eitaa logo
بیسیم‌چی
5.4هزار دنبال‌کننده
27.7هزار عکس
14.7هزار ویدیو
136 فایل
اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید. دریافت محتوا @Sanjari @a_a_hemati @koye_shahid
مشاهده در ایتا
دانلود
نامش حسین بود، اهل شهرستان جم، استان بوشهر... در دوازدهمین بهار عمرش دست پدر را مے گیرد و بہ محل اعزام مے برد تا رضایت دهد براے رفتن حسین... عملیات بیت المقدس، حسین را بہ آرزویش رساند شب عملیات بهش گفتند: حسین تو نیا! حسین گفت: من براے با شما مے آیم... حسین، تیربارچے را بہ هلاکت رساند تا گردانِ در محاصره را نجات دهد... رزمنده اے آب خواست حسین آب آورد سر حسین بالا آمد و خمپاره اے... و اینگونه بود کہ حسین، شد... @bisimchi1
#شوریده سری که شرح ایمان می کرد هفتاد و دو فصل سرخ عنوان می کرد با #نای بریده نیز بر منبر نی تفسیر خجسته ای ز #قرآن می کرد... #لایوم_کیومک_یااباعبدالله بیسیم چی https://eitaa.com/bicimchi1
پیچیده دراین #دشت عجب بوی غریبی جا مانده از آن قافله عطر گل #سیبی گاهی سر #نی بود و زمانی ته گودال طی کرد گل من چه فرازی چه نشیبی!!! #لایوم_کیومک_یااباعبدالله @bicimchi1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روایت عاشورایی حاج رحیم نوعی‌اقدم از شهادت برادرانش در عملیات کربلای پنج قامت خم‌ شده را هر که ببیند گوید بی‌علمدار شده دستِ حسین بر کمر است @bicimchi1
. . دیدن داغ برادر سخت است دیدن پیکر بی سر سخت است . وداع خواهر شهید با پیکر بی‌سر برادرش . محمد حسین باغبان ، یکی از بسیجیان لشکر۱۴ امام حسین(ع) بود. او در اواخر اسفند سال ۱۳۶۲ در عملیات خیبر شربت شهادت نوشید ... . چند روز قبل از عملیات، محمد حسین به یکی از همرزمانش به نام شفیعی گفت : اگر شهید شدم مرا از ناخنم و گودی کفِ پایم بشناسید. یکی از انگشت های او به خاطر اشتغال به حرفه‌ی جوشکاری کبود بود. . زمانیکه شفیعی را برای شناسایی اجساد شهدا به تعاون لشگر بردند، او جنازه‌ی بی سری را از روی کبودی انگشتش شناسایی کرد . یک خط روضه: برادر جان سلیمان زمانی چرا انگشت و انگشتر نداری ... . https://t.me/bisimchi10
امروز روز پنجم است که در محاصره‌ایم، آب را جیره بندی کرده‌ایم عطش همه را هلاک کرده، همه را جز شهدا که حالا کنار هم در انتهای کانال خوابیده‌اند دیگر تشنه نیستند! فدای لب تشنه‌ات ای پسر فاطمه... https://eitaa.com/bisimchi10
سوخت تا بفهمیم که در ره عشق سوختن؛ اولویتِ عاشقی است... حسین ۱۶ سال داشت راننده لودر و بلدوزر بود! در عملیات آزادسازی مهران در تابستان داغِ سال شصت و پنج از شب تا صبح درحال ساخت سنگر بود صبح هنگام، از دوستانش طلب آب کرد اما پيش از آنکه آب را به او برسانند هدف آتشِ خمپاره دشمن قرار گرفت؛ همزمان با متلاشی شدن مخزن بولدوزر روغنِ داغ روی بدن مطهرش ریخت؛ و تشنه لب در عشق مولایش حسین(ع) ذوب شد و به‌جمع آسمانیان پیوست. https://eitaa.com/bisimchi10
مگر نه آنکه گردن‌ ها را باریک آفریده‌اند تا در کربلای عشق آسان‌تر بریده شود ... "شهید آوینی" رضا ؛ جوانِ رشيدی بود از دیار اصفهان که هميشه با لباس رسمی‌سپاه در منطقه حضور می‌يافت. در ۱۰ دی‌ ماه سال۱۳۵۹ حین شناساییِ مواضع دشمن در آن‌سویِ کارون اسیر شد و بعثی‌ها بعد از شکنجه سرش را از قفا بُریدند و بُردند..! تصویر : آخرین بوسه پدر بر رگ‌های بریده‌ پیکر بی‌سر فرزندش... https://eitaa.com/bisimchi10