خدایا !
اگر در رکاب امام زمان (عج)
هزاران بار
قطعه قطعه شوم
و دشمنانت از شدّت کینه
مرا بسوزانند
و خاکسترم را بر باد دهند
و هر بار تو جان دوباره
به من بدهی ؛
باز هم آن جان را
در راه دفاع از دینت
در رکاب امام زمان (عج)
نثار می کنم ؛
ولی ، ننگ زندگی
در زیر پرچمی
غیر از پرچم امام زمان (عج)
را روی پیشانی خودم
نخواهم گذاشت....
یادش گرامی باد با ذکر
صلوات،
سوم آذرماه
سالروز زمینی شدنت مبارک
فرمانده آسمانی
#شهیدمحمود_رادمهر
#شهادت_اردیبهشت۹۵_خانطومان
لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
#فرازی_از_وصیتنامه
#التماس_شفاعت
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@bicimchi1
سال ها از شهادت ابراهیم گذشت.
تصور نمیشه کرد فقدان ابراهیم با خانواده چه کرد!
مادر از فقدان ابراهیم از پا افتاد و ...
تا اینکه در سال ۱۳۹۰ شنیدم که قرار است سنگ یاد بودی برای ابراهیم روی قبر یکی از شهدای گمنام در بهشت زهرا ساخته شود.
ابراهیم عاشق گمنامی بود.حالا هم مزار یاد بود او روی قبر یکی از شهدای گمنام ساخته می شد.
روزی که برای اولین بار درمقابل سنگ مزار ابراهیم قرارگرفتم، یکباره دلم لرزید !رنگم پرید و با تعجب به اطراف نگاه
کردم! بستگان ما هم همین حال را داشتند!
یاد ماجرایی افتادیم که سی سال قبل در همین نقطه افتاده بود!
درست بعد از عملیات آزادی خرمشهر ،
پسر عموی مادرم ، شهید حسن سراجیان به شهادت رسید.
آن زمان ابراهیم مجروح بود و با عصا راه می رفت. اما به خاطر شهادت ایشان به بهشت زهرا(ع) آمد.
وقتی حسن را دفن کردند،ابراهیم جلو آمد و گفت:خوش به حالت حسن، چه جای خوبی هستی! قطعه ۲۶ و کنار خیابان اصلی. هر کی از اینجا رد بشه یه فاتحه برات می خونه و تو رو یاد می کنه.
بعد ادامه داد: من هم ان شاءالله میام همینجا. دعا کن من هم بیام کنارتو.
بعد هم با عصای خودش به زمین زدو
چند قبر آن طرف تر از حسن را نشان
داد!
چند سال بعد، درست همان جائی
که ابراهیم نشان داده بود ، یک
شهید گمنام دفن شد.
وبعد به طرز عجیبی سنگ یاد بود
ابراهیم در همان مکان که خودش
دوست داشت قرار گرفت!
برگرفته از کتاب؛ سلام بر ابراهیم
#خاطرات_ناب_شهدا
#شهید_ابراهیم_هادی
#التماس_شفاعت
@bicimchi1
غواص به فرمانده اش گفت:
اگر رمز را اعلام کردي و تو آب نپريدم، من رو هول بده تو آب!
فرمانده گفت اگه مطمئن نيستي، ميتوني برگردي.
غواص جواب داد: نه، پاي حرف امام ايستادم .
فقط مي ترسم دلم گير خواهر کوچولوم باشه.
آخه تو يک حادثه اقوامم رو از دست دادم و الان هم خواهرم راسپردم به همسايه ها تا درعمليات شرکت کنم.
والفجر8، اروند رود وحشي، فرمانده تا داد زد يا زهرا، غواص قصه ي ما اولين نفري بود که توی آب پريد، و اولين نفري بود که به شهادت رسيد!
یاد هزاران لاله در خون خفته، گرامی باد
همانهایی که از همه چیزشان گذشتند.
بی شک آرامش امروزمان را مدیون آنهائیم.
ولی آیا ما و بخصوص مسؤلین نظام پای حرف امام و رهبری فرزانه انقلاب ایستاده ایم ؟!
#خاطرات_ناب_شهدا
#شهدای_مظلوم_غواص
#التماس_شفاعت
@bicimchi1
#اطلاعات_و_عملیات
جزء اطلاعات و عملیات بودن
یعنے بی نام و نشان شدن
یعنے دل ڪندن
یعنے قید همه چیز را زدن
سر دادن و جان دادن
امّا تسلیم نشدن ...
مردان خدا اینچنین بودند
از همه چیزشان گذشتند
ولی پای اعتقادشان
راسخ ایستادند
و عاشقانه سوختند
و گفتند هرگز
#ذلت_نمی_پذیریم...
