مشق هایش را نوشت و رفت در #والفجر_هشت شیمیایی شد در #کربلای_چهار مجروح شد در #کربلای_پنج جلوی چندتانک فریادمیزد: "یا #اباعبدالله!شاهدباش جلوی دشمنانت ایستادم" درحالی که پانزده سال بیشترنداشت پر کشید پ.ن: گفتم بهانه‌ای نیست تاپر زنم به سویت گفتاتو #بال بگشا راه بهانه بامن #شیدا_و_مجنون_حضرت_اباعبدالله #شهید_هادی_ثنایی_مقدم #شب_بخیر https://eitaa.com/bicimchi1

#قاب_ماندگار داری بین ردیف ها قدم می زنی چشمت می افتد به یک #قاب که قفلش باز است... می روی جلوتر سنگش را می بینی که مدتهاست شسته نشده هول می شوی دست و پایت را گم می کنی... زیر لب می گویی: «خدا کنه مادرش فوت نشده باشه»... آی مادرها خون جگرها خمیده قامت ها! بروید خیالتان راحت! ما نگه می داریم این سنگ ها را قاب ها را تاک ها را اصلا ما #شهید می دهیم پای باقی ماندن این قطعه ها... ما مدافعان حرمیم اینجا حرم #اباعبدالله است #شهید_جعفر_سیدحسین_تهرانی @bicimchi1

دل‌ها... خسته می‌شوند! جان‌ها... مُرده می‌شوند! چشم‌ها... اشک‌بار می‌شوند! و تنها... تویی که حال‌مان، با بردن نام و یادت، خوب می‌شود! #اباعبدالله #سلام_اربابم https://eitaa.com/bisimchi10

اگر که سر به هوا هستم و پریشانم زمین زدم دل خود را به احترام غمت گدایی در این خانه سربلندم کرد مرا جدا نکن از خیمه های محترمت #اباعبدالله #سلام_اربابم https://eitaa.com/bisimchi10

این لباس نوکری را ای شه از نوکر مگیر چون که یک عمری بود این افتخارم یا حسین #اباعبدالله #سلام_اربابم https://eitaa.com/bisimchi10

سِـرِّ عاشـق شدنم لُطفِــ طبیبانهٔ تـوست وَر نـه عشـقِ تـو کُجــا؛ این دلِ بیمـار کُجـا #اباعبدالله #سلام_اربابم https://eitaa.com/bisimchi10

سری که با خودش آورد بهترین‌ها را که یک به یک همه بودند سروران را سر زهیر گفت حسینا! بخواه از ما جان حبیب گفت حبیبا! بگیر از ما سر #اباعبدالله #سلام_اربابم https://eitaa.com/bisimchi10

مشق هایش را نوشت و رفت در #والفجر_هشت شیمیایی شد در #کربلای_چهار مجروح شد در #کربلای_پنج جلوی چندتانک فریاد می‌زد: "یا #اباعبدالله! شاهد باش جلوی دشمنانت ایستادم" در حالی که پانزده سال بیشتر نداشت، پر کشید پ.ن: گفتم بهانه‌ای نیست تا پر زنم به سویت گفتا تو #بال بگشا راه بهانه با من #شیدا_و_مجنون_حضرت_اباعبدالله #شهید_هادی_ثنایی_مقدم🌷 https://eitaa.com/bisimchi10

سلام بر آقایی که نگران کشتنش عصر فردا بدنش زیر سم اسپان است مکن ای صبح طلوع... #عاشورا #اباعبدالله https://eitaa.com/bisimchi10

کار از کار گذشته بود و مادر را از دست داده بودند. کف پای او را می‌بوسید، و با گریه می‌گفت: مادر! من پسرت حسینﷺ‌ هستم! قبل از اینکه قلبم پاره شود و بمیرم، با من حرف بزن... #اباعبدالله | مقتل‌مُقرّم،ص۲۳۵ https://eitaa.com/bisimchi10