را بر قبرش بينداز و آن را ببوس و بگو:
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ اللَّهِ وَ ابْنَ وَلِيِّهِ لَقَدْ عَظُمَتِ الْمُصِيبَةُ وَ جَلَّتِ الرَّزِيَّةُ بِكَ عَلَيْنَا وَ عَلَى جَمِيعِ الْمُسْلِمِينَ فَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْكَ وَ أَبْرَأُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَيْكَ مِنْهُمْ. 6
سپس از درى كه پايين پاى على بن الحسين عليهما السّلام است بيرون بيا و به سوى شهدا متوجه شود و بگو:
السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَوْلِيَاءَ اللَّهِ وَ أَحِبَّاءَهُ السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَصْفِيَاءَ اللَّهِ وَ أَوِدَّاءَهُ السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَنْصَارَ دِينِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَنْصَارَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَنْصَارَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَنْصَارَ فَاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَنْصَارَ أَبِي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْوَلِيِّ [الزَّكِيِ] النَّاصِحِ السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَنْصَارَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ بِأَبِي أَنْتُمْ وَ أُمِّي طِبْتُمْ وَ طَابَتِ الْأَرْضُ الَّتِي [أَنْتُمْ] فِيهَا دُفِنْتُمْ وَ فُزْتُمْ فَوْزا عَظِيما فَيَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَكُمْ فَأَفُوزَ مَعَكُمْ . 7
آنگاه به جانب بالاى سر امام حسين عليه السّلام برگرد و براى خود و اهل و اولاد و پدر و مادر و برادران خود بسيار دعا كن، زيرا در آن روضه مطهره دعاى دعاكننده و درخواست درخواست كننده ردّ نمی شود.
4_419251128065067103.mp3
2.37M
💎تفسیر صوتی قرآن کریم
💠حجت الاسلام قرائتی
#سوره_مبارکه_البقره آیه ۲۵۱
بقره ۲۵۱
♦️از عوامل پیروزی
فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اَللّٰهِ وَ قَتَلَ دٰاوُدُ جٰالُوتَ وَ آتٰاهُ اَللّٰهُ اَلْمُلْكَ وَ اَلْحِكْمَةَ وَ عَلَّمَهُ مِمّٰا يَشٰاءُ وَ لَوْ لاٰ دَفْعُ اَللّٰهِ اَلنّٰاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ اَلْأَرْضُ وَ لٰكِنَّ اَللّٰهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى اَلْعٰالَمِينَ ﴿۲۵۱﴾
پس آنان را به اذن خدا شکست دادند، و داوود، جالوت را کشت، و خداوند به او پادشاهى و حکمت ارزانى داشت، و از آنچه مى خواست به او آموخت. و اگر خداوند برخى از مردم را به وسیلهء برخى دیگر دفع نمى کرد، قطعا زمین تباه مى گردید. ولى خداوند نسبت به جهانیان تفضل دارد. (۲۵۱) بقره 251
درسهایی از این آیه با کلام استادقرائتی
@boe_atre_khodaa
📚 داستان کوتاه
مادر بزرگم بسیار صبور و آرام بود. خیلی از اوقات که همه برای موضوعی
پر پر میزدند او با آرامش کنار بساط سماورش مینشست و یک قاشق
دارچین و نبات داخل استکان چایی اش میریخت و آرام آرام هم میزد.
صدای جرنگ جرنگ قاشق اش توجه همه را به خود جلب میکرد...
نمی دانم شاید هم لبخند و آرامشش بود که کم کم جوّ خانه را آرام میکرد؟!
میدانید!؟ راستش, آرامش مسری است همانطور که عصبیت و خشم هم
خیلی زود مثل آتش سرایت میکند و دامن همه را میگیرید.
وقتی بزرگتر شدم یک روزی از او پرسیدم: خانوم جون چطور میتونید این جور
مواقع آروم و راحت بنشینید و چایی بخورید؟!
