بسم رب الشهدا والصدیقین
سلام بر شهدا و یادگاران شهدا
بنده به عنوان عضو کوچکی,سخنگوی خانواده های شهدای دفاع مقدس و مدافع وطن و به نیابت از آنها خطابم به مسوولین و مسوولین فرهنگی و کسانی که حتی قدری کوچک در کارهای فرهنگی و شهدایی و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت نقش دارند میگویم که
در زمان هشت سال دفاع مقدس زمانی که سپاه پاسداران تشکیل شد نگفتند سپاه پاسداران #جمهوری ایران
گفتند سپاه پاسداران #انقلاب #اسلامی.. یعنی آن #جنگ ما مقدس نبود بلکه آن #دفاع ما بود که مقدس بود.. #انقلاب ما #مقدس بود چون رزمندگان اسلام برای #خاک نجنگیدند..به قول امام ره جنگ ما برای خاک نبود
هرکجا صدای مظلوم شنیده شد رزمندگان ما لبیک گفتند
شهدای دفاع مقدس آنطور..شهدای مدافع وطن و امنیت آنطور و شهدای مدافع حرم هم اینطور
مدافع #حرم یا مدافع #وطن مختص به یک اسم نیست
اینها مدافعان #اسلام و #ارزش های اسلامی هستند
یعنی آن کسی که در سوریه شهید شد فقط مدافع #حرم نبوده و آن کسی که در ایران شهید شد برای #خاک جان نداده است
هر کدام در برهه زمان خودشان دفاع کردند و لبیک گفتند
همه شهدا هدف شان مشترک بود
به قول حاج #احمد_متوسلیان: هر نقطه از جهان که گوینده «لا اله الا الله» است، همانجا نیز #مرز_اسلامی ماست
حالا نمیدانیم چرا مسوولین ما خصوصا مسوولین فرهنگی و حتی کسانی که حداقل مسوولیتی در ترویج فرهنگ ایثار و شهادت دارند و کارهای فرهنگی و شهدایی نقش دارند,بین شهدا و خانواده هایشان دیوار کشیدند,حتی این دیوار کشی باعث دلشکستگی خیلی از خانواده های شهدا شده است,چرا با این کارشان تبعیض قائل میشوند بین شهدا و خانواده هایشان..
میگویند نه ما تبعیض قائل نمیشویم و همه شهدا و خانواده هایشان برای ما یکسان و محترمند!در صورتی که عملشان خلاف حرفشان را ثابت کرده است!
همه خانواده های شهدا عزیزانشان را فدای دین و اسلام کرده اند..همه خانواده ها خون به دل شدند..همه خانواده ها عزیزانشان را از دست داده اند,حالا مگر خون یک سری از شهدا از شهدای دیگر #پررنگتر است که بینشان دیوار کشیده اید!؟نکنید این کارها را!بس کنید این تبعیض ها را!بردارید این دیوارها را که تا همین الان هم دل خیلی از خانواده های شهدا را به درد آوردید!تا همین الان هم آن دنیا به خیلی ها خصوصا شهدا باید جواب پس بدهید!!
بنده با کمال ادب و احترام به رزمندگان و خانواده های شهدای مدافع حرم به عنوان یک همسرشهید که عزیزش را در مرزهای کشورش از دست داده است و فدای این انقلاب کرده است خطاب به مسوولین میگویم که:ما اول باید قدردان خانواده های شهدا و جانبازان و ایثارگران هشت سال دفاع مقدس باشیم
چرا که اگر آن زمان خاکمان را از بعثی ها پس نمیگرفتند,و اگر برای امنیت ما و حفظ ارزش های اسلامی مان نمیجنگیدند و جانشان را در این راه فدا نمیکردند و شرایط را برای ما محیا نمیکردند شهدای ما اینطور پرورش پیدا نمیکردن
ای مسوولین بی درد به اندازه کافی با این رفتارهای ناپسند و تبعیض ها دل خانواده های شهدای دفاع مقدس و مدافع وطن را به درد آوردید! دیگر بس است
مرحم نمی شوید, لااقل با این رفتارهایتان نمک به زخممان نپاشید
(برسد به دست مسوولین بی درد)
دلگویه #همسرشهید مدافع وطن (حریم ولایت)
پاسدار #مصطفی_صفری_تبار از زبان خانواده های شهدای مدافع وطن و دفاع مقدس
بیسیم چی
https://eitaa.com/bicimchi1
بیسیمچی
نوجوانی که نذر امام رضا(ع) بود:
«وضعیت وحید هر روز داشت بدتر می شد. حتی آزمایشات و مداوا روی او تاثیری نداشت و تمام دکترها از او قطع امید کرده بودند.
تمام اقوام و آشنایان به ما دلداری میدادند که خواست خداست و کاری نمیتوان کرد.
دیگر کاملا ناامید شده بودیم، تا این که یک روز به علی آقا (پدر وحید) گفتم: بیا دو نفری دست وحید رو بگیریم و به #مشهد پابوس امام رضا(ع) بریم، پدر وحید آهی از ته دل کشید و گفت: من حرفی ندارم اما با این وضعیت پسرمون؛ این همه راه نکنه حالش از اینی که هست…!
.
پریدم وسط حرفش و گفتم: هر چی خدا بخواد، امروز ماشین رو آماده کن، فردا حرکت کنیم.
فردا!؟
چند روز صبر کن از دکترش سوال کنم ببینم چی میگه؟ امروز هم میتونی سوال کنی، پس تا دیر نشده تو رو خدا برو.
فردای اون روز، صبح زود حرکت کردیم و دم دمای ظهر روز بعد بود که به مشهد رسیدیم. از همون دور دست که گنبد طلای #امام_رضا(ع) رو دیدم، بغضم ترکید و با هر چه غم و غصه که در دلم داشتم از امامم خواستم که شفای وحیدم رو از خدا بگیره. وحید هم با چهره ای مبهوت به من نگاه می کرد.
