بیسیمچی
به سیّــد مجتبی علمـدار گفتم اینا کین که میاری هیئـت و بهشـون مسئولیت میدی؟ گفت: کسی که تو راه نیــست اگه بیاد تو مجلس #اهل_بیت (ع) و یه گوشه بشینه و شما بهش بها ندی، میره و دیگه هم بر نمےگرده
اما وقتی تحویلــش بگیری، #جذب همیــن راه میشه...
#شهیدسیدمجتبی_علمدار
@bicimchi1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گفتم كه عشق و دل را باشد علامتی هم؟
قالت دُموعُ عَيني لَمْ يَكْفَ بِالْعلامه؟*
*گفت آیا آبِ دیدهام بهعنوان نشانه کفایت نمیکند؟
#شهدا_را_یاد_کنید_با_صلوات
@bicimchi1
بیسیمچی
💗 خانهای که مایه افتخار جمهوری اسلامی است
🔻رهبرانقلاب: بنده رئیسجمهور بودم و امکانات این کشور تا حدودى که در اختیار رئیسجمهور بود، در اختیار بنده بود؛ اما این پیرمرد و پیرزن کوچکترین توقعى نداشتند که چون پسرشان رئیس جمهور شده، این خانه را تبدیل به احسن کنند یا دستى به سر و صورتش بکشند.
🔹 پدرم تا سال ۶۵ و مادرم تا انتهاى دوران ریاست جمهورى در همین خانه زندگى مىکردند؛ اما این خانه کمترین تغییرى در جهت کامل شدن پیدا نکرد؛ این براى جمهورى اسلامى مایهى افتخار و مباهات است...
🔹 البته فضل این کار به من برنمىگردد؛ به آن دو بزرگوار برمىگردد که به معناى واقعى کلمه زاهد و به زخارف و ظواهر دنیا بىرغبت بودند. براى آنها اهمیتى نداشت که چگونه و کجا زندگى کنند. وقتى پدر من فوت کرد، پس از تقویم وسایل این خانه - غیر از کتابهاى ایشان که خودش باب جداگانهیى بود - همهى موجودى آن از صدر تا ذیل، حدود ۴۵ هزار تومان شد؛ در حالى که آن روز اگر مىخواستند ۴۵ هزار تومان را مصرف کنند، نمىشد مثلاً یک یخچال و یک گاز بخرند؛ این در حالى بود که ایشان پنجاه سال در این شهر امام جماعت و روحانىِ موجه و داراى مریدها و علاقهمندان زیاد بودند!
🔺گذشتگان ما اینطور زندگى کردند. ۱۳۷۵/۴/۱۴
📲 صفحه ویژه زندگینامه آیتالله سیدجواد خامنهای در سایت KHAMENEI.IR 👇
http://khl.ink/fcj
بیسیمچی
دست لرزان است از نگارشِ شوقی که در نگاه کودکانست رو به سمت مادری که بغضش را فرو می خورد تا نشکند شوق دیدار پدر را....
تکمله: نازدانه های شهید پورهنگ نازنین!
فرشته ها چه می گویید؟
خطابتان به مادرست؟
لابد می گویید مادر غصه نخور
ما سیلی نخوردیم
مو پریشان نشدیم
خار در پا و ریسمان در گردن نداریم... #شهید_پورهنگ
#شب_بخیر
@bicimchi1
وصیت شهید مدافع حرم ابراهیم رشیدی:
در هر کاری مشغول هستید با دقت به آن بپردازید/هیچ وقت امام زمانتان و نائبش را تنها نگذارید.
#صبحتان_شهدایی
@bicimchi1
بیسیمچی
پایش را گچ گرفته بودند و در بیمارستان مریوان بستری بود. بچهها لباسهایش را شسته بودند. خبردار که شد، بلند شد برود لباسهای آنها را بشوید.
گفتم: برادر احمد! پاتون رو تازه گچ گرفتهاند؛ اگر گچ خیس بشه، پاتون عفونت میکنه.
گفت: هیچی نمیشه.
رفت توی حمام و لباس همه بچهها را شست. نصف روز طول کشید. گفتیم الآن تمام گچ نم برداشته و باید عوضش کرد. اما یک قطره آب هم روی گچ نریخته بود.
میگفت: مال بیت المال بود،مواظب بودم خیس نشه.
#حاج_احمد_متوسلیان
@bicimchi1
بیسیمچی
تعهد تنها استاندار شهید
در انجام امور کاری و زندگی خود بسیار متدین و متعهد و فقاهتی بود و بسیار نگران این بود که نکند در دوران مسئولیتش حقی بر گردنش باشد.
«علی» واقعا به مردم گیلان عشق میورزید و همواره معتقد بود تا فردی گرسنه در گیلان باشد، سیر خوابیدن حرام است.
در بعضی از نیمه شبها با صدای گریه او مواجه میشدم. وقتی علت گریهاش را میپرسیدم، میگفت: میترسم در قیامت مولا علی (ع) از من سوال کند که تو استاندار و والی استان بودی، در حالی که فقیر و مظلومی گرسنه سر به بالین گذاشته است؛ آن روز چه جوابی باید بدهم؟!»
راوی: همسر استاندار شهید علی اخوینانصاری
@bicimchi1
بیسیمچی
شهید مدافع حرم علیرضا مرادی
تاریخ تولد: ۱۳۶۹/۴/۲۵
محل شهادت: سوریه، حومه حلب، خانطومان
تاریخ شهادت: ۱۳۹۴/۱۰/۲۱
محل تدفین: بهشت زهرا، قطعه۵۰، ردیف ۱۱۵، شماره۲۳
شهید علیرضا مرادی متولد تیرماه ۱۳۶۹ از رزمندگان مدافع حرم بود که ۲۱ دیماه ۱۳۹۴ در سوریه به درجه رفیع شهادت نائل آمد...
در متن وصیت نامه شهید علیرضا مرادی که فقط چند روز قبل از شهادتش نوشته شده آمده است: «به تاریخ ۱۳۹۴/۱۰/۵ ساعت ۲۳ و نیم شب، چند سطری وصیت نامه می نویسم:
علی وار زیستن و علی وار زندگی کردن، حسین وار زیستن و حسین وار زندگی کردن و حسین وار شهید شدن را دوست می دارم شهادت در قاموس اسلام کاری ترین ضربات را بر پیکر ظلم، جور، شرک و الحاد می زند و خواهد زد ببین ما به چه روزی افتاده ایم و استکبار جامعه را به لجن زار کشیده است ولی چاره ای نیست، این ها سد راه اسلام شده اند و باید برداشته شوند تا راه تکامل طی شود..."
@bicimchi1