eitaa logo
بیسیم‌چی
5.4هزار دنبال‌کننده
27.4هزار عکس
14.4هزار ویدیو
136 فایل
اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید. دریافت محتوا @Sanjari @a_a_hemati @koye_shahid
مشاهده در ایتا
دانلود
از مخمل لاله، پیرهن کرد شهید رخساره به رنگ نسترن کرد شهید تکبیر چو افتاد به خاک در سینه عاشقان وطن کرد شهید... #سردار_شهید_علی_تجلایی #فاتح_سوسنگرد #صبح_بخیــــر @bicimchi1
راوی: همسر فاتح سوسنگرد قبل از شروع مراسم #عقد علی آقا نگاهی به من کرد و گفت: شنیدم که عروس هرچه از #خدا بخواهد، اجابتش حتمی است. گفتم: چه آرزویی داری؟ در حالی ‌که چشمان مهربانش را به زمین دوخته بود، گفت: اگر علاقه‌ای به من دارید و به خوشبختی من می ‌اندیشید، لطف کنید از خدا برایم #شهادت بخواهید... از این جمله تنم لرزید... چنین آرزویی برای یک #عروس در استثنایی‌ ترین روز زندگی‌ اش بی نهایت سخت بود. سعی کردم طفره بروم؛ اما علی آقا قسم داد که در این روز این دعا را در حقش بکنم، ناچار قبول کردم... هنگام جاری شدن #خطبه_عقد هم برای خودم و هم برای علی طلب شهادت کردم و بلافاصله با چشمانی پر از #اشک نگاهم را به علی دوختم؛ آثار خوشحالی در چهره‌اش آشکار بود. مراسم #ازدواج ما در حضور شهید آیت ‌الله مدنی و تعدادی از برادران پاسدار برگزار شد... نمی‌دانم این چه رازی است که همه پاسداران این مراسم و داماد و آیت ‌الله مدنی همگی به فیض #شهادت نائل شدند... راوی: خانم نسیبه عبدالعلی زاده #سردار_شهید_علی_تجلایی @bicimchi1
بیسیم‌چی
انا لله و انا الیه راجعون ▪️ روح همسر والامقام سردار پر آوازه آذربایجان شهید علی تجلایی جاودانه شد.
راوی: همسر فاتح سوسنگرد قبل از شروع مراسم علی آقا نگاهی به من کرد و گفت: شنیدم که عروس هرچه از بخواهد، اجابتش حتمی است. گفتم: چه آرزویی داری؟ در حالی ‌که چشمان مهربانش را به زمین دوخته بود، گفت: اگر علاقه‌ای به من دارید و به خوشبختی من می ‌اندیشید، لطف کنید از خدا برایم بخواهید... از این جمله تنم لرزید... چنین آرزویی برای یک در استثنایی‌ ترین روز زندگی‌ اش بی نهایت سخت بود. سعی کردم طفره بروم؛ اما علی آقا قسم داد که در این روز این دعا را در حقش بکنم، ناچار قبول کردم... هنگام جاری شدن هم برای خودم و هم برای علی طلب شهادت کردم و بلافاصله با چشمانی پر از نگاهم را به علی دوختم؛ آثار خوشحالی در چهره‌اش آشکار بود. مراسم ما در حضور شهید آیت ‌الله مدنی و تعدادی از برادران پاسدار برگزار شد... نمی‌دانم این چه رازی است که همه پاسداران این مراسم و داماد و آیت ‌الله مدنی همگی به فیض نائل شدند... راوی: خانم نسیبه عبدالعلی زاده @bicimchi1
نسیبه خانم عزیز، ۳۶ سال پس از شهادت همسر جاویدالاثرش، در هر فرصت از او گفت و خالصانه به عنوان یک معلم در خدمت انقلاب اسلامی بود. او با هجرت ناباورانه‌اش، تبریز را سوگوار نمود و در مزار یادبود همسرش شهید علی تجلایی، در وادی رحمت تبریز به خاک سپرده شد، جایی که سالها موعد دلتنگی‌ها و احیاهای شب قدرش بود... او در عشق همسرش، علی، ذوب بود و اینک سنگ مزارش هم به نام شهید علی‌ تجلایی‌ست... روحشان شاد و عشق‌شان منتشر باد⚘⚘ @bicimchi1
🥀 اگر می‌خواهی محبوبِ خدا شوی، گمنام باش، 🥀 کار کن برای خدا، نه برای معروفیت... @bisimchi10