بالاخره به نزدیکی های حرم رسیدیم، اما صحنهای رو دیدیم که تمام امیدهای ما رو ناامید کرد. اون روز راهپیمایی شده بود و رژیم ظالم شاهنشاهی با تانک هاش دور تا دور حرم رو بسته بود، آهی از ته دل کشیدم، اما همین طور بی هوا در حالی که دست وحید رو گرفته بودم به سمت جمعیت رفتم.
علی آقا سریع از ماشین پیاده شد و دست منو گرفت و گفت: کجا؟ مگه نمیبینی نامردها #حرم رو بستهاند؟
تو رو به خدا بذار برم، من این همه راه رو به امید امام رضا(ع) اومدم، باید برم...
در میان گفت وگوی من و علی آقا ناگهان خانمی با چهره ای که غم از اون می بارید- اومد کنارم و گفت: چی شده خواهر؟
مگه نمیبینی؟ از شمال این همه راه رو کوبوندیم اومدیم شفای پسرم رو از طرف آقا امام رضا(ع) از خدا بخوایم اما…!
اما چی خواهر! این همه نگران نباش، همین که تا این جا اومدی خدا بچهات رو شفا میده. مهم نیست که حتما #ضریح رو بغل بگیری؛ از هر کجا که امام رضا(ع) رو صدا بزنی صدات رو می شنوه، حالا هم امیدت به خدا باشه، ان شاءالله که این آقا پسر گل هر چه زودتر خوب بشه، خلاصه از آن سفر برگشتیم. چند روزی گذشت، اما چیزی که همه را متعجب کرده بود این بود که وحید دیگر مثل سابق درد نداشت.
.
سریع وحید رو نزد «دکتر وارما» بردیم. او هم تعجب کرد و هر آزمایشی نیاز بود انجام داد، روزی که رفتیم جواب آزمایش رو بگیریم، آقای «وارما» دستی بر سر وحید کشید و گفت: #معجزه …!»
راوی: مادر شهید
#شهید_وحید_رزاقی #شهید_امام_رضایی
@bisimchi10
@bicimchi1
#بوقت_دلتنگے🥀
دلمـ
از فرط گناه
تنگـ و پراز تاریڪےْ ستـ
دلمـ از↓
سمتـ شما
اذنِ #حرم میخواهد..
-اےحرمٺ ملجادرماندگآن...
@bicimchi1
آتش گرفتہ دل،ز #فراق هوای تو
داردبهانہ ے #حرم باصفای تو
#آقا دوای زخم دلم یڪ #زیارٺ اسٺ
جان مےدهم بہ خاطر #ڪرب وبلای تو
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
#صبحم_بنام_شما
@bicimchi1
بیماری ما، با #حرم درمانپذیر است
در صحن خود، ما را قرنطینه کن آقا!
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
#صبحم_بنام_شما
@bicimchi1
🌹 سلام به تو با دستانی پر از خون 🌹
🔰 این عکس یک دنیا حرف دارد ...
#شیعه_علی حتی اگر تمام بدنش غرق در خون هم شود، دست از اعتقاداتش بر نمی دارد.
جان می دهد، دست از دست می دهد، اما اعتقاداتش را هرگز...
👌 با دست خونی هم خودش را به #حرم می رساند.
#حرم_شاهچراغ
#ایران_تسلیت
@bicimchi1
#خانه_پدری
مگر من الفبا بَلَد بودم...
که نامِ تو را یاد گرفتم؟!
مگر از #عشق چیزی میدانستم...
که یک دل نه، صددل، وابستهات شدم؟!
مگر میدانستم #مولا کیست...
که به من یاد دادند...
تو #صاحب داری؟!
مگر من خبر داشتم که...
#حلال زاده، فقط تو را دوست دارد؟!
خودت دلداهیمان کردی...
نانِ حلال و شیرِ پاک نصیبمان کردی...
و اجازه دادی در هوایت نَفَس بکشیم!
حضرت صاحبدلم؛
این کودکِ دیروز...
این دوستدارِ امروز...
چیزی نمیخواهد؛ جز...
یک جرعه #حرم!
تا مَست شود با خوشههای انگورِ ضریحَت...
تا با دیدنِ گلدستههایت...
سرش زیرِبارِ مِنَّتِ اَحَدی خَم نشود...
تا یادَش نرود، اَصل و نَسَبَش
از غدیر است و...
خانهی پدریاش؛ #نجف!
تو که سائل را به کرشمهی نگاهت...
#آقا میکنی!
تو که با نان و #رطب...
عام را #علامه میکنی...
تو که با دستهایت...
افتاده را، دستگیری میکنی...
عاقبت ما... با تو بخیر میشود!
عاقبت بخیرمان کن؛
با نگاهِ کریمانهات!
اوقات خود را هـدر ندهيم
روزانه زماني را به كسب معارف ديني اختصاص دهيم ، با نهج البلاغه مولايمان اميرالمومنين (عليه السلام) انس بگيريم ادعيه ي صحيفه ي سجاديه را با تامل مطالعه کنیم اينها مملوء از معارف عميق است. حيف است كه يك شيعه با معارف اهل بيت (عليهم السلام) مانوس نباشد ؛ خسران محض است
شیخ رجبعلی نکوگویان
همه کارها باید برای خدا باشد حتی خوردن و خوابیدن...
اگر یک استکان چای را به قصد خدا بخوری، دل تو به نور الهی منور می شود... ولی اگر برای حظ نفس خوردی، همان می شود که خواسته بودی...
هر شب قبل از خواب اعمالمان را
#محاسبه کنیم.
@bicimchi1