#تحلیل
✅ گونه های مختلف شخصیتهای جامعه
🔰 حواسمان باشه، همیشه در #جامعه برخی #شخصیت ها وجود دارند که پیامد رفتارهای آنان یکسان است و ما باید همیشه مراقب آنان باشیم
1️⃣ ابن ملجم ها
🔸 افرادی که صرفا به ظواهر شرعیات توجه ویژه دارند و ملاک و معیار آنان برداشت ناقص و شخصی خود از دین هست
2️⃣ سلیمان ها
🔸 افرادی که در برخی حوزه های مذهبی دینی، سیاسی، اجتماعی متخصص هستند اما دارای هوش و بصیرت سیاسی نیستند و قالبا یا دچار در خطای در تحلیل میشوند یا دیر تصمیم میگیرند
3️⃣ یزیدها
🔸 افرادی که غصب کننده حق هستند و در ظلم و جور از هیچ اقدامی فرو گذار نیستند
4️⃣ عمرسعدها
🔸 افرادی که طماع هستند و همیشه بازیچه دست یزیدیانند در جهت ظلم و جور بر مردم
5️⃣ ابوموسی ها
🔸 این افراد نیز در ظاهر متشرع و اهل تخصص هستند اما در باطن ساده لوح و بی بصیرت که همیشه در پازل دشمن بازی میکنند
6️⃣ طلحه ها و زیبرها
🔸 افرادی که عمری را در راه حق شمشیر زده اند و جهاد کرده اند اما در پایان به واسطه حب به دنیا به جاده انحراف کشیده شده اند
7️⃣ عمروعاص ها
🔸 افرادی نیرنگ باز و مکار که در خدمت یزیدیان هستند برای رسیدن به مقاصدشان
8️⃣ عبدالله بن زبیرها
🔸 افرادی منافق صفت که باطن آنها با ظاهر آنها در جهت عکس هست
✅ در همیشه تاریخ این 8 گونه شخصیت در مقابل امام جامعه ایستاده اند و مردم را از گرد امام پراکنده کرده اند
✅ این 8 گونه شخصیت، عموما همچون قطعات یک پازل عمل میکنند، یعنی مکمل یکدیگران و به یکدیگر ضریب میدهند
✅ حواسمان باشد، این 8 گونه شخصیت دست ما را از دامان امام جامعه کوتاه نکنند
🌏به #بعد_چهارم بیندیشید
⏳@bode4om
نامهای برای #پلیس عزیز!
یکی از #دانشآموزان کلاسدهمی مدرسهٔ فرزانگان کار قشنگی کرده. هر روز سه چهار نامه برای نیروهای انتظامی و یگان ویژه مینویسد. یک برگهٔ سفید هم به آنها میدهد که در آن فقط یک جمله نوشته: «شما چی یادم میدید؟». و منتظر میماند تا آن مأمور، برایش چند خطی بنویسد.
چند تا از نامههای پلیسها را که والدین این نوجوان فرستادهاند در ادامه ببینید.
**** جواب نامه اول
«مادرت بهت گفت گوشهٔ چادر مرا بگیر تا توی شلوغیها گم نشی. همون چادری که ارثیهٔ حضرت زهراست (س) و رضا خان خواست نابودش کند، اما خدای رضا خان اجازه نداد.
دختر گلم، تصدقت شوم، مادر آینده! چادرت را خوب حفظ کن تا دخترت (فرزندت) در شلوغی جامعه (دنیا) گم نشود. من تا آخرین قطرهٔ خونم از چادر تو حفاظت میکنم.»
****نامه دوم
امروز ۹/۸/۱۴۰۱ هست. من یه پلیس، یه همسر و یه پدر مهربون هستم. هیچ وقت نیروی ویژه هیچ ایرانی را نزد و نکشت.
الان که من این یادگاری رو برات مینویسم، برات بهترین آرزوها رو میکنم. امید یه همسر مهربون و خوب مثل خودت خدا بهت بده که انقدر بااحساس و مهربونی خواهر عزیزم.
****نامهی سوم
«مینویسم یادگاری
تا بماند روزگاری
گر نباشد روزگاری
این دلنوشته بماند یادگاری
امروز مورخ ۹/۸/۱۴۰۱ . خیلی این حرکتتو دوست داشتم و سوپرایز شدم و خوشحالم آدمایی مثل تو هستن که ما رو همیشه خوشحال کنن.
این حرکتت تیر هوایی داره.»
به هر زبانی، تو قهرمانی!
زینب ۱۲ساله است. مثل خیلی از بچههای امروز به کلاس زبان انگلیسی میرود. او تنها دختر #چادری آموزشگاهشان است. ۴۰ روز در و دیوارهای آموزشگاه را پر از شعارهای مختلف «مرگ» دیده و طاقتش تمام شده.