خدا بیامرزدش, از پشت عینک ذره بینی اش نگاهی به من انداخت و گفت:
"عزیز من! دنیا که سر خود نیست, صاحب داره... صاحبش هم برای همه چیز
قانون گذاشته...مثلا هر کس خودش را از کوه پایین بیندازه حتما سقوط میکنه
مگه نه؟!... حالا هر کس هم یه مشکلی براش پیش بیاد یعنی اینکه یک عیب
و نقصی درش هست که باید درست کنه... اول به آدم برمیخوره و داد و بیداد میکنه
بعد یک تکون باید به خودش بده و عیب اش رو برطرف کنه... تازه وقتی هم عیبهایش
را شناخت قوی تر میشه ... و هر چه قوی تر بشه آروم تر و راحت تر زندگی میکنه..."
با پرورویی باز هم پرسیدم: خانوم جون اگه عیبهاشو برطرف نکنه چی؟!
لبخندی زد و جواب داد: "مادر جون اون وقته که خدا دست برنمی داره و دوباره
و دوباره بهش عیبهاشو نشون میده... تا بالاخره یه جایی بفهمه دیگه!؟"
خواستم بگم اگه باز هم نفهمید...که خودش پیش قدم شد و ادامه داد:
و اگه باز هم نفهمید موهاش سفید میشه و یک جرعه چایی خوش از گلوش
پایین نرفته.... حالا برات یک چایی بریزم؟!...
و شروع کرد به خندیدن....
خدا مادر بزرگهای من و همه شما دوستانم را غرق رحمت کند!
@boe_atre_khodaa
مردی تخم عقابی پیدا کرد و آن را در لانه مرغی گذاشت. عقاب با بقیه جوجه ها از تخم بیرون آمد و با آنها بزرگ شد . در تمام زندگیش، او همان کارهایی را انجام داد که مرغ ها می کردند، برای پیدا کردن کرم ها و حشرات زمین را می کند و قدقد می کرد و گاهی با دست و پا زدن بسیار، کمی در هوا پرواز میکرد. سال ها گذشت و عقاب خیلی پیر شد. روزی پرنده باعظمتی را بالای سرش بر فراز آسمان ابری دید او با شکوه تمام، با یک حرکت جزئی بالهای طلاییش برخلاف جریان شدید باد پرواز می کرد. عقاب پیر بهت زده نگاهش کرد و پرسید: این کیست؟ همسایه اش پاسخ داد: این یک عقاب است. سلطان پرندگان. او متعلق به آسمان است و ما زمینی هستیم. عقاب مثل یک مرغ زندگی کرد و مثل یک مرغ مرد. زیرا فکر می کرد یک مرغ است.
این ما هستیم که زندگی خودمان را میسازیم؛ نگذارید محیط اطرف شما را دچار تغییرات اساسی کند. وقتي باران مي بارد همه پرندگان به سوي پناهگاه پرواز مي كنند بجز عقاب كه براي دور شدن از باران در بالاي ابرها به پرواز در مي آيد. مشكلات براي همه وجود دارد اما طرز برخورد با آن است ﻛﻪ باعث تفاوت مي گردد. ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﻋﻘﺎﺏ بلند پرواز باش.
@boe_atre_khodaa
تلنگر.....
🍃🌸🍃
🍃🌿
🌱
اگه برای چیزی که میخوای نجنگیدی، برای چیزی که از دست دادی گریه نکن.
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
@boe_atre_khodaa
#یک_داستان_یک_پند
✍نوجوانی پدر را گفت: پدرم! آیا تحصیل نان کنم، یا تحصیل دین؟!
📿پدر گفت: هردو لازم است، اما تحصیل دین لازمتر!!! پسر نزد کوزهگری رفت تا حرفه کوزهگری بیاموزد.
🕌شبی پدر به پسر گفت: برخیز به مسجد رویم که عالِم بر منبر از کلام خدا میگوید. پسر گفت: خستهام! و پدر تنها به مسجد رفت.
🌏چهل روز پدر، پسر را گفت: نصیحت پدر را گوش کن! بدان کسبِ علم از کسبِ نان واجبتر است.
💎خداوند مقرر فرموده است حتی اگر برای کسبِ نان تلاش نکنی، تو را مسکین نام نهاده و کسی را واجب کرده زکاتش را که همان سهمِ دنیا و نانِ توست، بر درب منزل تو آورد تا تو از گرسنگی نمیری!
📚ولی اگر برای طلبِ علم، از منزل خود خارج نشوی، هیچ کس را زکاتی واجب نفرموده است درب منزل تو را بکوبد و آن را بر تو تقدیم نماید.
@boe_atre_khodaa