eitaa logo
بیسیم‌چی
5.4هزار دنبال‌کننده
28هزار عکس
15هزار ویدیو
136 فایل
اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید. دریافت محتوا @Sanjari @a_a_hemati @koye_shahid
مشاهده در ایتا
دانلود
5.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 واکنش رهبرانقلاب به شعری که در وصف ایشان سروده شده بود... @bisimchi10
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 زیارتی به نیابت از رهبر انقلاب 🌷 زیارت و شرکت در مراسم پیاده‌روی اربعین حسینی توسط سید هاشم الحیدری دبیرکل جنبش عهدالله از گروه‌های مقاومت عراقی به نیابت از مقام معظم رهبری. @bisimchi10
🥀 ای کسانی که «یابن‏الحسن» و «یابن الزهرا» می‏گویید و عاشق مهدی هستید! 🥀 مهدی(عج) در بیابان‏های خونرنگ خوزستان که در هر وجبش، گلی پرپر شده. مهدی(عج) در میان چادرهای رزمندگان است، مهدی(عج) پیشاپیش سربازانش است. @bisimchi10
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥حضور گسترده مردم در پیاده روی روز اربعین در ملبورن استرالیا باور نکردنی است 🔹هنوز نگفتند راهپیمائی حکومتی جمهوری اسلامی با موکب و هزینه بیت المال و ساندیس و....!!؟ @bisimchi10
🥀 ای ملت مبارز و مسلمان! دعای فرج را زیاد بخوانید، زیرا که امام زمان(عج) خودش فرموده این دعا را بسیار دوست دارم. @bisimchi10
🥀 وقتی تو کار بهمون فشار می‌اومد یا خسته می‌شدیم، بهمون می‌گفت: 🥀ثواب کار رو هدیه کنید به یکی از «اهل بیت(ع)» 🥀 اونوقت خستگی بهتون غلبه نمیکنه و شما بهش غلبه می‌کنید. @bisimchi10
🥀 از امام حسین (ع) خواستم که آدمم کند 🥀 هشت روز مانده به اربعین سال 93 ساعت یازده شب بود که مجید سراسیمه آمد خانه: «وسایلم را جمع کنید که عازم کربلا هستم.» گفتم: «زودتر می‌گفتی که به چند تا از فامیل و آشنا خبر می‌دادیم.» عجله داشت و رفقایش داخل ماشین منتظرش بودند. چه رفقایی و چه سفر اربعینی! تا برسند مرز مهران، صدای آهنگ و بگوبخندشان بلند بود؛ گویا کارناوال شادی راه انداخته بودند. 🥀 مجید اولین بار که رفت داخل حرم حضرت علی (ع) کمی تغییر کرد و کم‌حرف شد. هر بار هم که می‌رفت حرم، دیر برمی‌گشت؛ آن هم با چشم‌های قرمز. رفقا مانده بودند که این خود مجید است یا نقش بازی جدیدش. 🥀 پیاده‌روی که شروع شد، مجید غرق در خودش بود. نه می‌گفت و نه می‌خندید. پایش که رسید بین الحرمین، از درون شکست. دیگر دست خودش نبود. ذکر لبش یا حسین یا حسین بود و مشغول اشک و ناله. 🥀 وقتی می‌خواستند برگردند، به صمیمی‌ترین دوستش گفت: «توی این چند روز از امام حسین (ع) خواستم که آدمم کند. اگر آدمم کند دیگر هیچ چیز نمی‌خواهم.» او حُرّی دیگر شده بود. فاصلهٔ بین توبه و شهادتش 13 ماه بیشتر نبود. 📚 برگرفته از کتاب | زندگی داستانی حُرّ مدافعان حرم @bisimchi10
🥀 سالروز قیام خونین ۱۷ شهریور که به فرموده امام خمینی (ره) جمعه سیاه نام گرفت، روز مقاومت، مجاهدت باشکوه و خونین مردم مسلمان در برابر طاغوت که نقطه عطفی در تعیین مسیر انقلاب اسلامی ایران بود، را گرامی می‌داریم. @bisimchi10
🔴 خاطره رهبرمعظم انقلاب از کشتار هفده شهریور ♦️آن زمان من در جیرفت تبعید بودم. شاید روز 14 یا 15شهریور بود. به یکی از آقایان معروف که در قم بود، نامه‌ای نوشتم و سیاست رژیم (مبنی بر تقسیم مبارزان و به تبع آن ملت ایران به تندرو و کندرو، افراطی و معتدل) را برای آن آقا تشریح کردم و گفتم اینها با این تدبیرِ خباثت‌آمیز میخواهند بهانه‌ای برای سختگیری بر مخلصان و عشاق امام بزرگوار به دست آورند و شما را بدون این‌که خودتان بخواهید، در مقابل آنها قرار دهند. این نامه را نوشته بودم؛ اما هنوز نفرستاده بودم. ♦️روز شنبه هجدهم شهریور بود که رادیو و روزنامه‌ها، خبر کشتار هفدهم شهریور را پخش کردند. فردای آن روز، ما در جیرفت از این قضیه مطلع شدیم. من برداشتم در حاشیه آن نامه برای آن آقا نوشتم که: «باش تا صبح دولتش بدمد، کاین هنوز از نتایج سحر است». آن نامه را به وسیله‌ی مسافر، برای آن آقای محترم فرستادم. آنها شروع کردند سختگیریها را علیه مبارزان و انقلابیون حقیقی راه انداختن که نمونه‌اش کشتار هفدهم شهریور بود. بیانات در دیدار جمعی از پرستاران ۱۳۷۶/۰۶/۱۹ @bisimchi10
یا صاحب الزمان  هٰذَا يَوْمُ الْجُمُعَةِ وَهُوَ يَوْمُكَ الْمُتَوَقَّعُ فِيهِ ظُهُورُكَ، وَالْفَرَجُ فِيهِ لِلْمُؤْمِنِينَ عَلَىٰ يَدَيْك Https://eitaa.com/atabatkerman
🥀 آنچه تلخ و اسفبار است این است که شیعه چه بد با غیبت مولایش خو کرده است، چه ناجوانمردانه بریدن از مولا برایش عادت شده است. چه بی‌معرفتیم ما که اصل کل خیر برایمان فرعی شده است. @bisimchi10
🥀 به قول بچه‌های مسجد، کلاسش خیلی بالا بود. کافی بود نامی از امام زمان(عج) ببری، زار زار گریه میکرد. آدم عجیبی بود. بحث امام و انقلاب که میشد، کوتاه نمی‌آمد. 🥀 عِلمش را هم داشت. می‌ایستاد با طرف به صحبت. آنقدر میگفت و می‌گفت تا مجابش میکرد. توی هر بحث و صحبت یک آیه‌ای، حدیثی، روایتی توی آستینش داشت. @bisimchi10