eitaa logo
بیسیم‌چی
5.4هزار دنبال‌کننده
25.2هزار عکس
12.7هزار ویدیو
129 فایل
اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید. دریافت محتوا @Sanjari @a_a_hemati @koye_shahid
مشاهده در ایتا
دانلود
پسرها که رفتند مادرها عجیب تنها شدند .... پ ن : اهواز_بهشت آباد سال ۱۳۶۰ عکاس: جاوید الاثر کاظم اخوان_ مادری بر سر مزار عزیزترینش عزاداری می کند! @bisimchi10 @bicimchi1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 ۲۰ اسفند روز ملی راهیان نور گرامیباد ... یادش بخیر! همین روزها که فرا می رسید همه مون ساکن خوزستان بودیم...شهدا دلمون تنگ میشه امسال ... امسال حس خادمین، زائرین و راویان همچون اون رزمنده هاییه که واسه ثبت نام و اعزام به جبهه می رفتن ولی راه نمی دادنشون و با چشمانی گریون برمیگشتن خونه و از قافله جا میموندن...دل تنگ خوزستانیم !!! @bicimchi1
یــڪ بہ من آموخت ڪــه در حرف زدن بیشتر از حنجره ها می فهـمند . . . @bisimchi10
🌹 . ▪️ سال1345همزمان با سالروز تولّد امام جعفرصادق(ع) در روستاي اشـيک آغاسي محله جنوبي منطقه خطبه سراي تالش در يک خانواده مذهبي ومتديّن بدنیا اومد و اسمش رو گرفتند.جعفر از سال ۱۳61 الي۱۳۶۴ در تمامي عمليات 25 کربلا شرکت داشت.جوان‌ترین گیلانی سپاه از فرماندهـان اطلاعات‌ و عملیـات و ۱۶ قدس شهید کـه شب و روز نمی‌ شنـاخـت همـواره زیـر آب گِل‌ آلـود و خـروشـان یا بین نخلستان‌ هـای سوزان و لابلای نیزارهای‌ باتلاقی‌ به‌عنوان فرمانده تیم‌ِ ویژه ردیابی‌و شناسایی مقرِ اصلی‌ دشمن بیـدار و آگاه به نا محسوس‌ ترین شکل ممکن درحال رصد اطلاعاتی دشمـن بود و سرانجام در ۲۱ بهمن ۱۳۶۴ در کنار رود ارونـد در عملیات والفجر۸ ، فاتحانه در حالیکه لباس به تن داشت بـه فیض شهـادت رسید. 🇮🇷🌷 . https://eitaa.com/bisimchi10
بهار ۱۳۶۶ بود. آخرین روز که می‌خواست بره جبهه گفت مامان بیا باهم یه عکس بگیریم! گفتم پسر! من سر زمین کشاورزی بودم لباسم داغونه؛ فردا متاهل شدی این عکس و زنت می‌بینه بهم می‌خنده ها !!!! گفت کی جرات داره به مادر من بخنده. هر کس هست پدرش رو در میارم😁. خلاصه عکس رو گرفتیم و یوسف فرداش رفت جبهه و تو عملیات کربلای ده ماووت سرش بر اثر اصابت ترکش قطع شد و به‌شهادت رسید و امروز من موندم و همون عکس یادگاری با پسرم‌. . 📩 تو وصیتش دو بیت شعر نوشت: اگر باشد قرار آخر بمیرم نمی‌خواهم که در بستر بميرم دلم خواهد سرم از تن شود دور در این ره چون حسین بی سر بمیرم . به‌یاد بسیجی شهید یوسف رضا رضایی از لشکر ویژه ۲۵ کربلا ... شادی روحش صلوات. . https://eitaa.com/bisimchi10
34.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کلیپ کمتر دیده شده از لحظات نفس گیر در در تیر ماه ۱۳۶۱ و حضور فرماندهان ارشد جنگ در و مجروحیت و شهادت رزمنده ی .... . https://eitaa.com/bisimchi10
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی آن جوان رزمنده به این مرد عارف ( آیت اله مشکینی) مراجعه کرد و گفت: ما گاهی نماز می خوانیم و لباس مان خونی است؛ حکم ما چیست؟ آن عارف متاثر شد و گفت: به خدا حاضرم همه نمازهایم را بدهم، این نمازی را که تو به آن مشغول هستی بگیرم. ▪️جنگ ما یک گنج بود که بیت الله الحرام و طواف حجاج در مقابل آن کم است. 🎥 کلیپ نماز رزمنده نوجوان مجروح در خط مقدم! https://eitaa.com/bisimchi10
