eitaa logo
پایگاه خبری تشکیلاتی بعثنا
2.1هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
1.4هزار ویدیو
301 فایل
إنَّما بُعِثتُ مُعَلِّما رسانه بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان سراسر کشور بعثنا؛ صدایی از و برای دانشجومعلّم آیدی ارتباطی @boesna_admin بعثنا در پیام‌رسان‌ها https://zil.ink/boesna_news
مشاهده در ایتا
دانلود
| جنگ با خود 🔶وقتی کار فرهنگی را شروع می‌کنید با اولین چیزی که باید بجنگیم خودمان هستیم. اولین مشکل، مشکل تنبلی و سهل انگاری است. 📌شهید مصطفی صدر‌زاده @boesna_news
| راه شهدا 🔶️یعنی این احساس که اسلام و انقلاب اسلامی، به تلاش، مجاهدت و صبر ما نیاز دارد. همان احساسی که شهدا را از خانه و آسایش و درس و کار و تلاش‌های روزمره زندگی جدا کرد و به جبهه‌های نبرد کشانید. 📌برداشتی از بیانات رهبر انقلاب @boesna_news
| عشق واقعی 🔰شهدا در یک‌چیز مشترک بودند و آن عشق واقعی بود. یک جنسی از عشق که قابل‌گفتن نیست. فقط باید برای رسیدن به آن تلاش کرد و حتماً یک چاشنی دیگر هم لازم داشت؛ مثل حجب و حیاء، رعایت لقمه، گذشت و... خلاصه یک‌چیزی که این معادله را کامل کند. 📚کتاب رفیق مثل رسول | خاطرات زندگی و مدافع حرم شهید محمدحسن (رسول) خلیلی @boesna_news
| عشق واقعی 🔰باید قبل از ورود به این شغل توانایی‌های خودت رو محک بزنی. صبوری، سکوت، رازداری، بالا بودن توان جسمی، قدرت تحلیل مسائل، مهم‌ترین ابزار این شغل هستند. گاهی لازمه ماه‌ها از خانواده دور باشی. تأمین مالی خاصی توی این کار نیست؛ اما حضور دائمی در عرصه جهاد برترین امتیاز این کاره. پویایی، علم، تخصص و همه چیزهایی که می‌تونه تک تک در مشاغل فنی و حتی نظامی دیگه باشه، اینجا کنار هم وجود داره. شما همیشه در حال آموزش دیدن و آموزش دادن هستی. 📚کتاب رفیق مثل رسول | خاطرات زندگی مدافع حرم شهید محمدحسن (رسول) خلیلی @boesna_news
| عشق واقعی 🔰دنبال راه‌حلی برای بیشتر خلوت کردن با شهدا می‌گشتم، یک راه خاص. چیزی جز زدن عکس‌های شهدا به دیوار، شعر گفتن یا کتاب خواندن، باید راهی پیدا می‌کردم که بتوانم خودم را به آن‌ها نزدیک کنم. تمرین صبوری و سکوتی که لازم داشتم را می‌توانستم با این حس قرابت به شهدا انجام دهم. گاهی با نقاشی، خطاطی، کارهای گرافیکی، مطالعه کتاب و حتی تمرین مداحی این ارتباط وجود داشت؛ اما یک قلم‌مو با چند قوطی رنگ کوچک، این نزدیکی و ارتباط را بیشتر کرد. یک برنامه به برنامه‌های خودم اضافه کردم. پنج‌شنبه‌ها صبح زود، بعد از نماز، بهشت زهرا. 📚کتاب رفیق مثل رسول | خاطرات زندگی مدافع حرم شهید محمدحسن (رسول) خلیلی @boesna_news
