بیسیمچی
یاد شهدا یا راه شهدا!؟👆👇 @bicimchi1
✅ یاد شهدا یا راه شهدا
مجسمه اخلاق بود، اصلا حتی اگر حرف نمی زد و هیچ کاری هم انجام نمی داد، باز برای خودش کلاس اخلاق بود، عبدِ عبد...
دنیا در قاموس این انسان هیچ مفهومی نداشت و شاید چون مولایش سه طلاقه کرده بود.
به عرفان نظری هیچ اعتقادی نداشت؛ می گفت عرفان در عمل تفسیر میشود...
در طول ۲۴ ساعت شبانه روز، این مرد خدا هیچ اوقات فراغت نداشت، برای تمامی ساعات شبانه روزش برنامه داشت؛ نه اینکه در ریاضت باشد، نه هرگز ....
حتی برای تفریحات سالم به اتفاق همرزمانش برنامه داشت،
عبادت، خوردن، خوابیدن، ورزش و ... روی برنامه خاص بود....
عبادات انفرادی را قبل از نماز صبح انجام میداد، اکثر عبادات ایشان عملی بود و خدمت به جامعه بشری، عشق میورزید به خدمت به بشریت، حال ممکن بود نبرد در میدان جنگ باشد که شیر میدان بود و شاید رسیدگی به محرومان باشد که اشک ریزان انجام میداد و یا ......
سید ویژه بود، حقیقأ باید گفت که شیعه ناب مولا علی علیه السلام بود، کم صحبت میکرد بیشتر عمل میکرد. میفرمود زیاد حرف زدن، انسان را از عمل بازمیدارد، بارها تکرار میکرد اگر دیدید هر مسئولی زیاد شعار میدهد، یقینا مرد عمل نیست و از شعور فقیر هست .
در این صبحگاه خاطره بسیار کوتاهی از سید رفیع رفیعی برای الگوبرداری ذکر میکنم باشد که شامل دعاهای مقبول آن عارف گمنام باشیم ...
یکی از دوستان همرزممان که الان هم در قید حیات است آمد پیش من و از مشکل مالی یکی از بسیجیان واحد آموزش نظامی که برای خانواده اش آمده گفت...
حقیر هم چون توان مالی نداشتم چاره ای نداشتم جز اینکه با فرمانده مان آقا سید روحی له الفدا در میان بگذارم...
خدمتشان در چادر فرماندهی رسیدم که مشغول کاری بود، بعد از احوال پرسی جریان را خدمتشان عرض کردم، اتفاقا اواخر ماه هم بود که حقوق های دو هزار و دویست تومنی ته کشیده بود .
تا جریان را شنید سرش را انداخت پائین و کمی هم صورتش سرخ شد، دقایقی سکوت کرد، بعد سرش را بالا آورد و تبسمی کرد و فرمود توکل به خدا حل میشه، فرمود فلانی! فلانی! بعد از ظهر بیا تقدیم کنم، دقیقا یادم نیست مشکل ایشان، هفت هزار تومن بود یا هشت هزار تومن؟
بلند شدم با خوشحالی اومدم پیش دوستمان و عرض کردم بعد از ظهر حله نگران نباش...
بعد از ظهر سید صدام کرد و مبلغ را بهم داد و فرمود بفرمائید دعا کنند آقا زودتر ظهور کند .
چند روز بعد متوجه شدم که سید اون پول رو از فرماندهی لشکر وام گرفته، خیلی ناراحت شدم، رفتم پیش سید و عرض کردم سید جان! انفاق را از موجودی گفته اند نه از وام ....
یه نگاه معصومانه ای برایم کرد و فرمود:
«فتوا صادر نکنید، پسر آدم برای خرید تلویزیون وام برمیداره، اونوقت برای خرید آبروی انسان که خلیفه خداست روی زمین وام نگیره!!!
پاشو برو، نگران نباش، من به خدا دادم نه به اون بسیجی !!!!!!!»
✅ یاد شهدا، یقینا یاد خدا کردن است، به امید شفاعت شهدا و ....
✍بازمانده
#فرمانده_شهید_سیدرفیع_رفیعی
@bicimchi1