eitaa logo
بهلول عاقل | داستان کوتاه
38.3هزار دنبال‌کننده
14هزار عکس
6.7هزار ویدیو
70 فایل
📚حڪایات شیرین بهلول عاقل و داستانهاے آموزنده 😊 . . .کپی بنرهای کانال شرعا حرام است . . تبلیغات ثامن برندینگ💚👇 https://eitaa.com/joinchat/2308702596Cce98270c04 👈محتوای تبلیغات تایید و یا رد نمیشود🌹 همراهی شما باعث افتخار ماست ♥️😍
مشاهده در ایتا
دانلود
عاداتی كه معجزه میکند: با ملايمت، سخن بگوئيد. عميق نفس بكشيد. شيک لباس بپوشيد. صبورانه كار كنيد . نجيبانه رفتار كنيد. همواره پس انداز كنيد. عاقلانه بخوريد. كافى بخوابيد. بى باكانه عمل كنيد. خلاقانه بينديشيد. صادقانه عشق بورزید. هوشمندانه خرج كنيد. خوشبختی یک سفر است، نه یک مقصد. هیچ زمانی بهتر از همین لحظه برای شاد بودن وجود ندارد. زندگی کنید و از حال لذت ببرید ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🪐ناسا، ویدئویی منتشر کرد که در آنها با فنآوری «صدابخشی به اطلاعات رسیده از اجرام و پدیده‌های فضایی» می‌توان به آوای کیهان گوش سپرد. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
32.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💟 فقط یک‌بار از ته ، زمانی که دلت شکسته با یه زیبا رو صدا بزن. با همون یک‌بار صدا زدن، خدا دستت رو میگیره و با همون یک‌بار، عاقبت بِخیرت میکنه. خداوند، هیچ‌وقت ازت خسته نمیشه.🌹💚 ❤️ بندۀ من؛ اگر عشقم را بپذیری، میشوی نور، و بی‌نیاز از هر چیز... 😊🌹 ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
📚 🔴 به مناسبت عیدالله اکبر ، غدیر خم ، داستان شیربرنج و تقلای عمر و پیشگویی های امام علی ع را ببینید که حتما محقق میشوند! این روایات شیرین را آنهایی بخوانند که میگویند دشمنان دستشان به احادیث معصومین درباره آخرالزمان و ظهور رسیده و روالش را به هم میریزند ! ⚔ میثم تمار وقتی شنید قرار است بر همان نخلی که امیرالمومنین وعده داده بود به دار آویخته شود فریاد شادی سر داد که والله این را مولایم به من وعده داده بود . ابن زیاد عصبانی شد و دستور داد از قتل میثم امتناع کنند و بعدها به نحوی دیگر به شهادت برسانند تا وعده ی حضرت علی (ع) محقق نشود . نتیجه آن شد که همه درسریال مختارنامه هم دیدیم ، میثم بر همان نخلی که از آن ارتزاق میکرد طبق وعده حضرت امیر(ع) به شهادت رسید و به بهشت جاودان نائل گشت. و باز هم تقلای دیگران را بخوانید برای محقق نشدن وعده ی امیرالمومنین و سر انجام آن: ﺭﻭﺯﯼ ﻋﻤﺮ به حضرت علی ع گفت: یا ﻋﻠﯽ ﺍﮔﺮ ﺣﻖ ﻣﯿﮕﻮﯾﯽ بگو من امروزﻧﻬﺎﺭ ﭼﻪ ﻣﯿﺨﻮﺭﻡ .. ﺍﻣﺎﻡ فرمود: ﺷﯿﺮ ﺑﺮﻧﺞ! ﻋﻤﺮ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺷﯿﺮﺑﺮﻧﺞ ﻧﺨﻮﺍﻫﻢ ﺧﻮﺭﺩ. ﻋﻤﺮ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﻓﺖ. ﺩﯾﺪ ﻧﻬﺎﺭ ﺷﯿﺮ ﺑﺮﻧﺞ ﺍﺳﺖ، ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﺭﻓﺖ ﺩﯾﺪ ﻧﻬﺎﺭ ﺷﯿﺮﺑﺮﻧﺞ ﺍﺳﺖ ، ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺻﺤﺮﺍ ﺑﺮﻭﺩ ﮐﻪ ﺩﯾﺪ ﮐﺎﺭﻭﺍﻧﯽ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﻣﯿﮕﺬﺭﺩ، ﺭﻓﺖ ﺗﺎ ﺑﺎ ﺁﻥ ﮐﺎﺭﻭﺍﻥ ﻏﺬﺍ ﺑﺨﻮﺭﺩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺍﮔﺮ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ ﻧﻬﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻣﺎ ﺑﺎﺷﯽ ﺑﻪ ﻣﻄﺒﺦ ﮐﻤﮏ ﮐﻦ، ﻋﻤﺮ ﻭﻗﺖ ﻧﻬﺎﺭ ﻓﻬﻤﯿﺪ ﮐﻪ ﻏﺬﺍ ﺷﯿﺮﺑﺮﻧﺞ ﺍﺳﺖ،ﺗﺎ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺮﻭﺩ ﮐﺎﺭﻭﺍﻧﯿﺎﻥ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺷﮏ ﺑﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺩﺭﻭﻥ ﻏﺬﺍﯾﺸﺎﻥ ﺳﻢ ﻧﺮﯾﺨﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻭﮔﻔﺘﻨﺪ ﺍﻭﻝ ﺗﻮ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻏﺬﺍ ﺑﺨﻮﺭﯼ ﻋﻤﺮ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺟﻠﻮﮔﯿﺮﯼ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﯾﮏ ﮐﺘﮏ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﺧﻮﺭﺩ،ﻭ ﺷﯿﺮ ﺑﺮﻧﺞ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺧﻮﺭﺩ.... ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ... ﺍﻣﺎﻡ ﺑﻪ ﻭﯼ ﮔﻔﺖ: بلاخره برای ناهار ﭼﻪ ﺧﻮﺭﺩی؟ ﻋﻤﺮ ﮔﻔﺖ: ﻫﺮﭼﻪ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺑﺎﺷﻢ ﺷﯿﺮ ﺑﺮﻧﺞ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﺍﻡ.... 🌹 ﺍﻣﺎﻡ ﮔﻔﺖ:ﭼﺮﺍ هم ﺷﯿﺮ ﺑﺮﻧﺞ ﺧﻮﺭﺩﯼ ﻭ ﻫﻢ ﮐﺘﮏ. ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺣﺮﻑ ﻣﻦ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﯽ. ﮐﺘﮏ ﺭﺍ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻧﻬﺎﺭ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺭﺩی . 📚مستدرک الوسائل ج1 ص 159 و ص 162 لذا وعده های امیرالمومنین اینگونه است و هر که تقلا کند تا مانعش شود تقلایی بس درد آور و بی حاصل خواهد بود و اگر سعی کنند روایات را شبیه سازی کنند ناخودآگاه در پازل خود روایات بازی خواهند کرد . برای همین بود که فرمودند « سلونی قبل ان تفقدونی » ؛ از من سوال کنید قبل از آن که من از میان شما بروم. عید ولایت مبارک ، وعده حق نزدیک است✌️ ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
📚شرم از رخ علی کن و کمتر گناه کن وقتی امام علی(علیه السلام) شعر فارسی می‌گویند.. اهل شعر و ادب بود، زلفش گره خورده بود به علی بن ابی طالب علیه السلام، در عالم شاعری و مشتی گری اش شعری برای مولا جان گفته بود: حاجب اگر محاسبه حشر با علیست من ضامنم که هر چه بخواهی گناه کن همان شب در عالم رویا مولا علی بن ابیطالب (ع) به خوابش آمد و فرمود: اگر چه محاسبه در دست ماست اما اگر اجازه بدهی من بیت آخر شعرت را اصلاح کنم! حاجب عرض کرد: یا مولا شعر برای شما و در مدح شماست! مولا دوباره عرض کردند: پس بیت آخرت را اینگونه بنویس: حاجب یقین محاسبه حشر با علیست شرم از رخ علی کن و کمتر گناه کن با خودمان عهد ببندیم، که در چنین روز و شب های مبارک، بخاطر همان نگاه مظلوم و زهرایی امام زمانمان، به حرمت مقام مولا جانمان امیرالمؤمنین(ع)؛ کمی از گناه فاصله بگیریم.. آخ که چقدر دنیایت زیبا می شود وقتی امام زمانت نامه ی اعمالت را می بینند و لبخند رضایت بر لبانشان نقش می بندد. 📚برداشتی آزاد از کتاب شریف شیخ صدوق ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پروردگارا کسی که در دامان تو پناه گرفت طعم بی پناهی را نمی چشد هر کس که مدد از تو گرفت بی یاور نمی ماند انکه به تو پیوست تنها نمی شود💙 ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌷عید 🍃🌷سعید 🍃🌷غدیر 🍃🌷خــم 🍃🌷بـــر 🍃🌷همه شما 🍃🌷دوستان 🍃 🌷مبارک باد تقدیم به شما دوستان عزیز🌷🍃 بخصوص سادات گروه ♥️ مبارک🎊  ‎‌‌‌‎‌‌‎═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹درود به امروز خوش آمدید🌹 صبح يعنى همه ى شهر پر از بوى خداست عابرى گفت: که اين مطلق ناديده کجاست؟؟ شاپرک پرزد و با رقص خود آهسته سرود چشم دل بازکن اين بسته به افکار شماست... ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
