلقت لغیرها ولم تخلق لنفسها»**نهج البلاغه، حکمت 463.*** دنیا برای دیگری آفریده شده و برای خود آفریده نشده است. (دنیا وسیله ای است برای رسیدن به آخرت)
آری، کسانی که همه ی هدف های خود را در درون دنیا جستجو می کنند، زمین گرا و زمین گیر می شوند. چنانکه در آیه ی 176 سوره اعراف آمده است: (اخلد الی الارض)
هر دم از عمر گرامی هست گنج بی بدل - می رود گنجی چنین هرلحظه بر باد آه آه
پیام ها:
1- آفرینش انسان، هدفدار است. (أفحسبتم انّما خلقناکم عبثا)
2- همه ی محاسبات انسان، واقع بینانه نیست. (أفحَسِبتم)
3- در کار خداوند عبث و بیهودگی راه ندارد. (أفحَسِبتم... عَبَثا)
4- زندگی دنیا بدون آخرت، بیهوده ولغو است. (عَبَثا)
5 - انسان مسئول و متعهّد است. (باید خود را برای پاسخ گویی در قیامت آماده کنیم). (أفحسبتم ... لا ترجعون)
6- هدف آفرینش انسان، در این جهان خلاصه نمی شود. (أفحسبتم...لاترجعون)
سوره نور آیه 21
(21) یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّبِعُواْ خُطُوَتِ الشَّیْطَنِ وَمَن یَتَّبِعْ خُطُوَتِ الشَّیْطَنِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشَآءِ وَالْمُنْکَرِ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَکَی مِنکُم مِّنْ أَحَدٍ أَبَدَاً وَلَکِنَّ اللَّهَ یُزَکِّی مَن یَشَآءُ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ
ای کسانی که ایمان آورده اید! گام های شیطان را پیروی نکنید و هر کس پیرو گام های شیطان شود پس به درستی که او به فحشا و منکر فرمان می دهد و اگر فضل و رحمت خداوند بر شما نبود، هرگز هیچ یک از شما پاک نمی شد ولی خداوند هر کس را بخواهد پاک می سازد و خداوند شنوا و داناست.
نکته ها:
در آیات 14، 20 و 21 سه بار سخن از فضل و رحمت خداوند آمده است تا بگوید اگر فضل او نبود، وضع شما چگونه بود!
«خُطوات» جمع «خُطوة» به معنای گام است و قرآن در مسئله ی شهوت، تغذیه و تهمت، کلمه ی «خطوات شیطان» را به کار برده است تا بگوید شیطان گام به گام انسان را به بعضی گناهان وادار می کند.
در قرآن چند مرتبه از «خُطوات الشیطان» سخن به میان آمده است؛ در مورد اتحاد و وحدت کلمه داشتن می فرماید: (اُدخلوا فی السِلم کافّة و لاتَتّبعوا خُطوات)**بقره، 208.*** و در مصرف غذا می فرماید: (کُلوا ممّا فی الارض حلالاً طیّبا و لا تَتّبعوا خُطوات)**بقره، 168. ***از چیزهای حلال و دلپسند بخورید و مواظب گام های شیطان باشید و از آن پیروی نکنید. و در این آیه نیز پیرامون اشاعه ی فحشا نسبت به مؤمنین می فرماید: از گام های شیطان پیروی نکنید.
نمونه پیروی از گام های شیطان عبارت است از: دوستی با افراد فاسد، بعد شرکت در مجالس آنان، سپس فکر گناه، بعد ارتکاب گناهان کوچک، پس از آن گناهان بزرگ و در پایان قساوت قلب و بدعاقبتی و پایانی شوم.
پیام ها:
1- به ایمان خود تکیه نکنیم، توجّه به هشدارهای پی در پی لازم است. (یا ایّها الّذین آمنوا لا تَتّبعوا)
2- شیطان برای گمراه کردن مؤمنان، بیش از دیگران تلاش می کند. (یا ایّها الّذین آمنوا لا تَتّبعوا خُطوات)
3- سیاست شیطان نفوذ تدریجی و گام به گام است. (خطوات) (از همان گام اوّل مواظب باشیم).
4- انسان به ناچار باید راهی را طی کند و گامی را بردارد، مهم انتخاب راه مستقیم و دوری از گام های شیطان است. (خُطوات)
5 - اشاعه ی فحشا، از گام های شیطانی است. (با توجّه به آیه قبل)
6- با مردم مستدل سخن بگوییم، خداوند می فرماید: از شیطان پیروی نکنید، (دلیل آن را نیز ذکر می کند:) زیرا او به گناه فرمان می دهد. (فاِنّه یأمر بالفحشاء...)
7- شیطان به کسی فرمان می دهد که اهل پیروی از او باشد. (و مَن یتّبع خُطوات... فاِنّه یَأمر...)