به تازگی اعتراف کرده که از چند روز قبل با خودش الکل میبرده و قبل و بعد از کلاس، وقتش را به پاک کردن #شعارها میگذرانده. البته هر که از پشت سرش رد میشده، ناسزایی نثارش میکرده که با سکوت زینب ما مواجه میشده.
بله... دانشآموز اصیل و دلاور ما برای اعتقادش هم دیوار پاک میکند، هم فحش میشنود. اما لب به ناسزا باز نمیکند. این است تفاوت این بچهها با بعضیهای دیگر. این بچهها دانشآموختهی کلاس قهرمانی حاجقاسم هستند...
القصه... معلم کلاس زبان به بچهها تکلیف داده که انشایی (writing) بنویسند و یک #شخصیت بزرگ را معرفی کنند. زینب که انگار ناسزاها به او کارگر نیفتاده، تصمیم میگیرد از آرمان بگوید؛ «آرمان علیوردی». او میخواهد باز هم در قامت یک انسان فرهیخته و عاقل، اعتقادش را با کلمات بیان کند.
مادرش که میترسد در آموزشگاه بلایی سر دخترش بیاورند، مخالفت میکند! اما در نهایت راضی میشود. زینب مینشیند به نوشتن و چه نوشتنی... روضهٔ انگلیسی شنیدهاید؟ آن هم از زبان یک زینب ۱۲ساله؟...
ترجمهٔ انشای زینب را برایتان مینویسم:
«آرمان علیوردی» کیست؟
او متولد ۱۳۸۰ و دانشآموز مدرسهٔ (حوزه) مجتهدی بود. وقتی به خانه برمیگشت دوستانش گفتند اکباتان شلوغ شده.
رفت به اکباتان. و افرادی که آنجا میدانستند آرمان بسیجی است، خواستند دنبالش بروند و نزدیکش شوند.
یکی که شهیدش کرده بود، میگفت حدود ۳۰ نفر او را دوره کرده بودند.
آنها از آرمان خواستند به انقلاب و رهبرش اهانت کند. ولی او نپذیرفت.
کیفش را باز کردند و متوجه شدند کتابهای مربوط به دین و یک عبا دارد.
فریاد زدند: «طلبه است! بیشتر بزنیدش!...».
او را کشتند، با توهین و ناسزا، و سنگ و چاقو...
و سپس بدنش را به گوشهای از پیادهرو منتقل کردند.
من از #آرمان یاد گرفتم باید پای اعتقادات و باورهایم بایستم.»
زینب میداند نوشتن چنین متنی و خواندنش بین کسانی که فقط شعار «آزادی» میدهند، یعنی چه.
ولی کار خودش را میکند. انشایش را سر کلاس میخواند و بر خلاف انتظارش، استادش که تفکرات ضدانقلاب دارد در حالی که اشک در چشمهایش جمع شده، ایستاده برایش دست میزند!
@bode4om
💢چرا جامعه تاب و تحمل علی(ع) را نداشت!؟
عجالتا اگر صفات علی(ع) را برای هر انسانِ صاحب عقلی، نقل کنیم حتی اگر مسلمان نباشد؛ بدون شک این #شخصیت را تایید و تمجید میکند.
انسانی که هیچ کس در #میدان جنگ حریف او نبود در عین حال در منازل یتیمان کوفه چهار دست وپا راه میرفت تا یتیمان با ابرمرد قدرتمند عرب هم بازی شوند.
انسانی که در اوج قدرت معنوی و دنیایی چاه میکند و با آن درآمد کسب میکرد، ذره ای هم به بیت المال نظر نداشت.
اما چرا جامعه #تاب و #تحمل علی(ع) را ندارد؟
چرا خانه نشین و کنار زده میشود؟
چرا خوارج و اهل شام او را کافر و بی نماز می خواندند؟
پاسخ یک کلام بیش نیست:
علی(ع) تمامِ اسلام را بی تعارف اجرا میکرد.
از مبارزه با ظلم و فساد گرفته تا مقید به نماز بودن، عفت و حجاب، سخت گیری در امر بیت المال و...
جامعه تاب و تحمل احکام خدا را نداشت و علی(ع) مجری حکم خدا بود.
بیش از عوام جامعه، این خواص بودند که تاب و تحمل نداشتند.
راحت طلبی و زیر بار مسئولیت نرفتن ...
جنس انسان میخواهد جلویش باز باشد تا هرکاری میخواهد بکند...
یرید الانسان لیفجر امامه
در این بین #مردم و #خواصی هم بودند که آخرت را ارجح بر دنیا دیدند
و دین را کامل و جامع دیدند و دیدگاهشان این بود که دین پازلی است که کل بخش های آن باید کامل شود
نمیشود عبادتهای فردی را گرفت و حاکمیت اسلام و مبنا و تفکرش را رها کرد.....
🌿🌿🌿🌿🌿🌿
@bode4om