🔴 سلام بر مهدی؛ موعودِ غدیر... 🌕 خطبه پیامبر صلوات‌الله علیه و آله در روز غدیر: «مَعاشِرَ النّاسِ اِنِّی نَبِیٌ وَعَلِیٌّ وَصِیّی اَلا اِنَّ خاتَمَ الاَْئِمَّةِ مِنّا الْقائِمُ الْمَهْدِیُّ» ای مردم! به درستی من نبی، و علی علیه‌السلام، وصی من است. بدانید که آخرین امام از ما، مهدی قائم عجل‌الله فرجه است. «اَلا اِنَّهُ الْباقِی حُجَّةً وَلا حُجَّةَ بَعْدَهُ» آگاه باشید که حجت باقی مانده اوست و پس از او حجّت و امامی نخواهد بود. «اَلا اِنَّهُ قَدْبَشَّرَ بِهِ مَنْ سَلَفَ بَیْنَ یَدَیْهِ» آگاه باشید که تمامی گذشتگان به ظهور او بشارت داده‌اند. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
‌ 📚 داستان کوتاه صحابی که علی(ع) را نفروخت!!! روزی حضرت علی (ع) نزد اصحاب خود فرمودند: من دلم خیلی بحال ابوذر غفاری می سوزد خدا رحمتش کند. اصحاب پرسیدند چطور ؟ مولا فرمودند: آن شبی که به دستور عثمان ماموران جهت بیعت گرفتن از ابوذر برای عثمان به خانه ی او رفتند چهار کیسه ی اشرفی به ابوذر دادند تا با عثمان بیعت کند. ابوذر خشمگین شد و به مامورین فرمود: شما دو توهین به من کردید; اول آنکه فکر کردید من علی فروشم و آمدید من را بخرید' و دوم بی انصاف ها آیا ارزش علی چهار کیسه اشرفی است؟ شما با این چهار کیسه اشرفی می خواهید من علی فروش شوم؟ تمام ثروت های دنیا را که جمع کنی با یک تار موی علی عوض نمی کنم. آنها را بیرون کرد و درب را محکم بست. مولا گریه می کردند و می فرمودند: به خدایی که جان علی در دست اوست قسم آن شبی که ابوذر درب خانه را به روی سربازان عثمانی محکم بست سه شبانه روز بود او و خانواده اش هیچ نخورده بودند. مواظب باشیم برای دو لقمه بیشتر؛ در این زمان علی فروشی نکنیم...... ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟣آیا مشروب حرامه؟ پاسخ قاطع مولا علی علیه السلام ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
📚داستانک مادری در خواب دید که فرزندش چوب کبریت ها روشن میکند و نزدیک چشمانش میبرد تا آنجا که دوچشمش سرخ شد ، در حالی که از شیطان رانده شده پناه میبرد از خواب پرید ، ولی ذهنش آرام نمیگرفت ، به سوی اتاق پسرش که ۱۷ سال داشت رفت و دید که پشت مانیتور است. نور صفحه ی مانیتور به روی آینه منعکس میشد ،و دید که چه افتضاحی و چیزی را که از ان می‌ترسید به چشم دید او فیلم مستهجنی را در کامپیتو میدید، خواست که بر سرش فریاد بکشد ولی تصمیم گرفت برگردد بخصوص اینکه او سرزده وارد شده و ترسید پسرش توجه نکند به سوی تخت خوابش رفت و فکر کرد که پدر فرزندش را خبر کند تا مسولیت تربیت فرزندش را بر عهده بگیرد ، فکر کرد برود و کامپیوتر را قفل کند، و او را را به سبب عملش تنبیه کند و او را مأخذه کند ولی از خدا خواست فردا راه درست را به او نشان دهد، خوابید در حالی که به خدا پناه میبرد ، و صبح پسرش را دید که خود را برای رفتن به مدرسه اماده میکند .