8 - کار شیطان، با اثر نماز در تضادّ است. شیطان به انسان دستور گناه می دهد. (فاِنّه یأمر بالفحشاء و المنکر) امّا نماز انسان را از گناه باز می دارد. (انّ الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر...)**عنکبوت، 45.***
9- تزکیه، بدون توفیق الهی امکان ندارد. (ولولا ... ما زَکی ...)
10- انسان در هر لحظه به لطف خداوند نیاز دارد. (تکرار جمله «لولا فضل اللّه» در این آیه و آیات قبل)
11- در مسیر انسان، فریب و فحشا وجود دارد، ولی راه توبه و نجات نیز باز است. (و لولا فضل اللّه)
12- حتّی اولیای خدا به توفیق الهی نیاز دارند. (ما زَکی منکم من اَحد)
13- خداوند حکیم، به مقدار آمادگی و لیاقت و ظرفیّت افراد خیر و سعادت نازل می کند. (من یشاء)
14- علم به اینکه خداوند همه چیز را می بیند و می شنود، بهترین عامل بازدارنده از فحشا و منکرات است. (واللّه سمیعٌ علیم)
درس هیجدهم از جزء هیجدهم:
«عفت عمومی از دیدگاه قرآن»
قل للمومنین یغضوا من ابصرهم و .... (30) و قل للمومنت یغضضن من ابصرهن ....
«سوره نور، آیه 30 و 31»
معنی آیه:
به مومنان بگو چشمهای خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گیرند و ...
و به زنان با ایمان بگو چشم های خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گیرند و ....
حفظ عفت و پاکدامنی و مراحل پاکسازی:
سوره مبارکه نور را در حقیقت می توان سوره پاکدامنی و عفت و مبارزه با آلودگی های جنسی دانست و برای این منظور و پاکسازی جامعه شش مرحله ذکر می کند:
مرحله اول: بیان مجازات شدید زن و مرد زناکار است که با قاطعیت تمام مطرح گردیده و سه دستور در این رابطه مطرح می کند.
1- حکم مجازات زنان و مردان آلوده به فحشاء یعنی زدن صد تازیانه به زن و مرد زناکار.
2- تأکید بر اینکه در اجرای حد الهی گرفتار محبت ها و احساسات بی مورد نشوید.
3- دستور حضور جمعی از مومنان در صحنه مجازات است. زیرا هدف آن است که ضمن عبرت گنهکار، مجازات او سبب عبرت دیگران هم شود. این مرحله به ما می آموزد که در یک جامعه سالم باید (تخلف از قانون) با اهمیت تلقی شود، و مجازات باید به گونه ای صورت گیرد که اثر منفی خنثی شود.
مرحله دوم: برخورد جدی با کسانی که افراد پاکدامن را مورد اتهام قرار می دهند.
در این مرحله خداوند مومنانی را که در مقابل شایعه پراکننان کوتاهی می کنند و جلو تهمت ها را نمی گیرند مور سرزنش قرار می دهد و به سه قسمت از گناهان مومنان در مورد قبول تهمت ها اشاره می کند.
1- پذیرش شایعه: می فرماید به خاطر بیاورید هنگامی که به استقبال این دروغ بزرگ می رفتید و این شایعه را از زبان یکدیگر می گرفتید.
2- نشر شایعه بدون هیچ گونه تحقیق.
3- کوچک شمردن شایعه و به عنوان یک وسیله سرگرمی از آن استفاده کردن.
لذا برای حفظ عفت عمومی در جامعه علاوه بر شدت عمل در برخورد با گنهکار که در مرحله اول به آن اشاره شد باید با کسانی که شخصیت انسان های پاکدامن را با شایعه پراکنی لکه دار می کنند نیز باید به شدت برخورد شود.
مرحله سوم: نهی از چشم چرانی و رعایت حجاب
در این مرحله برای اینکه تصور نشود اسلام تنها به برنامه مجازات گناهکار قناعت می کنند به یکی از راههای پیشگیری از آلودگی های جنسی پرداخته و آن مسئله نهی از چشم چرانی مردان نسبت به زنان و زنان نسبت به مردان و بحث حجاب زنان مسلمان را مطرح می کند.
زیرا یکی از عوامل مهم انحرافات جنسی این دو مسئله است. الف- چشم چرانی ب- بی حجابی
در این دو قسمت اشاره مختصری به فلسفه حجاب می شود.
1- برهنگی، مردان مخصوصاً جوانان را در حال تحریک دائم قرار داده سبب کوبیدن اعصاب آنها و ایجاد هیجانهای بیمارگونه، عصبی و گاه سرچشمه امراض روانی می گردد.
2- آمارها نشان می دهد با افزایش برهنگی در جهان طلاق و از هم گسیختگی زندگی زناشویی در دنیا به طور مداوم بالا رفته است.
