🌿🌚
🌚
علامه مجلسـے فرمودند :
#شبجمعہ مشغول مطالعه بودم، به این دعا رسیدم
بسم الله الرحمن الرحیم،
اَلْحَمْدُ لله مِنْ اَوَّلِ الدُّنْیا اِلی فَنائِها
وَ مِنَ الآخِرَه اِلی بَقائِها, اَلْحَمْدُاللهِ عَلی کُلِّ نِعْمَه، اَسْتَغْفِرُالله مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ وَ اَتُوبُ اِلَیْه، وَ هُوَ اَرْحَمُ الرّاحِمینَ
بعد یڪ هفتہ مجدد خواستم ، آنرا بخوانم، ڪہ در حالت مڪاشفه از ملائکه ندایی شنیدم ،
که ما هنوز از نوشتن ثواب قرائت قبلی فارغ نشده ایم... ✨
قصص العلماء، ص 8
#کانال_چادرمون_عشقه💞
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
@blackchador
#یهخبرهخـــوش😍📣
از امروز که دوشــ🗓ـنبه استـ
تا جمعـــه...
روزی دو قسمتـــ براتون میزارم☺️😉
#امیدواریملذتببرید 🌸🌱
.
.
~•🌱 #عاشقانههاےمذهبے|
یڪ بار سر یڪ مسئله اے با هم به توافق نرسیدیم،🤔
هر ڪدام روے حرف خودمان ایستادیم،😐
او عصبانی شد،😠 اخم ڪرد😣 و لحن مختصر تندی به خودش گرفت و از خانه🏡 بیرون رفت.🚶
شب🌙 ڪه برگشت، همان طور با روحیه باز و لبخند😊 آمد و به من گفت: «بابت امروز صبح معذرت مے خواهم.» 🙏
مے گفت: «نباید گذاشت اختلاف خانوادگے👫 بیشتر از یڪ روز ادامه پیدا کند.»
.
.
#همسر_شهید_اسماعیل_دقایقے
.
#کانال_چادرمون_عشقه💞
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
@blackchador
خوشحالے یعنیツ
آنقدر بآ چـٰادُرم↻
روی↜
خاڪ شرهانی قدم بزنم
تا↶
خوشبو بشہ از
عطر شــ℘ـدا 😇
#بههوایی شرهانی نیازمندم
#شرهانی
#راهیان_نور
#کانال_چادرمون_عشقه💞
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
@blackchador
#شیک_پوش
اگر صورتتان بیضی است، بیشتر مدلها به شما میآید. اگر فکر میکنید صورتتان زیادی کشیده است و شاید حجابتان با بستن روسری دچار مشکل شود، حتما از هدبند استفاده کنید.
#کانال_چادرمون_عشقه💞
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
@blackchador
💫[ #ریحانہ ]🦋
فِرِشتِهـ☽ خَندید😌
چَرخید وُ پیچیدُ و بویید و بوسید😻
صِداے زِمزِمِه اَش دُرستـ↓
اَز پُشتِ چادُرِ مِشڪیـ♥️ ات مےآمَد
دَرِ دِلَش داد مے زَد :
【خوشحال باش بانوے عِشقـ🥀
ڪه اَگر چه عِشق تو دَر زَمین گُمنام ماند
اما دَر آسمان ها تو مَعروفے بِه نِجابتے مثال زدنے】
#کانال_چادرمون_عشقه💞
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
@blackchador
.
.
| #شــهادتامامکاظم 🌙🖤|
.
.
شاعر واعظے به نام "رُباطے" بود، در راه، ماجراےشهادت امام را برای دعبل تعریف ڪرد.
_ هـ😈ــارون امام را به سندیبنشاهک سپرد ڪه رئیس شهربانے بغداد بود.
یحییبنخالد، پدر فضل ڪه موقعیت برامکه را در خطر دیده بود به هارون قول داد امام را مسموم کند.
سرانجام یحیی مقداری #رطب را به زهر آلود و به ابنشاهک داد تا به امام بخوراند.
زمانے ڪه امام را #تب شدیدے فرا گرفت، او را به اتاق مفروش انتقال دادند و بر بسترےتمیز خواباندند.😢😞
ابنشاهک هشتاد نفر از بزرگان را جمع ڪرد و گفت:" می بینید ڪه امام رافضیان به سختے بیـــمار است و از هوش رفته است. اگر از دنیا رفت بدانید ڪه به مرگ طبیعے مرده است."
ناگهان امام چشــ👁ـم گشود و گفت:" مرا با #رطبزهرآلود #مسموم کرده و از سیاه چال به این اتاق آورده اند. فردا رنگم تغییر می کند و روز بعدش از دنیا خواهم رفت."😓😭
ابنشاهک ڪه رسوا شده بود، از خشم و خجالت مےلرزید.
|برگرفته از ڪتاب دعبل و زلفا|
#کانال_چادرمون_عشقه💞
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
@blackchador
لطفا جواب بدینـــ👀
تا بدونم فردا چند قسمتـــ🗒 بزارم 🙃...
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
EitaaBot.ir/poll/lc6ik