eitaa logo
بیسیم‌چی
5.4هزار دنبال‌کننده
27.4هزار عکس
14.5هزار ویدیو
136 فایل
اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید. دریافت محتوا @Sanjari @a_a_hemati @koye_shahid
مشاهده در ایتا
دانلود
بیسیم‌چی
اینجانب بنده گناهکار درگاه خداوند از شما امت شهید پرور تقاضا دارم که مطیع محض ولایت حضرت امام خامنه ای (مدظله) نه در حرف بلکه در عمل باشید؛ اینگونه نباشید که به خاطر حرف این و آن و عده ای منحرف حرف ولی در روی زمین بماند یا اگر حرف ولی را مخالف با میل شخصی دیدیم به آن عمل نکنیم : من عمرم را در دفاع مقدس سپری کرده و شیمیایی شدم، محمدرضا را تحویل نظام، انقلاب و آقا داده‌ام و اگر حضرت آقا دستور بدهند، هم خودم و هم فرزند کوچکم را فدای حضرت آقا میکنم؛ ما در خانواده کوچک خود ۱۸شهید تحویل انقلاب داده‌ایم... @bicimchi1
بیسیم‌چی
مردی با چهره ای شکسته و قدی خمیده بر سر مزار فرزندش... نزدیک شدم و خوب که دیدمش به یقین رسیدم که داغ علی اکبر کمرش را خم کرده با خودم گفتم: چه خوب شد که مادر نبود چه خوب شد که نبود تا ببیند چه بر سر پیکر روح الله آمد... کتاب را بخوانید شاید ذره ای از آن عشق برایتان تداعی شود «و اما حسین(ع) نزدیک‌ترین، محبوب‌ترین و دوست داشتنی‌ترین هدیه را برای معاشقه با خدا برگزیده بود شاید اندیشیده بود که خوبتر‌هایش را اول فدای معشوق کند و شاید این کلام علی اکبر(ع) دلش را آتش زده بود که «یا ابتا لا ابقانی الله بعدک طرفه عین»: «پدر جان! خدا پس از تو مرا به قدر چشم به هم زدنی زنده نگذارد پدر جان دنیای من آنی پس از تو دوام نیاورد چشمهای من، جهان را پس از تو نبیند» چه خوب شد که نبودی لیلا! کدام جان می‌توانست در مقابل این مناسبات عاشقانه دوام بیاورد؟ تو می‌خواستی باشی که چه کنی؟ که برای علی اکبر(ع) مادری کنی؟ که زبان بگیری؟ گریبان چاک دهی؟ که سینه بکوبی؟ که صورت بخراشی؟ که وقت رفتن از مهر مادری سرشارش کنی؟ که قدم‌هایش را به اشک چشم بشویی؟ یادت هست لیلا یکی از این شب‌ها را که گفتم: «به گمانم امام، دل از علی اکبر(ع) نکنده بود» به دیگران می‌گفت: دل بکنید و ر‌هایش کنید اما هنوز خودش دل نکنده بود اگر علی اکبر(ع) این همه وقت تا مرز شهادت رفت و بازگشت، اگر از علی اکبر(ع) به قاعده دو انسان خون رفت و همچنان ایستاده ماند، همه از سر همین پیوندی بود که هنوز از دو سمت نگسسته بود پدر نه، امام زمان دل به کسی بسته باشد و او بتواند از حیطه زمین بگریزد؟ نمی‌شود و این بود که نمی‌شد و حالا این دو می‌خواستند از هم دل بکنند امام برای التیام خاطر علی اکبر(ع) جمله‌ای گفت جمله‌ای که علی اکبر(ع) را به این دل کندن ترغیب کند یا لااقل به او در این دل کندن تحمل ببخشد: «به زودی من نیز به شما می‌پیوندم» آبی بر آتش... انگار هر دو قدری آرام گرفتند @bicimchi1
پدر عشق پسر و دیداری که به قیامت است.... #شهید #پدر_شهید #شهید_مدافع_حرم شب بخیر @bicimchi1
به زبان نمی‌آورد دلتنگــــی اش را رسم ِ پدرها چنین است دلتنگ ‌اند اما در سڪوت... #پدر_شهید #شب_بخیر @bicimchi1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جنس غمش با فرق می‌کند پدر بی صدا کمرش خم می شود ... پدر شهید مدافع حرم حسین معز غلامی @bicimchi1
مادری قاب عکس در دستش تک‌به‌تک از تمامی شهدا زیر لب، پاره‌پاره می‌پرسید: «پسرم را ندیده‌اید شما؟»   پدری آن‌طرف کنار درخت: «آه! دنیای بی‌وفا! تا کِی؟! ناامیدش نکن؛ چرا باید، چشم این زن به راه باشد هی؟»   پسری بعد سال‌ها دوری مادرش را میان مردم دید هرچه فریاد زد که: «اینجایم!» به کسی جز خودش صدا نرسید   کاروان، نرم و بی‌صدا رد شد چشم‌های پسر ولی جا ماند از نگاه غریب مادر داشت کوهی از بغض و حرف را می‌خواند   کاروان مثل روز اول رفت مادری بین اشک‌ها گم شد و دوباره شهید گمنامی جای مادر، نصیب مردم شد . {رضا احسان‌پور} . @bicimchi1
بیسیم‌چی
. نازنین جوان، راهے سوے میدان.. نقل دامادے بریزے بر سرش... اشڪِ دیده‌گان به پایش.... امّا؛ لا یوم ڪی
. دست همیشه به معنای آغوش نیست ! گاهی فقط امنیت است . . . فقط مثل «دست پـــــــدر» !!! 🌹 @bicimchi1
29.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
"بیقراری شهید" عبد صالح الهی حضرت آیت الله امام خامنه ای مدظلّه: در یک وصیتنامه ای خواندم که شهید می‌گوید: من بیقرارم! بیقرارم! آتشی در دل من است که مرا بی‌تاب کرده است. به هیچ چیز دیگر آرامش پیدا نمی‌کنم مگر به لقاء تو ای خدای محبوبِ عزیز! مادر دو شهید به من گفت: من بچه هایم را خودم دفن کردم، در خاک گذاشتم و دستم نلرزید. پدر چند شهید گفت: اگر چند برابر این ها من بچه داشتم، حاضر بودم در راه خدا اینها را بدهم. https://eitaa.com/bisimchi10
🌹«پدرِ نادر» آسمانی شد/ پدر شهیدی که در یک آلونک ۱۶ متری زندگی می‌کرد و کارش بافتن تور ماهیگیری بود 🔻حاج «خدارحم زرین‌کفش» پدر شهید «نادر زرین‌کفش» به خیل پدران آسمانی شهدا پیوست 🌷 شهید نادر زرین کفش متولد ۱۳۴۵ در اسفند سال ۱۳۶۳ در عملیات بدر جاویدالاثر شد و پیکر مطهرش ده سال بعد به شهر و دیارش برگشت و در گلزار شهدای بهشت علی دزفول به خاک سپرده شد‌. 🔹درگذشت این پدر فداکار که تنها فرزندش د‌ر راه دفاع از اسلام و میهن تقدیم شد را به مردم شهیدپرور دزفول تسلیت می‌گوییم. https://eitaa.com/bisimchi10