و هر دو تنها بودند پس فرصت را غنیمت شمرد و‌از پسرش پرسید: عماد ،نظر تو در باره ی شخص گرسنه چیست ؟ چه باید بکند؟ خیلی راحت پاسخ داد باید غذا بخورد یا چیزی بخرد و در منزل بخورد پس مادرش گفت :و اگر پولی همراه نداشت ! پس پسرش ساکت ماند ، و پاسخی برای گفتن نداشت پس مادرش گفت و اگر قرص اشتها اور بخورد چه ؟ درباره اش چه می گویی ؟ پس پسرش به سرعت پاسخ داد باید دیوانه باشد چگونه قرص اشتها اور میخورد درحالی که قدرت خرید غذا ندارد پس مادرش گفت آیا تو او را دیوانه میبینی ؟ پاسخ داد بله حتما دیوانه است او به فرد زخمی می ماند کع بر زخمش نمک میپاشد ، پس مادرش گفت تو مثل این شخص عمل میکنی پسرم پس پسر با تعجب رو به مادرش کرد و پرسید من مادر؟ پس مادرش گفت بله با نگاه کردن برای میل به زنان پس پسرش ساکت ماند و از شرم سرش را پایین انداخت، پس مادرش گفت پسرم تو از او دیوانه تری او برای چیزی که همراهش نبود اشتهایش را باز کردو اگر رفتارش عاقلانه نبود ، برای چیز حرامی اشتهایش را باز نکرد ،اما تو برای کارحرام این کار را انجام دادی و سخن پروردگارت را از یاد بردی که: (قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک ازکی لهم ) (به مردان باایمان بگو که چشمان خود را {از آنچه که دیدنشان حرام است} فرو بندند، و عورتهای خود را حفظ کنند این برای آنها پاکیزه تر است.) چشمان پسرش از اندوه نمناک شد و به مادرش گفت باشد مادر من خطا کردم پس اگر دیگر مرتکب این عمل شدم مجنون تر از او هستم و همچنین گنهکار قول میدهم دیگر تکرار نشود . خداوندا پسران و دخترانمان را حفظ کن و آنها را به عفاف و تقوا زینت ده . آمین ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
♥️ﻣﻴﺪﻭﻧید ﺧﻮﻧﻪ ﻛﺠﺎﺳﺖ؟ ♥️ﺧﻮﻧﻪ ﺍﻭﻧﺠﺎﻳﻰ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﻳﻪ ﭘﺬﻳﺮﺍﻳﻰ ﺻﺪ ﻣﺘﺮﻯ و چهار ﺗﺎ ﺍﺗﺎﻕ ﺧﻮﺍﺏ و ﻛﻠﻰ ﺍﻣﻜﺎﻧﺎﺕ ﺩﻳﮕﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ ♥️خونه یعنى احترام و درك متقابل   ♥️ﺧﻮﻧﻪ ﻳﻌﻨﻰ ﺟﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﻭﻗﺘﻰ ﺑﻬﺶ ﻓﻜﺮ ﻣﻴﻜﻨﻰ ﻳﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﻴﺎﺩ ﺭﻭ ﻟﺒﺎﺕ ♥️خونه یعنى آرامش وامنیت ♥️ﺧﻮﻧﻪ ﻳﻌﻨﻰ ﻳﻪ ﺍﺳﺘﻜﺎﻥ ﭼﺎﻯ ﮔﺮﻡ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﻛﺴﺎنی ﻛﻪ ﺩﻭﺳﺘﺸﻮﻥ ﺩﺍﺭﻯ ♥️خونه یعنى فضایى خالى از خشم  خالى از دود خالى از قرص خواب واسترس ♥️ﺧﻮﻧﻪ ﻳﻌﻨﻰ ﻭﻗﺘﻰ ﻭﺍﺭﺩﺵ ﻣﻴﺸﻰ ﻟﺒﺨﻨﺪ بزنى و لبخند ببینى ♥️ﻳﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺧﻮﺏ ﻣﺘﺮﺍﮊﺵ ﺑﺎﻻ ﻧﻴﺴﺖ؛ ﻭﺳﻌﺖ ﻗﻠﺐ ﺁﺩﻣﺎﺵ ﺯﻳﺎﺩﻩ ﻫﻤﭽﻴﻦ ﺧﻮﻧﻪ ای ﺭﻭ ﺑﺮﺍﻯ ﻫﻤﻪ ﺁﺭﺯﻭ ﻣﻴﻜﻨﻢ... ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
ﻣﻨﻔﯽ ﺑﺎﻓﯽ ﻣﻤﻨﻮﻉ❣ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻼﻣﯽ ﺭﺍ ﺟﺎﺭﯼ ﮐﺮﺩﯼ ﺍﺭﺗﻌﺎﺷﯽ ﻣﯽﺳﺎﺯﯼ ﻭ ﺍﺭﺗﻌﺎﺵ ﺗﻮ ﻣﻮﺟﯽ ﻣﯽ ﺳﺎﺯﺩ ﺩﺭ ﺩﻝ ﻣﺨﺎﻃﺐ. ﮔﺎﻫﯽ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺝ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﯾﺮ ﺑﺮﺩ ﻭ ﮔﺎﻩ ﺑﻪ ﺍﻭﺝ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺝ ﺑﻪ ﺑﺎﻻ ﯾﺎ ﺑﻪ پاﯾﯿﻦ میرﻭﺩ ﺧﻮﺩ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﯽ...