. بيستون بود دلم، عشق چه آورده سرش؟ كه به ارگِ بمِ ويران شده پهلو زده است؟! - عبدالمهدی نوری 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉

. من کسی که دوستش داشتم را رها کردم. اتفاقا آدم ساختن و ادامه دادن هستم، اما اگر قرار باشد همیشه در حال تلاش کردن برای این باشم که بگویم "من وجود دارم" ترجیح می‌دهم فراموش شوم..! - جورج اورول 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉

. غمخور ای‌دل که بجز غم نبود در خور ما - کمال خجندی 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉

. رو ندارم که بگویم صنم و عشق منی مذهبی بودن ما دردسری شد که نگو - علیرضا تقی‌زاده 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉

. چیست دریا؟ چشم پر از اشک زمین در نگاهش آرزویی ته نشین - هوشنگ ابتهاج 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉

. انسان‌ها برای این‌که خود قضاوت نشوند، در قضاوت دیگران عجله می‌کنند. - آلبر کامو 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉

. با محبت خارها گل می‌شوند اما دریغ ما محبت کرده بودیم و گلی مغرور شد - حامد پنبه‌چی 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉

. شادی کوچکی می خواهم. آنقدر کوچک که کسی نخواهد آن را از من بگیرد. - ناظم حکمت 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉

. همه شب با دل دیوانه‌ی خود در حرفم چه کنم، جز دل خود نامه‌ بری نیست مرا - صائب تبریزی 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉

من نمی‌دانستم معنی هرگز را تو چرا بازنگشتی دیگر؟ آه ای واژه‌ی شوم خو نکرده ست دلم با تو هنوز من پس از این همه سال چشم دارم در راه که بیایند عزیزانم آه… - هوشنگ ابتهاج 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉

. رود راهی شد به دریا، کوه با افسوس گفت می‌روی اما بدان دریا زِ من پایین‌تر است - فاضل نظری 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉

. دنیا مضحکه‌ای گریه‌انگیز است. ‐ امام‌علی‌علیه‌السلام/غررالحکم 403 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉

. زبان حال دلم را کسی نمی‌فهمد کتبیه‌های ترک‌خورده خواندنش سخت است - سجاد سامانی 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉

. عجب دنیایی‌ست! در کله‌پزی‌ها هم زبان از مغز گران‌تر است؛ درست مثل جامعه که چرب‌زبان‌ها از عاقلان ارزشمند‌تراند. - شاملو 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉

. جهان آلوده‌ی خواب است و من در وهم خود بیدار - سهراب سپهری 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉

. سرخی آتش به روی ماهِ رخسارت چکید باید از آن گونه‌های تو انارِ تازه چید - محمدمهدی مقدم 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉

. همچون انار، خون از دل خویش می‌خوریم غم پروریم، حوصله‌ی شرح قصه نیست - فاضل نظری 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉

. بیا ناامید نشیم؛ شاید دردی که امروز تحمل می‌کنی راهِ نجات تو در اینده باشه. - بزرگ علوی 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉

. در مسجد عشق رفته بودم به نماز گفتند اذان بگو، من از آن گفتم - علیرضا بدیع 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉

. - بدون تو چکار کنم؟! این سوال سخت دلیلی بود که نمی‌خواستم کسی بداند دارم می‌میرم. نمی‌توانم به تو بگویم که چگونه بدون من زنده بمانی. نمی‌توانم بگویم چگونه برایم عزاداری کنی. نمی‌توانم تو را قانع کنم که اگر سالگرد مرگم را فراموش کردی یا حتی اگر روزها و هفته‌ها گذشت و یادی از من نکردی، عذاب وجدان نداشته باشی. اما دلم می‌خواهد تو زندگی کنی. –هر دو در نهایت می‌میرند– #برشی_از_کتاب 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉

. راز گل کردن من، خون جگر خوردن بود - فاضل نظری 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉

. یک شب آویخته شد چادرت از عرش خدا عطر رویایی آن قسمت مریم‌ها شد عشق هنگام نمازت به تماشا آمد “وندرین دایره، سرگشته‌ی پابرجا” شد - لیلا تقوی 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉

. ‌مى‌خواست عشق را بچشاند به کام خلق با طعم شير و شَهد و شکر، "مادر" آفريد - حسین منزوی 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉

. ما شعله‌های سرکشِ اندوه بودیم آدم به آدم می‌رسد، ما کوه بودیم - احسان افشاری 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