3- گسترش دامنه فحشاء و افزایش فرزندان نامشروع از دردناک ترین پیامدهای بی حجابی است.
4- مسأله ابتذال زن و سقوط شخصیت او نیز مطرح است.
در این صورت شخصیت زن تا سرحد یک عروسک یا یک کالای بی ارزش سقوط خواهد کرد.
مرحله چهارم: این مرحله باز به عنوان یک پیشگیری مهم از آلوده شدن به اعمال منافی عفت دستور ازدواج سهل و آسان مطرح می شود. تا از طریق ارضای غریزه جنسی با ارضای نامشروع مبارزه کند.
نکاتی در مورد ازدواج: 1- با تشویق اسلام به ازدواج و ترغیب به ازدواج آسان
امیر المومنان علی (ع) فرمود: بهترین شفاعت آن است که میان دو نفر برای امر ازداج میانجیگری کنی تا این امر به سامان برسد. پیامبر (ص) فرمود: هر گامی انسان در این راه بردارد و هر کلمه ای بگوید ثواب یکسال عبادت در نامه اعمال او می نویسند.
پیامبر (ص) فرمود: کسی که همسر اختیار کند نیمی از دین خود را محفوظ داشته و باید مراقب نیم دیگر باشد.
پیامبر (ص) فرمودند: بدترین شما مجردانند.
مرحله پنجم: بخشی از آداب معاشرت و اصول تربیت فرزندان نسبت به والدین را در این مرحله مطرح نموده و برای جلوگیری از انحراف فکر فرزندان آداب ورود کودکان بالغ و نابالغ را به جایگاه خصوصی والدین بیان می فرماید.
مرحله ششم: اشاره به مباحث توحید و معاد می کند. چرا که پشتوانه همه برنامه های عملی و اخلاقی همان مسائل اعتقادی است. تا این ریشه نباشد آن شاخ و برگها و گل و میوه ها شکوفا نمی گردد.
نتیجه بحث در یک نگاه
برای حفظ عفت عمومی و پاکسازی جامعه از آلودگی ها قاطعیت در برخورد با خلافکار، جلوگیری از تهمت در جامعه، رعایت تقوی در نگاه، رعایت حجاب و پوشش، ساده کردن ازدواج و رعایت مسائل خانوادگی و در نهایت تقویت اعتقادات لازم است.
مروری بر جزء هیجدهم:
1- مومنان کسانی هستند که در نمازشان خشوع دارند و از لغو بیهودگی روی گردانند و زکات می پردازند و دامان خود را از آلودگی حفظ می کنند. (2 تا 5 مومنون)
2- مومنان امانت ها و عهد خود را رعایت می کنند و بر نمازهایشان مواظبت می نمایند. (9 و 8 مومنون)
3- ما بالای سر شما هفت راه (طبقات هفتگانه آسمان) قـرار دادیم و ما هرگز از خلق خود غافل نبوده ایم. (17- مومنون)
4- قوم نوح گفتند: (نوح) مردی است که به نوعی جنون مبتلاست. پس مدتی درباره او صبر کنید (تا مرگش فرا رسد یا از این بیماری رهایی یابد).
5- ما هیچ کس را جز به اندازه تواناییش تکلیف نمی کنیم. (62- مومنون)
6- بدی را به بهترین روش دفع کن (و پاسخ بدی را به نیکی ده). (96- مومنون)
7- بگو پروردگارا: از وسوسه های شیاطین به تو پناه می برم. (97- مومنون)
8- زمانی که مرگ یکی از آنان فرا رسد، می گوید پروردگار من مرا باز گردانید، شاید در آنچه ترک کردم (و کوتاهی می نمودم) عمل صالحی انجام دهم. (99 و 100 مومنون)
9- آیا گمان کردید شما را بیهوده آفریده ایم و به سوی ما باز نمی گردید. (115- مومنون)
10- مرد زناکار جز با زن زناکار و مشرک ازدواج نمی کند و زن زناکار را جز مرد زناکار یا مشرک به ازدواج خود در نمی آورد و این کار بر مومنان حرام شده است. (2- نور)
11- کسانی که زنان پاکدامن را متهم می کنند سپس چهار شاهد (بر مدعای خود) نمی آورند، آنها را هشتاد ضربه تازیانه بزنید. (4- نور)
12- کسانی که دوست دارند زشتی ها در میان مردم با ایمان شیوع یابد عذاب دردناکی برای آنان در دنیا و آخرت است. (19- نور)
13- زنان پاک از آن مردان پاک و مردان پاک از آن زنان پاک است. (26- نور)
14- به مومنان بگو چشم های خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گیرند و به زنان با ایمان بگو چشم های خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گیرند و زینت خود را جز آن مقدار که نمایان است آشکار ننمایند. (30 و 31 نور)