| قتلگاه یاران خمینی وقتی ملافه‌های خونی را باز می‌کردیم و می‌ریختیم توی حوض، رختشویی می‌شد مثل قتلگاه کربلا خون‌های لخته و تکه‌تکه پوست و گوشت می‌افتاد کف رختشویی و خونابه از حوض سرریز می‌کرد. تکه‌های گوشت و دل و جگرها لای ملافه‌ها بود. بین خودمان خانم‌های رختشویی اسم آنجا را گذاشته بودیم قتلگاه و خیمه‌گاه یاران خمینی. یک نگاه که به خانم‌ها می‌انداختی، قصه هر کدام را می‌فهمیدی. مادر مفقود الاثری پای تشت نشسته بود با دقت به لکه‌های روی لباس صابون می‌زد و توی دستش می‌سابید چند دقیقه خیره شدم. بهش زیر لب ذکر می‌گفت. انگار داشت لباس پسر خودش را می‌شست کنارش مادر سه شهید ساکت تر از همه وایتکس می‌ریخت و ملافه‌ها را می‌شست از آن همه صبرش حیران بودم به هر گوشه از رختشویی نگاه می‌کردم مادر یا همسر شهیدی مشغول بود. 📚کتاب حوض خون | روایت زنان اندیمشک از رخت‌شویی در دفاع مقدس @boesna_news
| شهید یعنی... 🔰در روستاهایی که سرباز شهید یا بسیجی شهید داشتند، بیشترشان فهم درستی از شهید نداشتند. فقط می‌دانستند شهید یعنی کسی که... 📚کتاب حوض خون | روایت زنان اندیمشک از رخت‌شویی در دفاع مقدس @boesna_news
| تکه‌هایی از پیکر شهدا 🔰گاهی بین ملافه‌ها و لباس‌های خونی تکه‌هایی از پیکر شهدا یا مجروح‌ها را پیدا می‌کردیم. اولین بار که تکه‌ای گوشت دیدم حسابی غافلگیر شدم، دلم ریخت. به زحمت جلوی گریه‌ام را گرفتم. دل و جرات خانم زارع و خانم اسلامی‌پور از بقیه بیشتر بود. معمولاً آنها این تکه‌ها را جدا می‌کردند و بعد از آنکه... 📚کتاب حوض خون | روایت زنان اندیمشک از رخت‌شویی در دفاع مقدس @boesna_news
| نگینی در میان شهیدان عاشورا 🔰اسماعیل بعدها شنید که وقتی خبر شهادت حمید را به مهدی دادند، او لحظه‌ای سکوت کرد و بعد زیر لب «اناللّه و اناالیه راجعون» گفت. معاون حمید، پشت بیسیم به مهدی گفته بود که... 📚کتاب آقای شهردار | بر اساس زندگی شهید مهدی باکری @boesna_news
| نماز به یاد ماندنی 🔰یکبار در صف نماز جماعت کنار رضا ایستاده بود. رضا در رکعت دوم قبل از تشهد خواست قیام کند. کمی نیم‌خیز شد و دوباره نشست و تشهد را خواند و... 📚مربع‌های قرمز | حاج حسین یکتا @boesna_news
| مجسمه مرا بشکن! 🔰بعد از شهادت مصطفی، خواب دید مصطفی در صندلی چرخ‌دار نشسته و نمی‌تواند راه برود. دوید، گفت: «مصطفی چرا این طوری شدی؟» گفت: «شما چرا گذاشتید من به این روز برسم؟ چرا سکوت کردید؟»... 📚نیمه‌ی پنهان ماه‌ ۱: به روایت همسر شهید | حبیبه جعفریان 📌کاری از @boesna_news
| شهید مصطفی صدر زاده 🔰در محل گشت می‌زدند و مراقب بودند که جرمی چیزی اتفاق نیفتد، ایشان رفیق منو که سوار موتور بود، نگه داشت، من آنجا رسیدم و با او درگیر شدم، یک بیلی بود که ای‌کاش نبود آن را برداشتم و به سر او کوبیدم و رفتم. در محل پیچید دنبال من هستند و... 📌نقل از سید مجید به قول خودش بچه نااهل محل ▫️بعثنا؛ صدایی از و برای دانشجومعلّم @boesna_news