نگذار ﻣﻮﺝ ﮐﻼﻣﺖ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﺰﻭﻝ ﺳﻮﻕ ﺩﻫﺪ...ﺍﮔﺮ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﯽ ﻧﮕﻮ ، ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺷﯿﻮﻩ ﺑﮕﻮ ﺑﺎﯾﺪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺯﯾﺒﺎﺗﺮﯾﻦ‌ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺯﺑﺎﻥ ﺁﻭﺭﯼ ، ﺣﺘﯽ ﺑﻪ ﻫﻨﮕﺎﻣﻪ ﺧﺸﻢ... ﺁنچه ﺭﺍ ﮐﻪ ﮐﻼﻡ ﺗﻮ ﺟﺎﺭﯼ میسازد...ﻫﻤﻪ ﺁن چیزﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺴﺘﯽ ، ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺗﺎ ﻓﻘﻂ ﺧﻮبی‌هایت ﺟﺎﺭﯼ ﺷﻮﺩ ﺍﺯ ﺍﻧﻌﮑﺎﺱ ﺗﯿﺮگی‌ها ﺑﺮ ﺁﯾﻨﻪ ﺩﻝ ﻣﺨﺎﻃﺒﺖ ﻭﺍﻫﻤﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ باش...ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺗﯿﺮگی ها ﮔﺴﺘﺮﺵ ﻣﯽ ﯾﺎﺑﺪ...ﺗﻮ ﺑﻪ ﻧﻮﺑﻪ ﺧﻮﺩﺕ نگذار ﮐﻪ ﺟﻬﺎﻥ ﺗﯿﺮﻩ ﻭ ﺗﺎﺭ ﺷﻮﺩ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺯﯾﺒﺎﺗﺮین‌هاﯾﺖ ﺭﺍ ﺟﺎﺭﯼ ﮐﻦ ، ﺟﻬﻨﻢ ﻣﮑﺎﻧﯽ ﺟﻐﺮﺍﻓﯿﺎﯾﯽ ﺩﺭ ﺟﺎﯾﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﻠﮑﻪ ﺣﺎﻟﺘﯽ ﺍﺯ ﺭﻭﺡ ﻧﺎﺭﺍﺿﯽ ﺍﺳﺖ. ﺭﺿﺎﯾﺖ ﺩﺭﻭﻥ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﻬﺸﺖ." ﺁﺭﺍﻣﺶ " ﻫﻨﺮ نپردﺍﺧﺘﻦ ﺑﻪ ﻣﺴﺎﺋﻠﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺣﻞ ﮐﺮﺩﻧﺶ ﺳﻬﻢ ﺧﺪﺍﺳﺖ.. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭐️نوری از آسمان های الهی⭐️ ⭐️برای تابیدن به اجابت آرزوهایتان میطلبم⭐️ ⭐️الـــــهـــی کـــــه بهتـرین‌هــا⭐️ ⭐️در بهترین زمان برای شما حاصل شود⭐️ ⭐شبـــتــان در پـنــاه خـــــدا🌙 ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
🔥عذاب قبر به خاطر آزردن شوهر! ✍یکی از شاگردان شیخ رجبعلی خیاط نقل می‌کند : زنی بود که شوهرش سید و از دوستان جناب شیخ بود. او خیلی شوهرش را اذیّت می‎کرد پس از چندی آن زن فوت کرد هنگام دفنش جناب شیخ حضور داشت با چشم برزخی مشاهداتی کردند بعد فرمودند : روح این زن جدل می‌کند ، وقتی که خواستند او را دفن کنند اعمالش به شکل یک سگ سیاه درنده‎ای شد . همین که خانم فهمید این سگ باید با او دفن شود متوجه شد چه بلایی در مسیر زندگی بر سر خود آورده شروع کرد به التماس و نعره زدن ، دیدم خیلی ناراحت است لذا از این سید خواهش کردم که حلالش کند او هم بخاطر من حلالش کرد . سگ رفت و او را دفن کردند. 📚منبع : کیمیای محبت ، ص ۱۴۱ http://eitaa.com/joinchat/4033871893C0cb7888cc3 کپی پست ها فقط باذکر لینک مجاز🔴🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام به زندگى 🌸سلام به عطر دل انگیزمحبت 🌸سلام به معجزه لبخند ☘سلام به عشق و مهربانی 🌸وســــلام ☘به تو دوست گرامی 🌸صبح زیبای آدینه تون ☘به زیبایی طبیعت تابستان سلام_صبحتون_بخیر 🌸 ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
قدیم را یادت هست؟ چراغ نفتی و علاء‌الدین را؟ بشکه‌های نفت را؟ شب های سرد جنگ و بی برقی با همان‌ها روشن و گرم می ماند، قابلمه غذا از صبح زود روی آن بار گذاشته می شد تا صلات ظهر، غذای داغ خوشمزه برای بچه مدرسه‌ای هایی که شلوارشان تا زانو از برف و باران خیس شده آماده بود. خودشان یک تنه، هم اجاق گاز بود، هم شوفاژ، هم مایکروویو، هم شمع، هم لامپ، هم از صد تا چای ساز چای خوش طعم تری تحویل آدم می‌داد. یادت هست؟ بوی دود و نفتش را؟ یادش بخیر! روزهایی که زندگی بودند و خاطره شدند جمعه تان به شیرینی خاطرات کودکی ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