اما تسلیم شدن؛
که این روزها به نام مصلحت
و اعتدال و ... اتفاق افتاده و
#عزت_ملت لطمه دیده،
یعنے تخلیهٔ اطلاعاتے شدن
یعنے لو دادن عملیات
یعنے سر شکستگی ....
مسؤلین مراقب باشند در
کدام راه قدم گذاشته اند!
بہ یاد #شهید بے مزار
مهمان حضرت زهرا سلام اللّه علیها
فرمانده گمنام اطلاعات و عملیات
لشگر ۲۷ حضرت محمد رسول اللّه (ص)
#جاویدالاثر
#شهید_سیدمجتبی_حسینی
#شهادت_شلمچه_کربلای۵
#التماس_شفاعت
#اطلاعات_و_عملیات
#تلنگر
@bicimchi1
فقط یک #آرزو دارم....!!!
گفت:
«توی دنیا بعد از #شهادت فقط
یک آرزو دارم:
اونم اینکه تیر بخوره به گلوم».
تعجب کردیم.
بعد گفت:
«یک صحنه از عاشورا
همیشه قلبمو آتیش می زنه؛
بریده شدن گلوی حضرت علی اصغر»
والفجر یک بود که مجروح شد.
یک تیر تو آخرین حد بردش خورده
بود به گلوش.
وقتی می بردنش عقب،
داشت از گلوش خون می آمد.
می گفت:
آرزوی دیگه ای ندارم مگر شهادت.
#خاطرات_ناب_شهدا
#شهید_عبدالحسین_برونسی
#التماس_شفاعت
@bicimchi1
#فرمــــــــــانــده_قلبـــــــــها
ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ بـےﻫﻮﺵ بودﻧﺪ ﻭ ﻣﻦ هم ﺗﺮڪﺶ ﺗﻮے ﭘﺎم ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩ و خونریزے داشت ؛ ﺣـﺎﺝ ﺣﺴﯿﻦ مےﺧﻮﺍﺳﺖ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﺒﺮﺩ داخل
ماشین . هے ﺩﺳﺖ مےﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﺯﯾﺮ ﺑﺪﻥ بچہ ﻫﺎ ، ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺑﻮﺩﻧﺪ ، مےﺍﻓﺘﺎﺩﻧﺪ ...
ﺩﺳﺘﺸﺎﻥ ﺭﺍ مےﮔﺮﻓﺖ مےڪﺸﯿﺪ ،
ﺑﺎﺯ ﻫﻢ نمےﺷﺪ ...
با غصّہ ﺯﻝ ﺯﺩ ﺑﻪ ﻣﺎ ڪہ ﺯخمے ﺍﻓﺘﺎﻩ
ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺭﻭے ﺯﻣﯿﻦ ... ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﻣﻮﺗﻮﺭ ﺳﻮﺍﺭ ﺭﺩ مےﺷﺪﻧﺪ ﺩﻭﯾﺪ ﻃﺮﻓﺸﺎﻥ ...
ﮔﻔﺖ : «ﺑﺎﺑﺎ .....! ﻣﻦ ﯾﻪ ﺩﺳﺖ ﺑﯿﺶ ﺗﺮ ﻧﺪﺍﺭﻡ ؛ نمےﺗﻮﻧﻢ ﺍینها ﺭﻭ ﺟﺎبہﺟﺎ ڪﻨﻢ . ﺍﻻﻥ میمیرند ؛ ﺷﻤﺎ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﯿﺎﯾﻦ . »
ﭘﺸﺖ ﺗﻮﯾﻮﺗﺎ یڪے یڪے ﺳﺮﻫﺎﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻠﻨﺪ مےڪﺮﺩ ، ﺩﺳﺖ مےڪﺸﯿﺪ ﺭﻭے ﺳﺮﻣﺎﻥ و مےگفت : ﻧﮕﺎﻩ ڪﻦ .... ﺻﺪﺍﻣﻮ مےﺷﻨﻮے .....؟ ﻣﻨﻢ ، ﺣﺴﯿﻦ ﺧﺮﺍﺯے .... مےگفت و ﮔﺮیہ مےڪﺮﺩ .....
سردار عشق و علمدار خمینے (ره) فرمانده لشگر امام حسین (ع)
#خاطرات_ناب_شهدا
#سردار_شهید_حاج_حسین_خرازے
#التماس_شفاعت
@bicimchi1
🍁 بعد از رفتن تــو
قرار شد رد پاهای مـا بماند
در امـتداد قـدم هـای تـــو . . .
اما به بیراهه قدم گذاشتیم
رهایمان نکن فرمانده . . .
#علمدار_شهید
#حاج_قاسم_سلیمانی
#التماس_شفاعت
@bisimchi10
دنیا را
بازیچہ دانستند ،
آنانے ڪه
دنیا بازیشان نداد ...
چقدر این روزها
جای خالیتان حس می شود
بیشتر از همیشه ...
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#التماس_شفاعت
Https://eitaa.com/bisimchi10