6.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥این خانم را بفرستین پیش اون مداح صورتیا، شاید بخوان شفیع بگیرنش تو قیامت
یاامام حسین شرمنده ایم😥
این وحشی عصر ۲۹تیر دستگیر شد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو هنوزم وسط بازاری.. 😭
⭕️ مصاحب بد برای جوانان و مصائب ما از مسئولین !
🔰 رهبر انقلاب اخیراً فرمودند:
" سابق ما نصیحت میکردیم جوانها را و برحذر میداشتیم از رفیق بد، مصاحب بد؛ حالا مصاحب بد داخل جیبش است، صفحهی مصاحبِ بد جلوی چشمش است، همه چیز در آن هست
✍پ.ن:
🔻حال، با وجود #فضای_مجازی #یله و #رها انتظار تربیت چه نسلی داریم؟
🔻وقتی خودمان با مدیریت غلط فضای مجازی و با دست خودمان مصاحب بد در اختیار جوانان قرار داده ایم، در حقیقت، برای نابودی آنها قدم برداشته ایم؛ آنها را به #قتلگاه فرستاده ایم؛ آنها را به سمت فساد و فحشاء سوق داده ایم.
⚠️ وقتی که ما باد می کاریم، طبیعی است که باید منتظر طوفان باشیم.
🎤👈 آیتالله مرتضی تهرانی
◾️حاج اکبر شالچی از پدرش نقل کرد که: سال پیش از انقلاب با دوستم عازم عتبات بودیم. در مرز خسروی مأمور گمرک که سنّی متعصبی بود، وقتی متوجّه شد که ما شیعه هستیم، برای اینکه ما را اذیّت کند، اثاثیه ما را در هوای گرم بارها تفتیش کرد و از صبح تا ظهر ما را معطل کرد.
◾️ دوستم به مأمور گفت: شکایت تو را به مولایم می کنم، امّا او اعتنایی نکرد. وقتی به حرم امام حسین علیه السلام مشرّف شدیم، دوستم، در حرم دو زانو نشسته بود. در یک لحظه احساس کردم که چُرت می زند، ولی دیدم لبخندی زد و گفت: شکایت آن مرد را به آقا کردم و از ایشان خواستم که وی را گوشمالی دهد.
◾️ آقا فرمود: نمی توانم کاری بکنم. او بر ما حقّی دارد! گفتم: ما از شیعیان شما هستیم و او ما را اذیّت کرده! آقا فرمود: هفده سال پیش این شخص در کربلا شبگرد بود.
◾️ در شبی مهتابی چشمش به آب فرات افتاد. با خود گفت:«چه می شد که به طفل شیرخوار امام حسین علیه السلام آبی می دادند، زنده می ماند یا نمیماند». چشمش تر شد و حقّی بر ما پیدا کرد.
◾️ در بازگشت مجدداً همان مأمور ما را در گمرک دید و خطاب به دوستم گفت: شکایت کردی؟ میبینی که چیزی نشد و من سالم هستم. دوستم گفت: بیا برویم در کناری بشین تا بگویم.
◾️ کنارش نشست و گفت: من شکایت تو را کردم، ولی آقا چنین فرمود. آن مرد به محض شنیدن این سخن حالش منقلب شد و شروع کرد به اشک ریختن و گفت: آن شب هیچ کس با من نبود و این ماجرا را جز من و خدا کسی نمی داند. حقّ با آقای شماست. و همانجا شیعه شد.
📚خاطرههای آموزنده، ص ۳۳