| شهید مصطفی صدرزاده 🔰به من گفت سید چی میخوایی که بیخیال شر و این چیزا بشوی؟ دقیقا یادمه سال ۱۳۸۰ بود و گفتم من عشقم کربلایه، ایشان گفت یعنی من تو رو کربلا بفرستم درست میشی؟ بعدش ایشان یک تنه افتاد دنبال کارام مدارکم رو گرفت پاسپورتم رو ردیف کرد من فکر میکردم خالی میبنده و پیش خودم میگفتم کی برای من این کارا رو می‌کنه؟؟ 📌نقل از سید مجید به قول خودش بچه نااهل محل ▫️بعثنا؛ صدایی از و برای دانشجومعلّم @boesna_news
| این روزها فرهنگیان میزبان مهمانی عزیز است 🔻قصد من از حرکت به جبهه حق این است که به ابرقدرتها بفهمانم که ما مرد جنگیم و تا آخرین قطره خونمان برای آزادی و استقلال جمهوری اسلامی و کمک به مستضعفین جهان ایستاده ایم. 👤 شهید دانشجومعلم جهانگیر رحمانی 📌معاونت بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان ▫️بعثنا؛ صدایی از و برای دانشجومعلّم @boesna_news
| این روزها فرهنگیان میزبان مهمانی عزیز است 🔻خدایا از تو سپاسگزارم که راه شهادت را به من آموختی و دریچه این دنیای خاکی را به رویم گشودی،لذت بخش ترین آرزوهایم را در اختیارم گذاشتی و امیدوارم مرا مورد لطف و عنایت خود قرار دهی. 👤 شهید دانشجومعلم محسن ایزدی 📌معاونت بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان ▫️بعثنا؛ صدایی از و برای دانشجومعلّم @boesna_news
| این روزها فرهنگیان میزبان مهمانی عزیز است 🔰من دنیا را سه طلاقه کرده‌ام، خداوندا خالصانه از تو می‌خواهم که شهادت خالصانه در راه خودت را نصیبم گردانی. 👤شهید دانشجومعلم عبدالحمید حامدی 📌معاونت بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان ◽️بعثنا؛ صدایی از و برای دانشجومعلّم @boesna_news
| این روزها فرهنگیان میزبان مهمانی عزیز است 🔻آري، شهادت چه زيبا رفتني است که خود، آمدن است، نه رفتن ! 👤شهید دانشجومعلم حميدرضا صالحی 📌کاری از معاونت بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان ◽️بعثنا؛ صدایی از و برای دانشجومعلّم @boesna_news
| *این روزها فرهنگیان میزبان مهمانی عزیز است* 🔰بسياري از اين عزيزان (شهدا) دانشجو و يا محصل بوده‌اند و همه‌ي آن‌ها در پشت جبهه پست و مقامي داشته‌اند اما همه را رها کرده‌اند و به جبهه‌ها آمده‌اند . 🔻تمام دشمنان اسلام دست در دست داده اند تا دين‌شان را از اينان بگيرند تا اسلام‌شان را از اينان بگيرند همان اسلامي که بخاطر آن فاطمه‌ي زهرا(س) پهلوي مبارکش به خاطر آن شکست و محسن شهید شد. 👤شهید دانشجومعلم محمد قناعتیان کاری از معاونت بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان ◽️بعثنا؛ صدایی از و برای دانشجومعلّم @boesna_news
| این روزها فرهنگیان میزبان مهمانی عزیز است... 🔰مادر جان به ديگران بگو او از دانشگاه دنيا انصرافي داد و به دانشگاه جهاد در راه خدا که انسان‌سازي است پاي نهاد دانشگاهي که رئيسش پيغمبر اکرم(ص) اساتيدش ائمه معصومين (ع) کتابش قران و پروژه اش جهاد في سبيل الله و پايان نامه اش شهادت است.» 👤شهید دانشجومعلم کرامت الله رحمانيان 📌معاونت بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان ◽️بعثنا؛ صدایی از و برای دانشجومعلّم @boesna_news
