eitaa logo
BLIND SPOT2
94 دنبال‌کننده
112 عکس
17 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
منو باید بزاری جلوی چشم همه!! به همه نشون بدی که چی ازم ساختی نه اینکه منو دور بندازی!!!!!
★. ꜝꜞ ᳝ ࣪ .HAPPY BIRTHDAY MY HYEONG ꜝꜞ ᳝ ࣪ .★
دختر کوچولوی چابنک اینا، همون که گردن گیرش انقدر خوبه که یه عالمه دونسنگِ خل و چل و بی‌پناه رو گردن گرفته، آره خودتو دارم میگم چان هیونگ!🫵🏼 ممنون که گردن گیرت از کاظم قلمچی هم بهتره و یه شلمغزی مثل منو به عنوان دونسنگت انتخاب کردی، ممنون که تموم شبایی که قرار نبود صبح بشن رو به صبح رسوندی و الان تو کنج قلبمی:) و به وقت دوازدهم آذر ماه هزارو چهارصد و سه، دوم دسامبر بیست بیست‌وچهار، تولدت مبارک!چیزایی که بهت گفتم رو هیچوقت فراموش نکن. دوستت دارم، خب؟! برای همیشه!!!
هدایت شده از " Vin vin playlist "
Stray Kids Seungmin X EXO BaekhyunStray_Kids_Seungmin_X_EXO_Baekhyun_'Love_Again'_Mashup_Lyrics.mp3
زمان: حجم: 8.2M
میدونم این آهنگ رو خودت برام فرستادی ولی من عاشقتم هیونگ، اینو یه اعتراف حسابش کن🫵🏼🩶 다시 한번 내게 말해줘 다시 그날처럼 사랑한다고 해줘 믿을 수 없었지 너의 모든 것에 Like looking in the mirror 닮아 있던 우리 사랑을 말해주던 그 예쁜 입술이 꾹 잠궈진 듯 아무 말 없네 난 이해가 안돼 마음으로는 왜 날 사랑한다 해놓고 더 도망치려 해 우리 사랑의 race 끝날 수 없게 babe 지금 돌아서면 다신 돌아갈 수 없다고 hey
اون گوشه باشگاه کنار تشک‌های ژیمیناستیک نشستم، پاهامو جمع کردم تو شکمم، از بستن بانداژم منصرف شدم، گوشیمو اون تکستی که از زمان فرستادنش تا الان ۳ بار ادیتش زدی رو انقدر خوندمش تا یه دریاچه اشک درست شد و لباسم خیس شد، نیلو مدام پرسید تو خوبی؟ با دستام که از سنگای پله های سنگی باشگاه سردتر بود دستشو گرفته بودم و بلند داد زدم خوبم.
سخت ترین کار دنیاست اینکه تو آینه نگاه کنم، اینکه پیامت جلوی چشممه و مثل یه پتک کوبیده میشه تو سرم، اینکه من نبودم اونی که تو میخواستی و در عین حال نبودم اونی که خودم میخواستم چون میخواستم جوری باشم که تورو خوشحال کنم ولی تو حتی از الان منم متنفری و حتی نمیدونی چی داره توی وجودم و سلول به سلولم میگذره.
تو دورغگوی خوبی هستی و منم خر خوبیم که هربار باور میکنم که منو دوست داری، ولی اینبار میدونی فرق داره؟! میدونی من حتی یه ذره‌ام بهت اعتماد ندارم؟! میدونی اون شب که زمینو به زمان دوختی تا یه کلمه حرف بزنم و هیچی بهت نگفتم یعنی چی؟! یعنی تموم شد اون روزا ...
یکبار تو خونه، یکبار تو باشگاه، یکبار وسط خیابون، یکبار خونه مامانجون، یه بار دیگه هم توی خونه واسه این کاری که امروز باهام کردی گریه کردم، البته اسمش گریه نبود چون دوتا قطره آب بیشتر نبود، ولی این دردی که از بعد از ظهر دارم تحملش میکنم و دم نمیزنم ازش یواش یواش داره شیره وجودم رو میکشه و منو دوباره میکوبه زمین.
تو بودی، اون موقع که میخواستم حرف بزنم، آره بودی! ولی من بهت اعتماد نداشتم، چندشب پیش تو چشمات نگاه کردم و گفتم آره من حتی بهت اعتماد نداشتم که درمورد چیز به این کوچیکی باهات حرف بزنم تا به اینجا نرسم، آره خوب نشد، روز به روز بدتر شد، رسید به اینجا که آینه هارو شکستم که دیگه نتونم خودم رو ببینم ولی تو چه میدونی از چیزی که ۴ سال پیش نگفتم و الان خیلی بزرگتر از ۴ سال پیش شده، زندگیمو کنترل میکنه و من هیچ کنترلی روی اون ندارم، تبدیل شدم به عروسک خیمه شب بازی براش، چون اون بهم میگه چی بگم یا چی نگم چیکار کنم یا چیکار نکنم...
دیرکردی، عذرخواهی فایده نداره، الانم نمیتونم دیگه بهت بگمش، من اینجوری شدم، خراب و اشتباه، مگه یادت رفته؟! من نحس بودم! از اولشم نحس بودم، نحس واقعی! نحسی زندگیت من بودم، الانم کارماشو دارم پس میدم، فقط نزار اون مثل من بشه که یه روز بهش بگی تو دیوونه ای شدی که حتی تیمارستانم تورو قبولت نمیکنه که نگهت داره، باشه؟!!
شب بخیر ، امیدوارم فردا یه سویشرت قشنگ هدیه بگیرید.