ای شوق پابرهنه که نامت مسافر است
این تاول است در کف پا یا جواهر است
راهی شدی به سمت رسیدن به اصل خویش
دور از نگاه شهر که فکر ظواهر است
دلـهای شست و شو شده و پاک بیشمار
چشمی که تر نگشته در این جاده نادر است
سیر است گرچه چشم و دلت از کرامتش
در این مسیر سفرهی افطار حاضر است
وقتی که در نگاه تو مقصد حـرم شود
پاگیر جاده میشود آن دل که عابر است
با آب و تاب سینهزنان گرم قلقل است
کتری آب جوش که در اصل شاعر است
فنجان لب طلا پر و خالی که میشود
هر بار گفتهام نکند چـای آخـر است
نوكر نوشت:
#حـسـین_جـان!
دل من لک زده تا کنج حرم گریه کنم
دو قدم شعر بخوانم، دو قدم گریه کنم
بروم سمت ضریحی که قرارم آنجاست
برسم پیش نگارم، برسم گـریه کنم
صلي الله عليک يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين
#التماس_دعا_در_لحظات_سبز_افطار
@bicimchi1
#حسین_جان
«شبهاے قدر» رفت، و دیوانه ے تو باز
تقویـم را بـه شـوقِ «محرم» ورق زنـد
@bicimchi1
5.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تنها بودم یادم بودی
هر جا من از پا افتادم بودی
در این دنیا من چون کاهی
آقا همچون کوهی پشتم بودی
#حسین_جان
#امام_زمان_عج
#شب_زیارتی
@bicimchi1
هدایت شده از ستاد توسعهوبازسازیعتباتعالیات استان کرمان
اگر گریان به دیوار حرم تکیه نمیدادم
کدامینکوهطاقتداشتاینحالپریشانرا؟!
#حسین_جان❤️
Https://eitaa.com/atabatkerman