📩 سردار شهید اسدالله لطفی ( شهادت ۴ دی ۱۳۶۵ عملیات کربلای چهار ) فرمانده محور و معاون ادوات لشکر ویژه ۲۵ کربلا ▪️یک تذکر به آن دسته ی مردم که جبهه را جای افراد ولگرد می دانند؛ باید بدانند که این جوانان خالص ترین و پاک ترین افراد هستند و الان شما که در خانه تان راحت به سر می برید، این افراد بسیجی که شدند و هستند و دارند می جنگند باعث شدند که شما راحت در آغوش خانواده تان به سر می برید. ▪️خدایا! زمان آن رسیده که وداع کنم با دنیا و به سوی تو پرواز کنم. خدایا! بال هایم را خونین کن تا لذت وصال ات را بیشتر بچشم. خدایا! با کوله باری از گناه و با چهره ای شرمسار به سوی تو می آیم. خدایا! اگر تو دست رد به سینه ام زنی دیگر کسی را ندارم که به سوی او بروم. . https://eitaa.com/bisimchi10
. علی اکبر میرزائی» متولد ۱۲ خرداد ۱۳۳۶ در روستای علی تپه بهشهر به دنیا آمد. سال ۱۳۵۹ به عضویت سپاه درآمد، سال ۱۳۶۱ به سمت مسئول ستاد لشکر ۴۱ ثارالله در سیستان و بلوچستان منصوب شد. در مرداد ۱۳۶۴ فرماندهی سپاه جالق در سراوان و مسئولیت گشت در واحد اطلاعات عملیات زاهدان را به عهده گرفت. مسئولیت آموزش نظامی در مراکز آموزش سپاه سیستان و سازماندهی نیرو‌های بسیجی از دیگر خدمات ارزشمند علی‌اکبر به‌شمار می‌رود. ناگفته نماند که او یک‌بار در زاهدان مجروح و بستری شد. . سال ۱۳۶۵ ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد. دهم مهر ماه ۱۳۶۵ در پشت کوه خاش توسط اشرار بر اثر اصابت گلوله، شهید شد. همسر شهید می‌گفت: «روزی که برای گرفتن نتیجه آزمایش بارداری به بیمارستان رفته بودم، او در سردخانه خوابیده بود و من بی‌خبر بودم. مادر شهید می‌گفت: «روزی که خدا او را به من داد، خوشحال بودم و نماز خوندم؛ روزی هم که از من گرفت، با گریه برایش نماز شهادت خوندم.» . ▪️روایت رفاقت و دوستی دو همرزم یکی از شمال و دیگری از کرمان با شهادت علی اکبر پایان نیافت سردار سلیمانی همیشه به مادر شهید سرمی‌زدند و حتی ایشان را مادر صدا می‌زدند و در زمان‌هایی که نمی‌توانستند، تماس می‌گرفتند تا آنجا که خانه شهید میرزایی در روستای علی‌تپه به‌عنوان قدمگاه سردار دل‌ها در استان مازندران یاد می‌شود. . https://eitaa.com/bisimchi10
گمنام شهید غلامعباس گلی شهادت: ۸ اردیبهشت ۱۳۶۶ بانه: . همسر شهید: «بعد از شهادت دوستش «سیدکریم حسینی»، کمتر به خانه می‌آمد. وقتی هم می‌آمد، فقط از شهادت حرف می‌زد. زمانی که بچه‌هایم «سجاد و جواد» به سمتش می‌رفتند، می گفت: کریم دیگر نیست که حسن و حسین خود را بغل کند. من چطور شما را در آغوش بگیرم؟» . https://eitaa.com/bisimchi10
به فرمایشات ولی فقیه احترام زیادی می‌گذاشتند برای نمونه قبل از عملیات در خاکریز نشسته بود. آقا جواد پیش یکی از رزمندگان آمد و گفت: «چرا کلاه آهنی بر سر نداری؟ مگر نمی‌دانی امام کلاه آهنی را برای رزمنده‌ها واجب کرده است؟ یادت باشد اگر بدون کلاه آهنی کشته شوی شهید محسوب نمی‌شوی.» . 📩 وصیت سردار شهید جواد نژاد اکبر: خدايا خداوندا! تمامي شهداي ما را با شهداي صدر اسلام و سرور شهيدان امام حسين (ع) محشور بفرما. . https://eitaa.com/bisimchi10
36.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فرزندان پایانی جز ندارند ... 🌹 کلیپ یاد امام و شهدا مزین به تصاویر سرداران مظلوم و غریب لشکر ویژه ۲۵ کربلا ... https://eitaa.com/bisimchi10