| از ما سوال خواهند پرسید 🔰مطمئن باشید یک عده‌ای، یک روزی، خواهند آمد روی این خاکریزها می‌نشینند و سوال می‌پرسند شما چرا اینجا جنگیده‌اید؟! دو سوال دیگر هم خواهند پرسید: یک؛ الگوهای جمعی و مدل‌های جنگی شما چه بود؟ دو؛ با جون بچه‌های مردم و سرنوشت جوون‌های مردم چیکار کردید؟ 👤جمله شهید حسن باقری به حاج علی پیراسته قبل از عملیات فتح المبین در ارتفاعات نبعه. 📌معاونت حوزه بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان ▫️بعثنا؛ صدایی از و برای دانشجومعلّم @boesna_news
◾️هنوز فریاد زینب، آن شیر زن بعد از قرن‌ها از لا به لای صفحات زنگار بسته تاریخ در رسوا کردن ظالمان و شب پرستان در بازار و دربار شاه به گوش می‌رسد و خون حسین‌(ع) از دشت کربلا می‌جوشد و می‌خروشد و مسلمین را به سوی خویش می‌خواند، یاد آنان و یاد حماسه‌شان در میان هاله‌ای از قدس در ذهن ما تا ابد زنده است. 👤شهید دانشجومعلم داور محمد امینی 📌بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان ▫️بعثنا؛ صدایی از و برای دانشجومعلّم @boesna_news
🔻گریه‌ها و نمازهای خالصانه آقا مصطفی در جمکران تا مدت‌ها روح معنوی را در او تقویت می‌کرد. در راه اشک می‌ریخت. ناله می‌کرد. آقا را صدا می‌کرد و یقینا جواب می‌گرفت! به اعتماد بسیاری از دوستان، مصطفی به هر کجا که رسید نتیجه همین توسلات جمکران بود. 📚کتاب مصطفی | زندگینامه و خاطراتی از سردار سرلشکر شهید حجت‌الاسلام مصطفی رداّنی‌پور ▫️بعثنا؛ صدایی از و برای دانشجومعلّم @boesna_news
🔰یک‌بار به ابراهیم گفتم: داداش، این همه پول از کجا می‌یاری؟! از آموزش و پرورش ماهی دو هزار تومان حقوق می‌گیری، ولی چند برابرش را برای دیگران خرج می‌کنی! نگاهی به صورتم انداخت و گفت: روزی‌رسان خداست. در این برنامه‌ها من فقط وسیله‌ام. من از خدا خواستم هیچ‌وقت جیبم خالی نماند. خدا هم از جائی که فکرش را نمی‌کنم اسباب خیر را برایم فراهم می‌کند. 📚کتاب سلام بر ابراهیم | زندگی‌نامه و خاطرات شهید هادی ◽️بعثنا؛ صدایی از و برای دانشجومعلّم @boesna_news
🔰گریه‌ها و نمازهای خالصانه‌ی اقا مصطفی در جمکران تا مدت‌ها روح معنوی را در او تقویت می‌کرد. در راه اشک می‌ریخت. ناله می‌کرد. آقا را صدا می‌کرد و يقينا جواب می‌گرفت! به اعتقاد بسیاری از دوستان، مصطفی به هرکجا که رسید نتیجه‌ی همین توسلات جمکران بود. 📚کتاب مصطفی | زندگی‌نامه و خاطراتی از سردار سرلشکر حجت‌الاسلام مصطفی رزداتی‌پور @boesna_news
🔰توی اتاق عمل به جراح‌ها اجازه نداد بی‌هوشش کنند، مبادا در حال بی‌هوشی اطلاعات مربوط به عملیات را لو بدهد، بعد از عمل وقتی دید مردم رشت، برای عیادتش به زحمت می‌آیند و می‌روند، گفت: راضی به زحمت مردم نیستم. ببربم اهواز. 📚کتاب خداحافظ سالار | خاطرات همسر سرلشکر پاسدار، شهید حسین همدانی @boesna_news