💎 بهم گفت به خاطر تو زیاد با خودم جنگیدم. بگو ببینم تو تا حالا با خودت جنگیدی؟! تا حالا نشستی رو به روی آینه خودت رو نابود کنی؟! تو دلت از کسی بت ساختی که هیچ وقت نتونی خرابش کنی؟ اسلحه ت رو دادی دست کسی تا بهت شلیک کنه؟ تا حالا برای نفس کشیدن کسی مُردی؟ من مُردم... من از ترس اینکه به جای من کنار یکی دیگه نفس بکشی هزار بار مُردم. بهم گفت خیلی وقتا مثل یه قاتل بی رحم نشستم و احساساتم رو کشتم. خاطره هات رو کشتم ولی من جنگم با خودم بود نه با تو... پس فقط خودم زخمی می شدم ، پس فقط خودم اسیرت می شدم. بهم گفت می ترسم از روزی که تو به خاطر یکی با خودت بجنگی. ولی می جنگی. هر آدمی تو زندگیش بالاخره با خودش می جنگه. بالاخره خودش به روح و احساسش صدمه می زنه.‌ بالاخره اسیر میشه. بهم گفت من با خودم جنگیدم و خودم رو شکست دادم ولی تو با خودت نجنگ. تو خودت رو برای کسی نابود نکن. اینارو گفت و رفت. رفت تا عشق بعدی... رفت تا جنگ بعدی... ✍️ ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
چند لحظه همه چیز را رها کن، کمی بنشین و چشمانت را ببند. تصور کن یک ظهر روشن و داغ مرداد را، تو داری وسط یک باغ سرسبز قدم می‌زنی، نور جان‌دار خورشید، گونه‌هایت را می‌سوزاند و باد سرکش، نظم موهایت را به‌هم می‌ریزد اما تو سخت نمی‌گیری، نه به جسارت آفتاب و نه به دست درازیِ باد، چون روزهای سختی را پشت سر گذاشته‌ای... و می‌خندی در همه‌حال و با ساده‌ترین چیزها می‌خندی و لذت می‌بری از همه چیز... عبور می‌کنی از میان درخت‌ها و بوته‌ها، شاخه‌های سبز را از مقابل صورتت کنار می‌زنی و به راه‌رفتنت ادامه می‌دهی و هر ثانیه نزدیک‌تر می‌شوی به صدای جریان آب. به چشمه‌ای می‌رسی که گیسوان خورشید را میان بستر زلال خودش جاداده و شبیه الماس، می‌درخشد. می‌نشینی و پاهایت را به نوازش‌های آب می‌سپاری و در دل گرمای تابستان، عمیقا لذت می‌بری از خنکای آن، و لذت می‌بری از تماشای بازتاب آفتاب داغ مرداد در دستان بیقرار آب که اشتیاق چشمان تو را نشانه رفته. لذت می‌بری از تماشای سبزینگیِ گیاه، پرواز شاپرک‌ها، آواز کبک‌ها... می‌خواهم بگویم نگران نباش خوبِ من! چشم به هم بزنی، این روزهای تاریک تمام شده‌اند و به روزهای روشن رسیده‌ای. و دیگر بلدشده‌ای با ساده‌ترین چیزها شاد باشی و سخت نگیری به خودت، به دنیا، به آدم‌ها... خورشید هنوز زنده‌ است خوب من! و گیاه، در مسیر سبز شدن! به روز‌های خوبی فکر کن که نرسیده‌اند و به روزهای تاریکی که پشت سر گذاشته‌ای، این‌روزهای پرالتهاب هم زودتر از چیزی که فکرش را می‌کنی تمام می‌شوند، اما تو بعد از این، تبدیل به انسانی خواهی شد که عمیق‌تر نفس‌می‌کشد، محکم‌تر در آغوش می‌گیرد و از ریزترین جزئیات جهان، لذت می‌برد. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
