برشی از کتاب انسان ۲۵۰ ساله:
🟠امروز نگاه میکنیم موسی بن جعفر خیال میکنیم یک آقای مظلوم بی سروصدای سر به زیری در مدینه بود و رفتند مأمورین این را کشیدند آوردند در بغداد یا در کوفه در فلان جا یا بصره زندانی کردند بعد هم مسموم کردند و از دنیا رفت همین و بس قضیه این نبود قضیه یک مبارزه طولانی یک مبارزه تشکیلاتی یک مبارزه ای با داشتن افراد زیاد در تمام آفاق اسلامی موسی بن جعفر کسانی داشت که به او علاقه مند بودند. آن وقتی که پسر عمو پسر برادر ناخلف موسی بن جعفر که جزو افراد وابسته به دستگاه بود، درباره موسی بن جعفر با هارون حرف میزد تعبیرش این بود که «خَلِیفَتَانِ يَجِيءُ إِلَيهِما الخراج»، گفت: هارون خیال نکن فقط تو هستی و خلیفه در روی زمین هستی در جامعه اسلامی و مردم به تو خراج میدهند مالیات میدهند؛ دو تا خلیفه هست، یکی تویی یکی موسی بن جعفر مردم به تو مالیات میدهند پول میدهند به موسی بن جعفر هم مالیات می دهند پول میدهند و این یک واقعیت بود او از روی خباثت می گفت میخواست سعایت کند اما یک واقعیت بود از تمام اقطار اسلامی کسانی بودند که با موسی بن جعفر ارتباط داشتند منتها این ارتباطات در حدی نبود که موسی بن جعفر بتوانند به یک حرکت مبارزه مسلحانه آشکاری دست بزنند.
🏴شهادت امام موسی کاظم بر همه محبین ایشان تسلیت باد
#یک_دقیقه_کتاب
🌱 به رُشد بپیوندید | یَهدی اِلی الرُشد