اولین گام تقرب گذر از خویشتن است
گم شدن در حرمت اول پیدا شدن است
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
#صبحم_بنام_شما
@bicimchi1
هر ڪہ را صبح شهادٺ نیسٺ،
شام مرگــ هسٺ 🍃
بێ شهادٺــ
مرگ با خسراݩ، چـہ فرقێ میکند...؟!
#اللهمارزقناشهادت
@bicimchi1
اوج گرمای اهواز بود ...
بلند شد، دریچه کولر اتاقش را بست!!
گفت: به یاد بسیجیهایی که
زیر آفتاب گرم میجنگند.
#شهید_حسن_باقری
@bicimchi1
.
#رسم_خوبان
.
مرخصی داشتیم ...
قرار شد با حاجحسین بریم اصفهان
حاجی گفت : بیا با اتوبوس بریم!
بهش گفتم: با اتوبوس؟ تویِ این گرما؟!
.
حاجحسین تا این حرفم رو شنید گفت:
گرما؟ پس بسیجیها تویِگرما چیکار میکنن؟
من یکدفعه باهاشون از فاو اومدم شهرک
هلاک شدم ، اونا چی بگن ؟
با همون اتوبوس میبَرمت
تا حالت جا بیاد ...
.
📚 یادگاران ۷ "کتاب شهید خرازی" ص ۳۳
.
#شهید_حاج_حسین_خرازی
#فرمانده_لشکر۱۴_امامحسین
@bicimchi1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌تا حالا یک شیرزن غربی دیده بودید؟!
🔹مصداق بارزِ "اگر دین ندارید لاقل آزاده باشید" !
@bicimchi1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج قاسم با رزمندههای فاطمیون در منطقه بوکمال روی زمین خاکی نشستند و ناهار با بچهها تخممرغ خوردند. او بدون بادیگارد بین بچهها بود و با تکتک شان دیدهبوسی میکرد با اینکه برای اولین بار ایشان را میدیدیم انگار سالهای سال میشناختیمشان.
راوی: رزمنده مدافع حرم «سیدمجتبی حسینی» برادر شهید سیداحمد حسینی
@bicimchi1
هر کسی قاری قرآن شده چوبش را خورده
ما که گفتیم حسین و لبمان چوب نخورد
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
#صبحم_بنام_شما
@bicimchi1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷شهید حاج قاسم سلیمانی:
مدیر باید خلاق باشد، نوآور باشد، مبتکر باشد، از دل بحران خلاقیت ایجاد کند.
بحران را دور بزند، بحران را سرکوب کند، بحران را به ضد بحران تبدیل کند...
@bicimchi1
گفتم از عشق نشانی به من خسته بگو
گفت جز عشق حسین هر چه ببینی بدلیست
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
#صبحم_بنام_شما
@bicimchi1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ویدئوی کمتر دیده شده از شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس طی جلسهای در کشور عراق
@bicimchi1
#خاطره_ناب
🔶یک دعوتنامهی خاص🔶
🔵دخترمان تازه به دنیا آمده بود.
یک روز گفت:
همه کارها برای اشتغال و زندگی در یک کشور اروپایی هماهنگ شده و با درخواستش برای رفتن به سوریه هم موافقت شده است.
مردد بود کجا برود؟!
پس از چند روز گفت:
خیلی فکر کردم دیدم اگر روزی برسد که من یک هفته مراسم حاج منصور نتوانم بروم، نمیتوانم زنده بمانم، من متعلّق به این جبهه هستم، نمیخواهم در جبههی دیگری حتّی برای یک زندگی معمولی بروم.
تصمیم خیلی سختی بود ولی او تصمیم خودش را گرفته بود. تصمیمی که محمّدجعفر را در زمرهی ابرار کرد.
گفت:
نمیشود، حضرت زینب برایم، دعوتنامه بفرستد و بعد من به اروپا بروم!
🔹راوی:همسر شهید
#محمدجعفر_حسینی
@bicimchi1