💉واکسن ویروس گناه در خیابان‌ها دیده‌ام این روزها ماسک میزنی، دستکش می‌پوشی و صورتت را بیشتر می‌پوشانی که مبادا چشمِ کرونا با آن خنده‌های ترسناکش به صورتت بیفتد. تو جسم و بدنت را دوست داری و می‌دانی در مقابل این ویروسِ بی‌حیا و کشنده، نیاز به یک فیلتر داری! کرونا دیر یا زود بساطش را جمع می‌کند و می‌رود... ویروسی که فقط جسم‌ها را درگیر می‌کند و اگر خدا بخواهد بدن، شکستش می‌دهد. خدا در قرآنش سفارش کرده تو همیشه چشمت را در مقابل نامحرم بپوشانی، تا ویروسِ خطرناک‌تری به نام «جلوه‌گری» و «بی‌حیایی» سر تا سر روحت را اِشغال نکند که اثراتش به مراتب مخرب‌تر است... چشم‌هایمان را بر گناه ببندیم تا ویروسِ بی‌حیایی روحمان را آلوده نکند و با طراوت و شادابیِ معنوی، به ماه محرم برسیم. قطعا روحی که دچار بیماری نشده، عاشورا را با صفای بیشتری درک خواهد کرد و چنین روح پاکی لایق اشک بر حسین خواهد شد و دعایش نیز پذیرفته می‌شود؛ امام زمان نیز از او راضی خواهد بود. همانطور که می‌دانید یکی از عواملی که باعث تعجیل در ظهور می‌شود خودسازی و ترک گناه است. و چقدر زیباست که این ترک گناه به صورت دست‌جمعی اتفاق بیافتد. امروز به میانه‌ی راهی رسیدیم که پایانش رضایت امام زمان را در پی خواهد داشت ان‌شاءالله. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ ‍ 🌹بٰابَ_الْحَوائِج 🌹یٰا_موسَی_بْنِ_الجعفر آن درگهی که پایه اش از عرش برتر است دولت سرای حضرت موسی بن جعفر است 🍃🌺میلاد باسعادت امام موسی کاظم علیه السلام مبارک باد ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
📚ماجرای پرداخت بدهی یار امام عسکری (علیه السلام) به روش عجیب یکی از اصحاب و دوستان امام حسن عسکری(ع) به نام ابوهاشم جعفری حکایت کرد: روزی امام(ع) سوار مرکب سواری خود شد و به سمت صحرا و بیابان حرکت کرد و من نیز همراه حضرت سوار شدم و به راه افتادم و حضرت جلوی من حرکت می کرد، چون مقداری راه رفتیم ناگهان به فکرم رسید که بدهی سنگینی دارم و بدون آنکه سخنی بگویم، در ذهن و فکر خود مشغول چاره اندیشی بودم. در همین بین امام(ع) متوجه من شد و فرمود: ناراحت نباش، خداوند متعال آن را اداء خواهد کرد و سپس خم شد و با عصایی که در دست داشت، روی زمین خطی کشید و فرمود: ای ابوهاشم! پیاده شو و آن را بردار و ضمناً مواظب باش که این جریان را برای کسی بازگو نکنی، وقتی پیاده شدم، دیدم قطعه ای طلا داخل خاک ها افتاده است، آن را برداشتم و در خورجین نهادم و سوار شدم و به همراه امام(ع) به راه خود ادامه دادم، باز مقدار مختصری که رفتیم، با خود گفتم: اگر این قطعه طلا به اندازه بدهی من باشد که خوب است، ولی من تهیدست هستم و توان تامین مخارج زندگی خود و خانواده ام را ندارم، مخصوصاً که فصل زمستان است و اهل منزل آذوقه و لباس مناسب ندارند، در همین لحظه بدون آنکه حرفی زده باشم، امام(ع) مجدداً نگاهی به من کرد و خم شد و با عصای خود روی زمین خطی کشید و فرمود: ای ابوهاشم! آن را بردار و این اسرار را به کسی نگو، پس چون پیاده شدم، دیدم قطعه ای نقره روی زمین افتاده است، آن را برداشتم و در خورجین کنار آن قطعه طلا گذاشتم و سپس سوار شدم و به راه خود ادامه دادیم، پس از اینکه مقداری دیگر راه رفتیم، به سوی منزل بازگشتیم و امام عسکری(ع) به منزل خود تشریف برد و من نیز رهسپار منزل خویش شدم.  بعد از چند روزی طلا را به بازار برده و قیمت کردم، به مقدار بدهی هایم بود -نه کم و نه زیاد- و آن قطعه نقره را نیز فروختم و نیازمندی های منزل و خانواده ام را تهیه و تأمین کردم. 📚منبع : چهل داستان و چهل حدیث از امام حسن عسکری(ع)، عبدالله صالحی ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