▪️چند سال پیش رفته بودیم روستای قراخیل خدمت والدین شهید صادق نوراللهی بسیجی لشکر ویژه ۲۵ کربلا... پدرش می‌گفت: عید قربان سال ۱۳۶۷ بود. یک روز قبل گوسفندی رو آوردم خونه مون واسه قربونی... پسرم صادق جبهه بود. صبح گوسفند و آوردم که ذبح کنم گوسفند از دستم فرار کرد. گرفتمش، ولی باز دوباره فرار کرد، برای بار سوم گوسفند رو آوردم آماده کردم برای قربونی اما دیدم انگار چاقو نمی‌خواد سر این گوسفند رو ببره، منصرف شدم و رو به آسمون گفتم خدا چه مصلحتیه، راضی‌ام به رضات، مثل اینکه تو هم نمی‌خوای این حیوون رو ذبح کنم. غروب همون روز برام خبر آوردند صبح همون لحظه که می‌خواستم قربونی کنم؛ پسرم صادق تو جبهه در راه خدا قربونی و شهید شد. خدا همون یه قربونی رو ازم قبول کرد. . https://eitaa.com/bisimchi10
▫️عزیزم... همیشه مرتب بودی و منظم ولی چرا انقدر شلخته از جبهه برگشتی ...!!!! . 📩 از فرزاد کریمی ( ) : ۱۳۶۳ : همسرم من از تو راضی بودم و خداوند از تو راضی باشد و امیدوارم که زینب وار راه شهدا را ادامه بدهی و حجاب خودت را حفظ کن و در خط امام دوشادوش دیگر خواهران حرکت کن و صبر استقامت داشته باش و جز تقوا پیشه گان باشید همسرم 2 ماه روزه مرا سعی کنید بگیرید و همچنین نماز قضا مرا همسرم سعی کن بچه ام را طوری تربیت کن که راه پدرش را ادامه بدهد و اسلحه پدرش را بر زمین نگذارد. . https://eitaa.com/bisimchi10
. ▪️داعشی ها محاصره اش کردند. تا تیر داشت مقاومت کرد و جنگید، تیرش که تموم شد، داعشی ها نیت کرده بودند زنده بگیرنش همون موقع حاج قاسم هم توی منطقه بود خلاصه اینقدری این بچه رو زدند تا دیگه بدنش هم کم آورد و اسیر شد. ولی یک لحظه هم سرش رو از ترس پایین نیاورد...تشنه بود آب جلوش می ریختند رو‌ی زمین فهمیدند حاج قاسم توی منطقه است برای خراب کردن روحیه حاج قاسم بیسیم رضا اسماعیلی رو گرفتند جلوی دهن رضا و چاقو رو گذاشتند زیر گردنش کم کم برای اینکه زجر کشش کنند آروم آروم شروع کردند به بریدن سرش و بهش می گفتند به حضرت زینب فحش بده پشت بیسیم اینقدر یواش یواش بریدند که ۴۵ دقیقه طول کشید... . ▪️ولی از اولش تا لحظه ای که صدای خر خر گلو آمد این پسر فقط چند تا کلمه گفت: اصلا من آمدم جون بدم برای دختر مظلوم علی... اصلا من آمدم فدا بشم برای حضرت زینب... اصلا من آمدم سرم رو بدم... یا علی یا زهرا... میگن حاج قاسم عین این ۴۵ دقیقه رو گریه می کرد. بعد هم سر رضا رو گذاشتند جعبه و فرستادند ‌برای حاج قاسم... . امنیت ما اتفاقی نیست عزیزان! چقدر سرها و خون ها دادیم تا توانستیم به این آرامش برسیم... 🌷شادی روح شهیدرضااسماعیلی صلوات 🌷 https://eitaa.com/bisimchi10
💢 جلسات بچه های جبهه ▪️کت و شلوار پوش نداشت!!! ▫️لباس ها همه یکدست و یکرنگ بود ▪️ میز و صندلی و اتاق جلسات نداشتند!!! ▫️زیر چادرهای خاکی برگزار میشد ▪️ بالا و پایین نشستن نداشت!!! ▫️همه کنار هم می‌نشستند ▪️صرفا جهت وقت گذرانی نبود!!! ▫️هدفمند بود و مفید ▪️شعار و وعده و وعید نمیدادند ▫️ختم به عمل و نتیجه میشد ▪️نگاه هایشان به لنز و دوربین نبود ▫️دوربین بود که معطوف بزرگیشان بود . 📷 جلسه ی فرماندهان لشکر ویژه ۲۵ کربلا _قبل از عملیات والفجر هشت ۱۳۶۴ https://eitaa.com/bisimchi10