eitaa logo
🪖بیسیمچی🪖
1.3هزار دنبال‌کننده
13.5هزار عکس
8.9هزار ویدیو
41 فایل
بیسیمچی سربازان جبهه سایبری پایگاه معراج https://eitaa.com/bisimchi00 با دعوت دوستان خود به بیسیمچی مطالب سیاسی روز را در اختیارشان قرار میدهید دراین یارگیری سیاسی -شهدایی سهیم باشیم اجرتون با شهدا ارتباط با خادم کانال: @Be_donbal_aseman0315
مشاهده در ایتا
دانلود
7.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
که می‌داند این واحه نامش چیست...
ویژه برنامه "تکیه" گفتگو با حجت الاسلام سید حسین موسوی امشب، پنجشنبه ۲۹ تیرماه، ساعت ۲۳:۵۵ به صورت زنده از شبکه افق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مردم به گوش باشند ❌برنامه دشمن برای نفوذ و حرمت شکنی در مجالس ابا عبدالله الحسین علیه السلام ❌
6.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥این خانم را بفرستین پیش اون مداح صورتیا، شاید بخوان شفیع بگیرنش تو قیامت یاامام حسین شرمنده ایم😥 این وحشی عصر ۲۹تیر دستگیر شد
سلام صبح بخیر حاج قاسم دعا گوی همه ی شما همسنگران
بنام خدا
⭕️ مصاحب بد برای جوانان و مصائب ما از مسئولین ! 🔰 رهبر انقلاب اخیراً فرمودند: " سابق ما نصیحت میکردیم جوانها را و برحذر میداشتیم از رفیق بد، مصاحب بد؛ حالا مصاحب بد داخل جیبش است، صفحه‌ی مصاحبِ بد جلوی چشمش است، همه چیز در آن هست ✍پ.ن: 🔻حال، با وجود و انتظار تربیت چه نسلی داریم؟ 🔻وقتی خودمان با مدیریت غلط فضای مجازی و با دست خودمان مصاحب بد در اختیار جوانان قرار داده ایم، در حقیقت، برای نابودی آنها قدم برداشته ایم؛ آنها را به فرستاده ایم؛ آنها را به سمت فساد و فحشاء سوق داده ایم. ⚠️ وقتی که ما باد می کاریم، طبیعی است که باید منتظر طوفان باشیم.
🎤👈 آیت‌الله مرتضی تهرانی ◾️حاج اکبر شالچی از پدرش نقل کرد که: سال پیش از انقلاب با دوستم عازم عتبات بودیم. در مرز خسروی مأمور گمرک که سنّی متعصبی بود، وقتی متوجّه شد که ما شیعه هستیم، برای اینکه ما را اذیّت کند، اثاثیه ما را در هوای گرم بارها تفتیش کرد و از صبح تا ظهر ما را معطل کرد. ◾️ دوستم به مأمور گفت: شکایت تو را به مولایم می کنم، امّا او اعتنایی نکرد. وقتی به حرم امام حسین علیه السلام مشرّف شدیم، دوستم، در حرم دو زانو نشسته بود. در یک لحظه احساس کردم که چُرت می زند، ولی دیدم لبخندی زد و گفت: شکایت آن مرد را به آقا کردم و از ایشان خواستم که وی را گوشمالی دهد. ◾️ آقا فرمود: نمی توانم کاری بکنم. او بر ما حقّی دارد! گفتم: ما از شیعیان شما هستیم و او ما را اذیّت کرده! آقا فرمود: هفده سال پیش این شخص در کربلا شبگرد بود. ◾️ در شبی مهتابی چشمش به آب فرات افتاد. با خود گفت:«چه می شد که به طفل شیرخوار امام حسین علیه السلام آبی می دادند، زنده می ماند یا نمی‌ماند». چشمش تر شد و حقّی بر ما پیدا کرد. ◾️ در بازگشت مجدداً همان مأمور ما را در گمرک دید و خطاب به دوستم گفت: شکایت کردی؟ می‌بینی که چیزی نشد و من سالم هستم. دوستم گفت: بیا برویم در کناری بشین تا بگویم. ◾️ کنارش نشست و گفت: من شکایت تو را کردم، ولی آقا چنین فرمود. آن مرد به محض شنیدن این سخن حالش منقلب شد و شروع کرد به اشک ریختن و گفت: آن شب هیچ کس با من نبود و این ماجرا را جز من و خدا کسی نمی داند. حقّ با آقای شماست. و همانجا شیعه شد. 📚خاطره‌های آموزنده، ص ۳۳