🔴 مردي ازدواج مجدد ميكنه و وقتي زن متوجه ميشه به روي خودش نمياره و خودش رو به بي اطلاعي ميزنه. شرايطه زندگي روز به روز بهتر ميشه و ١٦ سال به خوبي و خوشي زندگي ميكنند. مرد ميميره و بعد از مراسم خانواده مرد تو خونه جمع ميشن و ميخوان موضوع ازدواج مجدد مرحوم رو به خانم بگن. زن هم خيلي عادي و بيخيال بهشون نگاه ميكنه. بالاخره پدرشوهرش مياد ميگه دخترم ميخوام موضوع مهمي رو باهات درميوم بگذارم فقط ازت خواهش ميكنم منطقي باش و شرايط رو از اين كه هست سخت تر نكن. زن ميپرسه ميخواي درمورد ازدواج دوم شوهرم صحبت كني؟ همه با تعجب ميگن مگه تو ميدونستي؟ ميگه از همون ابتدا فهميدم ولي به روي خودم نياوردم چون اگه اون روز دعوا راه مينداختم ..... شبهامون رو تقسيم ميكرد خرجي خونه رو تقسيمـ ميكرد تا ازم ناراحت ميشد ميرفت پيش اون يكي من هم خودم رو به بي اطلاعي زدم و درنتيجه: هرشب كنارم بود از اين ميترسيد كه متوجه بشم خرجي خونه بيشتر شد و مرتب برام هديه ميخريد هميشه دنبال راضي كردنم بود و ميترسيد پيش من لو بره اصلاً بهترين سالهاي همونهايي بود كه اون ازدواج مجدد كرده بود و من مثل ملكه زندگي ميكردم از اين بهتر چي بخوام؟😁 ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥تو اميد محشرى؛ تو موسى بن جعفرى 🌺ولادت با سعادت امام موسی کاظم (ع) مبارک باد ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلگرمی تو بال‌های من‌اند. چیزی بگو گاهی چنانم بی تو که عبور سایه‌ام از کنارم نگرانم می‌کند. شبتون بخیر و عاشقانه😊 ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹درود و صد سلام به امروز خوش آمدید ‌‌‌‌‌‌‌‌‌  ‌‌‌‌‌‌‌‌ حرفاتو به خدا بگو😍 خدایا برای همسایه که نان مرا ربود نان برای عزیزانی که قلب مرا شکستن مهربانی برای کسانی که روح مرا آزردند بخشش و برای خویشتنِ خویش آگاهی و عشق می طلبم ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آرزو میکنم ... تو جیب لباست پول پیدا کنی آرزو میکنم ... وقتی دارن ازت تعریف میکنن تو اتفاقی رد بشی ُبشنوی آرزو میکنم ... اونقدر بخندی ُُبخندی که از چشمات اشک بیاد آرزو میکنم ... ته ته ناامیدی یه جمله و حرفی یه روزنه ی امید ته دلت ایجاد کنه آرزو میکنم ... هرموقع ته دلت یه غمه بزرگی نشست و غصه دار شدی خدا یه نشونه برات بفرسه و بگه : بنده جونم یادت نرفته که من هستم یادت نرفته که تا من رو داری غصه ای به دلت راه ندی ❤️برایت من خدا را آرزو دارم❤️ ‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎ ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
🌹امام کاظم (علیه السلام) فرمودند: بلا و گرفتارى بر مؤمنى وارد نمى شود مگر آنکه خداوند عزوجل بر او الهام مى فرستد که به درگاه باری تعالى دعا نماید و آن بلا سریع بر طرف خواهد شد. ولی چنانچه از دعا خوددارى نماید، آن بلا و گرفتارى طولانى می گردد. پس هر‌گاه فتنه و بلائى بر شما وارد شود، به درگاه خداوند مهربان دعا و زارى نمائید... 📚 الکافی، ج ۲، ص ۴۷۱ ✨میلاد امام موسی کاظم (ع)مبارک✨ ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel