⛔️ رُک بودن و فضولی!
یک مورد مهم از رعایت نکردن حدود خود در زندگی ما افرادی هستند که رُک بودن رو با فضولی اشتباه می گیرند و بسیاری از مشکلات به دلیل عبور از همین مرزهاست
رُک بودن به معنای ابراز نظر شخصی در مورد مسائلی است که مربوط به خود ما می شود!
مثلا " بستنی دوست ندارم" و این موضوع را به صراحتاً بازگو می کنم؛ یا دوستی می پرسد "میای بریم بیرون؟" براحتی می گویم نه، الان حوصله ندارم...
این میشه نظر شخصی در مورد خود!
و اما فضولی یا گستاخی یا وقاحت این است که نظرات ما در مورد مسائل خصوصی دیگران مطرح شود؛
مثلا کسی به دوستش میگوید "چقدر چاق یا لاغر هستی!" یا در مورد خصوصیات چهره اون نظر می دهد!" و تازه می گوید بخشیدا من رک هستم!!! یا کسی میهمانی رفته می نالد که چرا پله های شما زیاده! چرا تو این محله خونه گرفتید! چرا نور خونتون کمه آدم دلش می گیره! فلانی حقوق شوهرت یا خودت چقدره؟ یا چرا کمه! فلانی با مردی یا خانمی که ازدواج کردی در حد تو نیست! یا تو در حد او نیستی!
و اینجا دقیقا همون جاییه که میخواهند رفتارای زشتشونو پشت کلمه رک بودن پنهان کنیم...
تفاوت "رُک" بوﺩن ﻭ "فضول" بودن به همین سادگی است!
نظر دادن راجع به ظاهر و تیپ و درس و ازدواج و بچه دار شدن دیگران و کلا مسائلی که هیچ ربطی به ما نداره مصداق بارز فضولی و حتی بیشعوریه...
اصلا چرا وقتی کسی از ما نظر یا سوالی که با ما ربط نداره نپرسیده اصرار داریم که حتما یه حرفی بزنیم...
برای تعامل و برقراری ارتباط با بقیه بهتره یکم مطالعه کنیم و اگرم اصرار به حرف زدن داریم یک صحبت پر مغز و مفید با طرف مقابلمون انجام بدیم...
💐امام على امیرالمومنین عليه السلام:
أفضَلُ الأَدَبِ أن يَقِفَ الإِنسانُ عِندَ حَدِّهِ ولا يَتَعَدّى قَدرَهُ
برترين ادب، آن است كه انسان در حدّ خود بايستد و از اندازه خويش فراتر نرود
غررالحكم حدیث3241
✍🏻#ادمیننوشت
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
پاییز جان حالا که تنها چند روزِ دیگر مهمان ما هستی،
باید بگویم
تو تقصیری نداشتی...
ما آدم ها خیلی چیز ها را خراب کردیم
ساده و حواس پرت بودیم، آنجا که باید وا نمی دادیم وادادیم
آنجا که باید رها می کردیم سخت گرفتیم...
ما در لحظه زندگی کردن را بلد نبودیم
امروز را در دیروز گذراندیم و فردا را قبل از امروز دلشوره گرفتیم...
ما رویا داشتیم اما شجاعتِ جنگیدن برای رویاهایمان را نداشتیم...
ما خودمان را دوست نداشتیم و دوست داشتنِ دیگری را بلد نبودیم، ما بندبازی بودیم که تعادل نداشتیم...
ما رفیق می خواستیم اما رفاقت را چرتکه انداختیم...
ما همراه می خواستیم اما با هم بودن را به تکرار و عادت آلوده کردیم...
ما به دنبال عشق بودیم اما اطرافمان را خوب نگاه نکردیم...
ما قول دادیم اما دل به قول هایمان ندادیم...
ما عاشق شدیم اما نگهدارِ عشق نبودیم؛ ما عشق را بازیچه کردیم...
ما ماندن بلد نبودیم و از رفتن هیچ نمی دانستیم...
ما حرف داشتیم اما قهر کردیم، ما گفتگو را بلد نبودیم...
ما حق داشتیم اما جراتِ باز پس گرفتنش را نداشتیم...
ما زیاده خواه بودیم و قدر شناس نبودیم...
ما فراموشکار بودیم
به جای درس گرفتن از اشتباهاتمان
آن ها را هر روز و هر ماه و هر سال تکرار کردیم،
فصل ها را بهانه کردیم
تا ضعف هایمان را بپوشانیم...
پاییز جان
تو همیشه زیبا و شکوهمند و پُر تب و تاب بودی
این ما بودیم که تو را دلگیر کردیم
✍🏻#ادمیننوشت
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel